سازمان مجاهدین خلق(خائنان پلید)



به آخرین چهارشنبه سال 1397 نزدیک می شویم. سنتی دیرینه که در سر تا سر کشورمان تحت عنوان چهارشنبه سوری ، با آداب و رسوم خاصی بر گزار می شود . فرقه رجوی همه ساله قبل از فرار رسیدن این سنت ملی تلاش می کند ، آب را گل آلود و بر حسب ذات تروریستی خود با بهره جستن از فضای مجازی شرایط آشوب و اغتشاش را ترویج نماید. البته به دلایل واضح و مبرهن مبنی بر اشرافیت و آشنایی جوانان ایرانی با طینت ضد ملی این گروه ، در سالهای گذشته شاهد کوچکترین خللی در مراسم های مشابه نبودیم. حال که به زعم ایرانیان باستان ، برخی از روزهای سال را نحس و بدیمن می دانستند و اعتقاد داشتند تا نحس و شوم را باید شادمانی کرد تا شیاطین در آدمیان فرصت رخنه نداشته باشند . در چهارشنبه سوری پیش رو نیز با پریدن از روی آتش، توطئه ها و پدیده شوم و نحس رجوی را در آتش های گدازان مراسم آخرین چهارشنبه سال ذوب خواهیم کرد تا به استقبال بهار رویم که نمادش آتش و پیامش نور و مهر ایرانی است.


در سالهای اخیر رقابت تنگاتنگی بین سلطنت‌طلب‌ها به رهبری رضا پهلوی با منافقین به رهبری رجوی‌ها در جریان است؛ این رقابت بیشتر از آنکه در جهت حذف جمهوری اسلامی باشد؛ در جهت جلب توجه دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی بوده است!

چرا که ناکامی‌شان در هدف اصلی‌شان یعنی مقابله با جمهوری اسلامی ایشان را به هدف حداقلی زنده ماندن تشکیلات خود قانع کرده است برای این هدف نیاز به پول دارند و برای پول نیاز به دیده شدن!

هر دو تمام تلاش‌شان را می‌کنند که بیشتر در رسانه‌ها دیده شوند و فرصت حضور در جلسات رسمی و کنفرانس‌ها و همایش‌ها را پیدا کنند حتی اگر شده به اندازه یک عکس با یک تمدار خارجی باشد!

منافقین تمام توفیقاتشان خلاصه می‌شود در برگزاری کنفرانس هر ساله در تیرماه در پاریس و سلطنت‌طلب‌ها خوشحال اند که در شبکه‌های آمریکایی و انگلیسی تریبون پیدا می‌کنند!

البته که بر کسی پوشیده نیست منابع مالی هر دو از یک جیب است ولی چرا آمریکایی‌های بازنشسته از عکس یادگاری گرفتن با منافقین استقبال می‌کنند و سلطنت‌طلبها را در حد اظهارنظر رسانه‌ای به بازی می‌گیرند!

دلیل آن تفاوت در ماهیت این دو دسته دشمنان مردم ایران اسلامی است:

آمریکایی‌ها، سلطنت‌طلبها را یک اپوزیسیون پر حرف و پر خرج می‌دانند که به واسطه‌ی عقبه دیکتاتوری پهلوی اول و دوم در داخل ایران جایگاهی ندارد! لذا جز یک بوق رسانه‌ای امیدی به آن ندارند. نه شبکه‌ای دارند که بتواند جاسوسی کند؛ نه چریک‌اند که حال وحوصله‌ی عملیات تروریستی علیه ایران را داشته باشد. انسان‌هایی هستند که با پول مردم سال ۵۷ از ایران فرار کرده‌اند و مهمان پرخرج آمریکایی‌ها شده اند.

آمریکایی ها سلطنت‌طلبها را اپوزیسیونی می‌دانند که باید پول خرجشان کنند تا چهار تا فحش و ناسزا به ایران بگویند. ولی منافقین را یک جریان تشکیلاتی و منسجم می‌داند که برای زنده‌ ماندن حاضر است هر گونه امتیاز و سواری به کارفرمایش بدهد! حاضر است حتی با صدامی که به ایران حمله کرده است، متحد شود و هم زمان عمله‌اش؛ زن و مرد و کودک را در خیابان‌ها ترور کند و به خاک و خون بکشد!

برای زنده ماندن حاضر است یک روز سنگ بلوک شرق را به سینه بزند و روز دیگر تا کمر برای بلوک غرب خم شود. نه تنها آمریکایی‌ها که سعودی‌ها هم فهمیده‌اند منافقین حاضرند مزدوری کنند آن هم به هر قیمتی! هم روی جاسوسی ایشان می‌توانند حساب کنند و هم روی عملیات تروریستی‌شان؛ شومن ی بودن‌شان که جای خود دارد! هر چند در عمل منافقین هم مانند سلطنت‌طلب‌ها از کارکرد خودشان افتاده‌اند ولی دلخوشی آمریکایی‌ها و سعودی‌ها شده‌اند برای ایجاد دست انداز در مسیر حرکت پر شتاب انقلاب اسلامی!


سازمان مجاهدین فرقه ضد بشری رجوی که بعد از جابجایی از همجواری ایران به آلبانی و پایان وعده های هر ساله سرنگونی و بن بست تشکیلات نظامی و بی معنی شدن کلمه ارتش به اصطلاح آزادیبخش و بسته شدن دریچه پذیرش و از کار افتادن صدای فریب و نیرنگ از رادیو فرقه که روزی جوانان ایران زمین را مخاطب قرار می داد و فریاد می زد از هر راهی که می دانید و می توانید به ارتش به اصطلاح آزادیبخش بپیوندید ، حال در باتلاق آلبانی گیر افتاده و راه گریزی برایش باقی نمانده است.
نیروهای پیر و فرتوت که دیگر امیدی به آینده ، زن و زندگی ندارند که رجوی تمام عواطف انسانی در وجودشان را کشته ، در سرای سالمندان به ستوه آمده اند. که طبق آخرین بررسی تعداد زیادی در خروجی اشرف 3 ( آخرین زندان رجوی ) در بازداشت و بلاتکلیفی به سر می برند ، مریم قجر بر آن شد که موضوع لیست گذاری سپاه پاسداران توسط آمریکا را دستاویز قرار داده تا بتواند بازهم با وعده سرنگونی نیروهای بخت برگشته و به جان آمده را چند سباحی نگاه دارد و نان ی آنان را بخورد ، زهی خیال باطل.
هیاهوی فرقه رجوی در سال 97 از وعده دادن به نیروها که تا 22 بهمن صبر کنید نظام سرنگون می شود تا تبلیغات دروغین در مورد کانون های شورشی ( ستاد داخله کشور ) و پشت سر گذاشتن وعده هایی که اتفاق نیفتاد و اجیر کردن جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا جهت تأیید کردن حرف های صد من یک غاز مریم عضدانلو و حال با لیست گذاری سپاه پاسداران همه دستاویزی بود برای مریم قجر تا راه فرانسه تا آلبانی گز کند و بتواند اسرا را در تشکیلات مخوف خود تشویق به ماندن کند.
مریم قجر مریدان خود را که با او در منجلاب جرم و جنایت دست و پا می زنند و راه پس و پیشی برایشان نمانده وادار به رقص و پایکوبی کرد که بتواند آنان که به مریم نه گفته اند دلخوش به ماندن کنند اما دیگر حنای مریم رنگی ندارد و ره به جایی نمی برد.
اسرای در بند فرقه می دانند که این شیادی ها و خوش خدمتی به اربابان آمریکایی و عرب هیچ آبی برای فرقه گرم نخواهد کرد و بیش از پیش مورد تنفر ملت شریف ایران و حتی گروه های خارجه نشین قرار خواهد گرفت.


با سلام خدمت دوستان و علاقمندان
داشتم به برخی موضوعات سالهای گذشته نگاه میکردم. چشمم به کتابی کوچک افتاد. از این بابت که قطرش کم و عرضش باریک و می شد سریع مروری به آن کرد .
اسم کتاب بود: بخوان برای ایران بخوان
کتاب گردآوری شده توسط ایرانیان کالیفرنیا بود و در سال 1375 منتشر شده بود .
موضوع کتاب دررابطه با آقای مهندس محمود ملک افضلی” پسر مرضیه اشرف‌السادات مرتضایی (مرضیه)” خواننده ایرانی بود که از آمریکا به انگلیس برای دیدن کنسرت مادرش رفته بود. داستان از این قرار بود که آقای مهندس محمود ملک افضلی” پسر مرضیه بخاطر حضور مادرش در یکی از گردهمایی های فرقه رجوی در ارکورت لندن” در سال 1375 برای دیدن مادرش به لندن رفته بود که در سالن محل کنسرت توسط افراد فرقه کتک خورده و بشدت آسیب دیده بود و پلیس لندن هم بر حسب معمول پلیسهای اروپا در دعواهای خارجیان دخالت نمی کند.

این ماجرا در ژوئن سال 1996 در سالن معروف المپیا در ارکورت لندن اتفاق افتاد و منجر به کتک خوردن آقای مهندس محمود ملک افضلی گشت. با نحوه کتک خوردن این آقا کاری ندارم. هر چند که وقتی ماجرا را از روی کتاب خواندم خیلی ناراحت شدم و دیدم که چقدر با چیزی که در سازمان آن زمان شنیده بودیم فرق میکرد. ولی مهم برایم همان قسمت است که در سازمان به ما گفته شده بود.
در آن زمان بر اثر تبلیغاتی که فرقه انجام میداد هوای دیگری در مناسبات حاکم بود و بخاطر اینکه فردی مثل مرضیه به فرقه پیوسته بود یک تعادل قوایی حاکم شده بود که در مجموع به نفع فرقه بود. تا اینکه روزی به ما گفته شد که مرضیه در ارکورت لندن همزمان با حضور مریم رجوی کنسرت دارد. البته که یک کار هماهنگ شده بود تا با استفاده از نام مرضیه، اسم مریم رجوی را هم بالا ببرند و بگویند که رئیس جمهور برگزیده مقاومت هم در این کنسرت شرکت داشت.
آن زمان بعد از چند روز که گویا خبری در بیرون سازمان پا در آورده بود و النهایه به داخل سازمان هم کشیده شد به گوشمان رسید حاکی از اینکه در جریان ارکورت فردی مدعی شده بود که پسر مرضیه است و گویا دروغ گفته و وی یک خراب کار از آب درآمده که توسط وزارت اطلاعات ایران فرستاده شده بود و قصد خراب کردن برنامه را داشته که موفق به این خرابکاری نشده و توسط مامورین پلیس لندن دستگیر و به بیرون سالن رانده شده بود.
دیگر آن زمان به ما گفته نشد که واقعا این فرد پسر مرضیه بوده و بشدت توسط همراهان مریم رجوی کتک زده شده است و پلیس لندن در کار نبود و اگر هم پلیسی بود وارد ماجرا نشده بود.
راستش وقتی داشتم این کتاب را میخواندم از دیدن عکس های این آقا خیلی ناراحت شدم. کسی که دوست دارد مادرش را ببیند باید کتک بخورد و مصدوم گردد. البته الان هر چه از منجلاب فرقه رجوی فاصله میگیریم ، می بینیم که هر چه آن زمان به ما گفته بودند تماما دروغ بود .
اکنون مرضیه مرده و رفته است ولی اشتباهی که او در ملحق شدنش به فرقه رجوی مرتکب شد باعث شد که خودش و خانواده اش آسیب ببیند . کما اینکه هر کدام از کسانیکه به فرقه پیوسته بودند خودشان و خانواده هایشان دچار آسیب های جدی شدند و هنوز که هنوز است این آسیب ها خوب نشده و بعضا ماندگار هستند.
اما آنچه مسلم و قطعی است اینکه بمرور زمان دروغهایی از طرف سازمان علنی شده و خواهد شد که مغزمان سوت خواهد کشید و در قدم اول این ما خواهیم بود که ناباور بوده و فکر خواهیم کرد که یا خواب می بینیم یا اینکه باید دروغهای سازمان که به خوردمان داده بودند را باور کنیم یا اینکه به خودمان بقبولانیم که عمری سرمان شیره مالیده اند و هر چه گفته اند و غیر واقعی دروغ بوده است.
بخشعلی علیزاده


    مریم و مسعود رجوی در خصوص اعدام میگویند: اعدام بد است و ما با اعدام مخالفیم و در ایران فردا!! ما حکم اعدام را برمیداریم و .
جهت یادآوری خدمت مریم و مسعود باید عرض کنم، مگر شما نبودید که هنوز نه به بار بوده و نه به دار٬ حکم اعدام در قرارگاه اشرف را به نقل محافل و نشستهای دیگ و عملیات جاری تبدیل کردید و می گفتید که هرکس که خواست از ما جدا شود٬ حکمش اعدام است؟! مگر شما نبودید که در نشستهای طعمه همه را مجبور کردید که گزارش بنویسند که هرکس برید و خواست جدا شود٬ حکمش اعدام است و خودش پیشاپیش حکم اعدام خود را امضاء کند؟

   یا اصلا کمی به گذشته های دورتر برگردیم مگر شما نبودید که در سال 59-60 به جوخه های ترور خود دستور داده بودید که وقتی خواستند کسی را ترور کنند٬ بالای سرش بروند و بگویند: شما در دادگاه خلق به مرگ محکوم شده اید و تیر خلاص برسرش بزنند؟!
شما با چه رویی صحبت از اعدام نکردن و صحبت از حق حیات و . به میان می آورید؟ شما تصور میکنید که با این حرفها قادرید که گذشته سیاه خود را پاک کنید؟ آیا فراموش کرده اید که چه بلایی در خروس آباد و زندانهای قرارگاه اشرف٬ به بهانه نفوذی بودن بر سر نیروهای خودتان که نیآوردید؟!

   نکته جالبی که در لابه لای سخنان رئیس جمهور خود منتخب ایران همیشه گفته می شود این است که در ایران فردا٬ خبری از حکم اعدام نخواهد بود! "مریم قجر عضدانلو" ایران فردا را شما بهتر است که لااقل فعلا بی خیال شوید٬ بی زحمت فکری به حال فسیل شدگانی بکنید که در عراق و آلبانی گیر افتاده اند و هر روز و شب٬ شخصیت٬ فکر٬ اعتماد به نفس٬ انسانیت٬ عواطف٬ عقل و شعور و همه چیزشان را اعدام می کنید

آیا تا کنون رهبری فرقه از خود پرسیده در زمانی که کشور نیاز به کمک مردمش داشت و در آن زمان که اکثر جوانان راهی جبهه های جنگ شدند این خلق قهرمان کجا بودند یا نه چرا رو در روی کشورشان ایستادند؟ مگر نام گروه آنان سازمان مجاهدین خلق ایران نبود ! اگر این فرقه ماهیت ایرانی دارد و خود را خلق قهرمان ایران معرفی می کند چرا در هیچ چالشی پشت سر مردم کشورش نبود بلکه همین مردم بیشترین ضربات را از همین خلق قهرمان دیده اند .



تاریخ، برزیل را با دو پدیده قهوه و فوتبال می شناسد. پله، کافو، سوگراتس، روماریو و قهوه های ناب و خوش طعمی که دنیا را قبضه کرده است. در کنار این پرچمداری ها، برزیلی ها خودرو هم تولید می کنند، هر چند این خودروها به ماشین های آمریکایی، ژاپنی، اروپایی و کره ای نمی رسد اما آن ها توانسته اند از همین بضاعت به صادرات هم برسند. آنها دستی در تولید جنگ افزار و سلاح نیز دارند؛ البته این سلاح ها خیلی ساده تر از نوع آمریکایی است.

هر گاه اسم فرانسه به میان می آید، بی اختیار برج ایفل و خیابان شانزلیزه در یادها تداعی می شود. عطرهای بی بدیل، خودرو، سلاح و صنعت هم در مراتب بعدی این یاد نهفته است. در همه جای دنیا، عربستان را با شهر مکه، نفت، ثروت و ولخرجی های بسیار شهروندانشان می شناسند؛ کشوری که در تولید صنعتی جایگاه بسیار نازلی دارد. اما بیش از یک دهه است که تروریسم و صادرات نفت آن بیشترین واژه کاربردی در مورد عربستان است.

برای شناخت گروهک تروریستی منافقین که داعیه حکومت بر ایران و مردم ایران را دارد نیز شناسنامه ای جز تروریسم وجود ندارد؛ تروریسمی که بی تردید به شماسه و نام کاربری دائمی این فرقه تبدیل است. هر چند که با خرج دلارهای فراوان و با اهدافی خاص، این فرقه از لیست گروه های تروریستی امریکا و اروپا خارج شده اما همان ها که با هدف خاص ی این فرقه را از فهرست تروریستی خارج کرده اند نیز به ماهیت واقعی این گروه تروریستی معترفند.

آنها حتی در آلبانی هم به تروریسم شناخته می شوند: اولسی یازچی، که یک نویسنده آلبانیایی است با انتقاد از رویه دولت آلبانی اینگونه می گوید: «ما ظاهرا در یک کشور دموکراتیک زندگی می کنیم. ولی آنان یک کشور در داخل کشور ما ساخته و قوانین خودشان را اجرا می کنند. آنان در آلبانی مانند مافیا رفتار می کند – قوانین را می شکنند، اخاذی می کنند، رشوه می دهند، افراد را کتک می زنند، جداشدگان را تهدید می نمایند، به هر کسی که آنان را مورد سؤال قرار دهد تهمت می زنند که مأمور رژیم ایران است و اعضای خود را در داخل اردوگاه به شیوه های توتالیتاریسم استالینیستی تحت کنترل دارند، و در نهایت مدعیند که دموکرات هایی هستند که ایران را نجات خواهند داد»(1)

یکی از مقامات سابق سرویس اطلاعاتی و ضد تروریستی آلبانی نیز توصیف قابل تاملی در مورد آنها دارد و می گوید که آنها انسان هایی سرگردان و بی هویت هستند که در سنین پیری هستند. آنها به شدت مغز شویی و تحت اندیشه های فرقه ای قرار دارند. به دلیل مشکلات جسمی و کهن سالی نیز هر سال تعدادی از اعصای این فرقه جان خود را از دست می دهند

یکی از نمایندگان حزب سبزها در مجلس فدرال آلمان نیز با اشاره به تنفر مردم ایران از این فرقه تروریستی معتقد است حتی اپوزیسیون خارج نشین ایران نیز از ترس از دست دادن اندک طرفداران خود در ایران، از این سازمان تروریستی حمایت نمی کنند زیرا می دانند بسیاری از مردم ایران پیمان منافقین با صدام و جنایت های آنها را از یاد نبرده اند.

 چندی پیش نشریه آمریکایی نشنال اینترست نیز با انتقاد از حمایت آشکار برخی مقامات آمریکایی از این فرقه اعلام کرد «رسانه‌های ایالات متحده باید بفمهند که این امر، نتیجه‌ای مشابه حمایت‌هایشان از حمله آمریکا به عراق در پی خواهد داشت.» و این امر به خوبی نشان می دهد که رسانه های امریکایی نیز به موضوع قمار از پیش باخته حمایت از منافقین واقفند.

رفتارهای فرقه ای این سازمان بسیار بیشتر از انچه خود انها فکر می کنند عالمگیر شده است، به حدی که علیرغم حمایت مداوم دولتمردان امریکایی از این فرقه، برخی رسانه های این کشور شدیدترین هشدارها در مورد تداوم حمایت از این فرقه را خطاب به مقامات امریکایی مطرح می کنند، چنانچه دنیل لریسون نویسنده مجله امریکن کانزروتیو با اشاره به خروج منافقین از لیست تروریستی دولت امریکا، از این فرقه به عنوان گروهی نام می برد که همچنان بدنام و هولناک هستند و تمایلات تمامیت خواهانه دارند و همه مخالفان خود را حتی اگر با جمهوری اسلامی ارتباط نداشته باشند، باز هم همپیمانان ایران می دانند.

یکی از تخصص های بی بدیل فرقه پوشکی منافقین در طول سال های حیات، سازش های خفت بار بوده است. در حقیقت آنها متخصص سازش های پر از ننگ و خفت هستند؛ خودفروشی مسعود رجوی به ساواک و لو دادن همراهانش برای زنده ماندن و فرار از اعدام، ائتلاف و سازش با بنی صدر برای استفاده از وجهه وی در میان طرفدارانش و موج سواری برای این موضوع (ائتلافی که در نهایت بهره ای برای منافقین نداشت)، خیانت ننگین به مردم ایران و همبستری ی برای سرویس دهی به صدام به عنوان دشمن ملت ایران، خیانت ننگین و پیوستن به دشمنان مردم عراق و چهره هایی که در عراق علیه مردم این کشور شورش کرده بودند، در اختیار افسران ارشد حزب بعث قرار دادن ن این فرقه برای خوش خدمتی به صدام،  سازش ننگین با آمریکا علیرغم اینکه همواره آمریکا را دشمن شماره یک خود می دانستند، سازش با گروه های معاند عراقی و دولت آمریکا و اجاره مجدد ن این فرقه این بار به افسران آمریکایی و برای ماندن در عراق، سازش با امریکا و اروپا برای خروج از لیست تروریستی، سازش با دولت امریکا برای جاسوسی هسته ای از کشورمان، سازش با ت های آمریکا برای مساعدت در انتقال اعضای این فرقه به اروپا، سازش خفت بار و هزینه کرد دلارهای فراوان با چهره های جنگ طلب اروپایی و امریکایی برای چند جمله مدح شنیدن از زبان آنها و . .

همه اینها نشان می دهد فرقه تروریست منافقین همواره و با تمام توان آماده پذیرش هر نوع سازش خفت بار آن هم به بهای زنده ماندن و ادامه حیات رو به موت ی خود هستند. اینکه سران این فرقه حاضرند صدر تا ذیل اعضا را در حراج ی به فروش برسانند نیز مسئله پیچیده ای نیست. منافقین همواره در حال خودفروشی ی هستند.

پی‌نوشت:

1-رومه انگلیسی گاردین – ۹ نوامبر 2018


تصویر یک رئیس جمهور خیالی/۲۶ سال در حسرت تاج و تخت

 

اکنون که ۲۶ سال از حسرت مریم رجوی در رسیدن به تاج و تخت ریاست جمهوری می گذرد. باید گفت این پیرزن ۶۶ ساله  قدیمی ترین رئیس جمهور متوهم در جهان است که قدرتش تنها در حد حصارهای اردوگاهی کوچک در آلبانی است که در دنیای خیالی خود روزگار می گذراند.

در ششم شهریور سال ۱۳۷۲ در اجلاس باصطلاح شورای ملی مقاومت که در عراق تشکیل شد، مریم قجر به سمت آنچه که «مجاهدین» از آن تحت عنوان «رئیس جمهور آینده ایران» نام می بردند انتخاب و در ۳۰ مهر همان سال توسط مسعود رجوی اعلام بیرونی گردید.

طراح این سناریو شخص مسعود رجوی بود. او از ماهها قبل در تدارک پیشبرد چنین طرحی بود.

باید گفت مریم قجر در یک انتخاب آزاد به این پست نرسیده بود. چرا که اکثریت اعضای باصطلاح شورای ملی مقاومت از نفرات خود سازمان بودند و سازمان قبل از برگزاری اجلاس شورا که تنها یک نماینده و یک عضو در شورا داشت تعداد زیادی از اعضای قدیمی سازمان را تحت عنوان «گسترش شورا » وارد این شورا کرده بود. بقیه چند نفر اعضای غیر سازمانی هم که در شورا عضویت داشتند بدلیل وابستگی های مالی به سازمان هرگز نقشی در تحولات این شورا نداشتند و تنها کارکرد آنها اعلام موافقت با خواسته های سازمان بود.

البته تنها مخالفت جدی با این انتخاب از سوی آقا و خانم متین دفتری ابراز شد. آنان پس از این واقعه و با پی بردن به ماهیت فرقه ای مجاهدین و خودکامگی شخص رجوی از شورای دست ساز وی خارج شدند.

پر واضح است که این نوع انتخاب، مضحک و خارج از عرف و قوانین شناخته شده در دموکراسی های تعریف شده در دنیای غرب است.

بعبارتی «رئیس جمهور مقاومت» یک پست تحمیلی و بی محتوا برای ماله کشی ی در سطح بین المللی برای پوشاندن وجه تروریستی «مجاهدین» بود.

مسعود رجوی با انتخاب مریم قجر به پست ریاست جمهوری خیالی دو هدف را دنبال میکرد. او هم در پهنه تشکیلات نیاز به اینکار داشت و هم در پهنه ت بین المللی، تا فعالیت جدیدی را آغاز و ضمن سرپوش گذاشتن بر شکست های نظامی خود در خاک عراق و ماهیت فرقه ای مجاهدین، حمایت غرب، بویژه آمریکا را از این گروه بدست آورد.

در پهنه تشکیلات نیز موضوع ریاست جمهوری مریم قجر بعنوان یکی از بندهای ا«نقلاب ایدئولوژیک» مطرح گردید تا هرچه بیشتر اعضای نگون بخت این فرقه را وادار به تمکین نموده و مخالفان را سرکوب کند.

همچنین بهانه ای بود تا هر سال با بزرگداشت «هفته ۳۰ مهر»  و برگزاری جشن ها و راه اندازی مسابقات ورزشی و . . . نیروها را تا مدتی مشغول و روحیه آنها را بالا ببرند.

در پهنه ی اما ، بدلیل اینکه سازمان در باتلاق عراق گیر کرده بود نیاز زیادی به حمایت های بین المللی به ویژه اروپا و آمریکا داشت تا بتواند در تعادل قوا دست پر در مقابل ایران داشته و خود را در صحنه بین المللی به عنوان تنها آلترناتیو که می بایستی روی او حساب باز کنند مطرح کند .

از سوی دیگر سازمان اعتقاد داشت حضور مریم در پاریس می‌تواند فضای پاسیو ایرانیان خارج کشور را از بین برده و پیروزیهای ی زیادی را برای سازمان به ارمغان آورد ضمن اینکه تا حدودی خلاء نداشتن پایگاه اجتماعی در داخل کشور را نیز پر کند. بنابراین در شهریور سال ۱۳۷۲ مریم رجوی برای بدست آوردن حمایت غرب به فرانسه اعزام شد.

مریم قجر علیرغم انبوه فعالیت های ی در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی پیروزی چندانی به دست نیاورد .

وی در سال ۱۳۷۵ پس از شکست در جلب حمایت غرب، دست از پا درازتر در حالیکه تنها یک لقب پرطمطراق و تحمیلی «رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال» را با خود یدک می کشید به عراق باز گشت.

مریم قجر با این لقب در تحولات و سرفصل های مهم بعدی سازمان نیز هرگز مسئله ای را حل نکرد و تاثیر گذار نبود.

بنحویکه در اکتبر سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) وزارت خارجه آمریکا براساس قانون ضدتروریسم مصوبه همان سال، مجدداً مجاهدین را یک گروه تروریستی اعلام کرد.

آمریکا در اواخر اسفند سال ۱۳۸۱ به عراق حمله و در فروردین ۸۲ صدام حسین را ساقط کرد. بدین ترتیب مجاهدین بیش از پیش در منجلابی که خود آنرا بوجود آورده بودند گرفتار آمدند. در این مقطع بحرانی نیز دستاورد «رئیس جمهور مریم رجوی» تنها مزدوری و جاسوسی بیشتر به نفع ارتش آمریکا در خاک عراق بود.

علیرغم همه این خوش خدمتی ها ، عنوان پرطمطراق «رئیس جمهور برگزیده» در اینجا نیز از وی مسئله ای حل نکرد و نهایتا مردم عراق و خانواده های قربانیان این فرقه، آنان را با خفت و خواری مجبور به ترک خاک عراق کردند.

اخراج مجاهدین از خاک عراق باعث شد آنان به سوی ارباب جدید خود یعنی کشور عربستان سعودی سمت گیری کنند. آشکارترین اقدام نیز، همانا رونمایی از حضور ترکی بن فیصل رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در گردهمائی سالیانه این گروه در شهر بورژه پاریس در ۱۹ تیر  سال ۱۳۹۵ – نهم ژوئیه سال  ۲۰۱۶ بود.


رئیس پلیس آلبانی دیروز چهارشنبه در یک نشست خبری اعلام کرد، کشورش طرح عملیات تروریستی توسط نیروی قدس سپاه پاسداران علیه مجاهدین خلق (منافقین) را خنثی کرده است.

براساس گفته‌های آردی ولیو Ardi Veliu  تیم تروریستی قصد داشت دست به اقدامات تروریستی علیه مجاهدین خلق بزند، علاوه بر اینکه در نوروز سال 97 (مارس 2018) نیز یک طرح تروریستی ایران علیه فرقۀ صوفی بکتاشیه خنثی شد.

رئیس پلیس آلبانی و رئیس دستگاه مبارزه با تروریسم این کشور در نشست خبری خود به جز نشان‌دادن تصاویر چهار فرد که مدعی هستند فرمانده و اعضای تیم تروریستی هستند هیچ گونه مدرک دال بر اثبات این ادعا ارائه نمی‌دهند. علاوه بر اینکه هیچ یک از اعضای این گروه نیز تاکنون دستگیر نشده‌اند تا از طریق بازجویی از آنها گفته‌های مقامات آلبانی اثبات شود.

دولت آلبانی تنها مدعی شده است که به واسطۀ برخی اعضای گروه‌های تبهکاری در ترکیه از وجود چنین طرحی مطلع شده است.

مبنای ادعای پلیس آلبانی در حقیقت اظهارات بابا ادموند براهیماج (بابا موندی) رهبر طریقت بکتاشیه آلبانی است که گفته بود در فروردین 1397 دو نفر برای خرابکاری قصد ورود به مقر این فرقه را داشته‌اند. جالب آنکه همان زمان و پس از دستگیری آن دو فرد، به دلیل نبود مدرک کافی آن دو شخص آزاد شدند. اکنون هم مشخص نیست اگر آن دو فرد بخشی از این چهار فرد اعلام شده توسط رئیس پلیس آلبانی بوده‌اند یا خیر.

مطرح‌شدن این داستان در این برهۀ زمانی یک پرسش جدی را برجای می‌گذارد. چرا دولت آلبانی یک سال و نیم پس از ادعای خنثی‌شدن طرح عملیات خرابکارانه علیه بکتاشیه و آزادی آن دو فرد مورد ادعا، دوباره و بدون سند، علاوه بر استناد به آن ماجرا، ایران را متهم به برنامه‌ریزی برای عملیات تروریستی در آلبانی می‌کند؟

واقعیت این است که دولت راما مدتهاست می‌کوشد تا با عضویت در اتحادیه اروپا، ناکامی‌های خود در عرصه‌های داخلی به خصوص اوضاع معیشتی، اقتصاد و فساد گسترده را جبران کند و از آن به عنوان برگ برنده ای برای حزب سوسیالیست استفاده کند. اما تاکنون نتوانسته است به پیشرفت قابل توجهی در تحقق شروط اتحادیه اروپا برای الحاق دست یابد.

آخرین دور مذاکرات اروپایی برای بررسی امکان آغاز مذاکرات برای پیوستن آلبانی به اتحادیه اروپا 26 مهر (18 اکتبر) یعنی پنج روز پیش از ادعای تیرانا علیه تهران، با شکست مواجه شد و دولت راما را در یک شوک بزرگ فرو برد. طرف‌های غربی یعنی فرانسوی‌ها، هلندی‌ها و دانمارکی‌ها معتقدند که دولت آلبانی نتوانسته است به شروط وضع شده برای انجام اصلاحات جامه عمل بپوشاند. در کنار آلبانی البته همسایه شرقی‌اش یعنی مقدونیه شمالی نیز با چنین وضعیتی مواجه شده اما به اذعان همه مقامات اروپایی، مقدونی‌ها پله‌های مهمی در عمل به شروط اروپا از جمله تغییر نام این کشور برداشته‌اند و در این مسیر از آلبانی جلوتر هستند.

ناکامی دولت راما در انجام اصلاحات مطلوب اتحادیه اروپا، وی را با شرایط سختی در داخل، از سوی مردم و احزاب مخالف مواجه کرده است. بنابراین دولت راما که از مدتها قبل روابط خوبی با سازمان مجاهدین خلق که سال‌ها در لیست تروریستی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا قرار داشت، برقرار کرده است، تلاش می‌کند تا با مطرح‌کردن یک ادعای جنجالی، در عمل، نگاه‌ها را از تصمیم هفته گذشته اتحادیه اروپا و ناتوانی حزب سوسیالیست دور کند.

در واپسین روزهای پاییز سال 97 نیز آلبانی از اخراج سفیر ایران و یک دیپلمات ایرانی دیگر به اتهام اقدام علیه امنیتی ملی این کشور خبر داد بود. هر چند که همان ادعا نیز هیچگاه توسط مقامات تیرانا اثبات نشد. اخراج دیپلمات‌های ایرانی، همان زمان با استقبال مقامات ارشد آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل و مجاهدین خلق مواجه شد و این گمانه‌ها را برانگیخت که ادعای بدون مدرک تیرانا، احتمالا برای جلب نظر این طرف‌ها یا با یک توافق و برنامه‌ریزی از سوی آنها بوده است.

توجه بیش از حد دولت راما روی موضوع مجاهدین خلق که نمونه اخیر آن، سخنرانی حمایت‌آمیز وی در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از آن گروه بود نشان می‌دهد، دولت سوسیالیست آلبانی، ارتباطات تنگاتنگی با این گروه تروریستی ثروتمند مخالف ایران پیدا کرده است و ادعاهای مطرح شده آلبانی علیه ایران در ماه‌های گذشته تاکنون، احتمالا بی‌ارتباط با این روابط گرم نمی‌تواند باشد.


در سال 72 وقتی رجوی در یک برنامه نمایشی ، زن سومش را بر کرسی ریاست جمهوری مادام العمر منصوب نمود فکر می کرد که می تواند در زمان کوتاهی او به این جایگاه برسد. رجوی در سی مهر همان سال در سازمان با خواندن متنی به همه ابلاغ نمود و خوشحالی از این مسئله که دیگر کار تمام است و سرنگونی نزدیک است! خوابهایی که هنوز تعبیر نشده است . در سال بعد برای اینکه این انتخاب را مهم جلوه دهند یک هفته جشن و مراسم برای این انتخاب در نظر گرفتند . رجوی این انتخاب را بسیار مهم جلوه داد و نام سیمرغ بر آن نهاد و همه نفرات از یک ماه قبل باید برای آماده سازی آن کار می کردند. برنامه ای مسخره که هیچ محتوایی نداشت و بیشتر برای سرکار گذاشتن افراد بود.
این برنامه ها از قبیل راه اندازی مسابقات فوتبال که شامل چهار تیم و راه اندازی مسابقات دو ن و مردان و مسابقات نمایشی کاراته و این گونه مسائل … . ولی چیزی که نمود داشت وقتی سازمانی خودش را از رابطه با بیرون قطع می کند و نفرات برای بالا بردن دانش ورزشی خود به هیچ جا وصل نیستند و افراد با همان دانشی که داشتند وارد سازمان شدند و دانش آنها ثابت مانده است می توان فهمید که این گونه نمایش ها به نام مسابقات چقدر مسخره بود .
اما مهمتر از همه دادن مدال های کشکی و سرکاری بود که از بازار شورجه بغداد تهیه شده و هیچ ارزشی هم نداشته! به نفرات اول داده می شد تا شاید با این کار حداقل یک هفته افراد سر کار باشند .
اما در این میان تنها خوبی که برای نفرات داشت با شرکت کردن در این گونه برنامه های ورزشی مدتی از کار اجباری به دور بودند و خودشان را مشغول می کردند . از طرف دیگر خستگی نفرات بود بدون اینکه هیچ بازخوردی داشته باشد و هیچ وقت هم جمع بندی از این مراسم نمی شد و بیشتر به این خاطر بود که به مریم رجوی پیام بدهند که انتخاب وی چقدر مهم است و اگر به قدرت برسیم جشنی مهمتر از این در ایران خواهیم گرفت . اعضای سازمان سعی می کردند خودشان را هر جور شده در این گونه برنامه ها وارد کنند چون می دانستند اگر این کار را انجام ندهند باید برای آماده سازی و بیگاری به کار گرفته شوند . از مربیان فوتبال هم بگیم که هیچ کدام سابقه کار با فوتبال نداشتند و بیشتر برای کار تشکیلاتی و کنترل افراد انتخاب می شدند.
حال با این وضعیت و راه اندازی مسابقات ورزشی که هیچ محتوایی نداشت می توان فهمید که برای سازمان مهم نبود که این کار چه خروجی خواهد داشت حداقل دلشان را خوش می کردند که برنامه های تلویزیونی و تبلیغاتی جور شده تا در برنامه های خود پخش کنند و وانمود کنند که سازمان مجاهدین به اصطلاح مترقی می باشد و امکان همه گونه ورزش هم در آن وجود دارد!!!.
اکنون با توجه به وضعیت نفرات سن بالا و پوشک پوش در اشرف سه می توان حدس زد که جشن های سی مهر چگونه برگزار می گردد و دیگر برای کسی دل و دماغی باقی نمانده چون می دانند اگر چند متر بدوند باید روانه بیمارستان شوند . اکنون جشن های سی مهر را با انجام بازی های کامپیوتری برگزار می کنند و به برنده آن مدال کشکی خواهند داد .
حال سیمرغ مورد نظر رجوی که روزی نانش را می خورد و پزش را می داد اکنون در کوههای آمریکا لنگر انداخته و پرهایش را برای ترامپ و جولیانی و … باز می کند تا وانمود کند که من هم سیمرغی هستم هم سان عقاب پنتاگون .
اکنون با گذشت زمان خود مریم رجوی هم فهمیده است که دیگر القابی مانند ریاست جمهوری مادام العمر برای او به کابوسی تبدیل شده که هرگز به آن دست نخواهد یافت و حتماٌ به شوهر فراریش خواهد گفت که این چه کرسی کشکی بود که به او داده است .
حال مریم رجوی هر چقدر می خواهد برای غرب دم تکان بدهد ولی چیزی که کاملاٌ مشخص است اکنون تبدیل به بازهای اهلی تبدیل شده که در دستان شیوخ مرتجع عربی برای شکار کبوتر به هوا فرستاده می شود تا نقش شکارچی برای آنان بازی کند.
هادی شبانی


پس از انتشار خبر دستگیری روح الله زم در ارتباط با آمدنیوز، گروهک با استفاده از عوامل سایبری خود در فضای رسانه و مجازی عملیات گسترده ای را در جهت تخریب این موضوع بکار گرفته و با ادعای اینکه در بیانیه های خود درخصوص آمد نیوز اطلاع رسانی داشته و آن را از ابتدا یک پازازیت اطلاعاتی میدانسته، خود را بار دیگر در قالب دانای کل قرار داده و دستگیری وی را موضوعی جعلی و بی ارزش نشان میدهد.

ارتباط عوامل سایبری نفاق با آمد نیوز

جدای از افرادی که در کانال آمد نیوز عضویت داشته و می توانند شاهدی بر این موضوع باشند، با جستجویی ساده می توان برخی از خبرهای مهم مربوط به گروهک را در این کانال مشاهده نمود.این تبادل خبری توسط عوامل سایبری نفاق که برخی از آنها با پوشش هایی در کانال عضو بوده و در ارتباط گیری های خود با روح الله زم از وی درخواست انتشار اخبار مربوط به رجوی ها را داشته اند و از طرفی دیگر ادمین کانال به نوعی هوادار این تروریست ها بوده و برخی از اخبار را در آمد نیوز منتشر نموده و بازخورد هایی از آن را اطلاع رسانی کرده است.همچنین در اسناد منتشر شده مشخص شده که روح الله زم در قبال گرفتن پول از منافقین برخی از خبرهای مهم را منتشر نموده است.

 

 

 

چرا پیش بینی جلوتر اعلام نشد؟

حالا سوال اصلی این است که چگونه یک تشکیلات مدعی آگاهی و اطلاعات، در روزهایی که آمد نیوز در اوج خود قرار دارد و به عنوان هوادار اخبارشان را منتشر میکند، با یکدیگر در ارتباط کاری هستند و با دریافت پول آن ها را در فضای مجازی حمایت میکند، گروهک رجوی هیچ اشاره ای به پارازیت اطلاعاتی بودن آمد نیوز ندارد و با وی در ارتباط است؟

آیا کمیسیونی که گروهک مدعی از آن نام می برد، در آن روزها در خواب بوده؟

پر واضح است که، برای این گروهک تا لحظه ای که مفید باشید شما را می بیند و به شما اهمیت میدهد و در لحظه ای بعد بنا بر همان ماهیت وجودی و ذاتی نفاق گونه و ریاکارانه اش تغییر ماهیت داده و دیگر شما را نمی شناسد.از دیگر اسناد این واقعیت میتوان گذری بر خاطرات جداشدگان از گروهک رجوی را یادآوری نمود، همان افرادی که تا قبل از جدایی خود تروریست های گروهک به آن ها اهمیت داده و در فردای جدایی از آن ها به عنوان مزدور های نظام نام برده میشود.

از سوی دیگر تروریست های سالمند رجوی برای دیدن شدن و گدایی توجه مخاطبان به آنها مجبور به انتشار اخباری کذب در زمینه های مختلف بوده و هستند و در این میان با دادن گاف هایی این چنین، ماهیت کثیف و پلید خود را در عدم حمایت از هوادارن قبلی و فعلی را بسیار آشکار نشان میدهند.

لازم به ذکر است اگر آمد نیوز همچنان در حال فعالیت های خود در فضای مجازی بود، این گروهک تروریست هرگز اشاره ای به آن نمی کرد و تنها بعد از انتشار خبری درخصوص ایران، این سالمندان منافق همانند کفتارها به سراغ شکارهایی می آیند که قبلا توسط شیرها تسخیر شده تا با استفاده از محتویات باقی مانده احتمالی نام ننگ خویش را به آن موضوع گره زده و خودنمایی کنند.


کنفرانس مطبوعاتی «مجاهدین» که با آب و تاب فراوان در تاریخ هشتم مهر ۹۸ در واشینگتن برگزار گردید با هیچ اقبالی روبرو نشد. «مجاهدین» مدعی در اختیار داشتن اسنادی شده بودند که حمله اخیر به تأسیسات نفتی سعودی کار ایران بوده است!

این کنفرانس برای مجاهدین به حدی حیاتی بود که حتی یک روز قبل، خبر برگزاری چنین کنفرانسی را در واشینگتن از سایت های  رسمی و دیگر کانال های رسانه ای خود اطلاع رسانی کرده بودند. ولی در عمل به غیر از  چند رسانه غربی و  آمریکایی معلوم الحال که با پول «مجاهدین» خبررسانی می کنند هیچ واکنشی از سوی دولتمردان غربی و عربی به این کنفرانس نشان داده نشد.حتی کارشنان و تحلیل گران ی نیز به این نمایش مسخره با دیده شک و تردید نگریسته و اینکه سرویس های اطلاعاتی صرفا حدس و گمان های خود را از زبان این پادوهای مفلوک و ورشکسته بیان می کنند. بی بی سی و ایران‌اینترنشنال هرچند با قطع برنامه‌های عادی خود، پوشش زنده کنفرانس مطبوعاتی «مجاهدین»  را در اولویت قرار دادند. ولی در عمل برای بی بی سی فارسی نه تنها خوراک تبلیغاتی فراهم نکرد بلکه برعکس کارشناس آن پته «مجاهدین» را نیز روی اب ریخت.

کارشناس بی بی سی گفت: مجاهدین خلق با متهم کردن ایران به حمله علیه تأسیسات نفتی عربستان، در حال ماهیگیری از آب گل آلود هستند. آن‌ها بلندگوی سرویس‌های اطلاعاتی غربی بوده و خودشان عملا کشفی ندارند.

ولی سوال اینجاست چرا واقعا خود آمریکا و یا عربستان سعودی در این رابطه سند و مدرک ارائه ندادند؟ باید گفت فرقه رجوی آلت دست جنگ طلبان است و هر از چندگاهی نیاز است تا تکه استخوانی از صاحبانش گرفته و مدتی را با آن سر کند.


اگر بخواهیم موقعیت فعلی گروهک را در یک دسته بندی کاری قرار دهیم باید به بستر های موقت و دائمی اشاره کنیم.این بستر های موقت معمولا وقایع و مواردی است که هرزگاهی پیش آمده و می تواند سبب ساز ایجاد موج سواری بر آن ها باشد.در این موارد می توان به برخی مشکلات داخلی و یا بلا های طبیعی اشاره داشت.مواردی مانند زله، سیل و … که نفاق بصورت موقت بر آن سوار شده تا بتواند از شرایط پیش آمده به نفع خود استفاده کند و هرچه بیشتر مردم را علیه نظام تحریک کند.این دسته موقت معمولا کارایی لازم را برای گروهک نداشته و به عنوان سابقه ای برای سخنرانی و یا تخریب موضوعات مشابه کاربرد دارد.

دسته دوم بستر های دائمی بوده که منافقین در این بستر ها با استفاده از حالت موقت، سعی دارند اهداف خود را پیگیری و مخاطب را مجاب به قبول آنچه می خواهند نمایند.در این زمینه روش هایی بکار گیری می شود که در نوشتاری دیگر به آن بصورت دقیق تر می پردازیم.

سناریوی لردگان و بستری موقت برای جولان نفاق

منافقین طبق برنامه روزانه وظیفه دارند اخبار ایران را رصد نموده و بر اساس آن به نکات خاصی اشاره و این موارد را در بستر هایی که به آن اشاره شد قرار دهند.پس در نتیجه لردگان در بستر موقت قرار گرفته و نفاق در توهمی از قدرت و حمایت مردمی از خود، معمولا خود را در وقایع پیش آمده به عنوان های مختلف نشان میدهد؛ از این جمله می توان به موارد ذیل اشاره داشت:

  • خود را عامل آموزش دهنده برای درگیری و اعتراض ها در موضوع نشان میدهد
  • القای به مخاطب درخصوص استفاده از خط و خطوط گروهک در آشوب ها
  • وجود عوامل این گروهک در میان مردم به عنوان لیدر در برخی موارد و یا ادعای این مهم
  • سابقه سازی از فعالیت های خود در ذهن مخاطبان برای توهمی بنام مقاومت سازمان یافته ایران
  • حامی نمایشی و کذب برای افرادی که در آن موضوع قرار دارند
  • ادعای عدالت خواهی و تحریک کننده برای آشوب
  • ناشر اخبار کذب و جو سازی های مختلف پیرامون موضوع
  • آلترناتیوی آزادی خواه برای مردم ایران
  • تلاش برای نشان دادن اینکه منافقین در تمامی موارد و مشکلات در کنار مردم حاضر هستند
  • توهم اینکه نفاق در میان مردم دارای پایگاه اجتماعی است
  • تلاش برای راه اندازی شورش و آشوب و برعهده گرفتن لیدری آن
  • تقویت کننده و استمرار وضعیت پیش آمده برای ادامه شورش ها
  • کارشناسی و پیش بینی ها در میان اخبار و برنامه های خود در سیمای مزاحمین
  • انتشار بیانیه حمایتی
  • سخنرانی های حمایتی و به نوعی لیدرانه
  • گروهی محبوب در بین الملل
  • حمایت غرب در برنامه های آن

چهل سال است که ملت ایران با اتکا به توانمندی خود برای دفاع از حفظ استقلال خود و کشورشان و ایستادگی در مقابل خواسته های نامشروع زوگویان بین المللی که دندان تیزکردند تا یکبار دیگر ایران را غارت کنند بها می پردازند. اما درمقابل جریانات وگروههای مزدور و وطن فروش سوته دل خارجه نشین به اصطلاح وطنی طی این چهل سال همواره تلاش کردند تا رکورد جدیدی از وطن فروشی را در بازار مکاره ی عرضه کنند شاید که خریداری پیدا شود تا آنها را درآینده ی ایران دخیل دهد .
اخیرا در حاشیه اجلاس سالانه سازمان ملل گروهی مزدور و وطن فروش بی مایه ازجمله فرقه تروریستی وخیانت پیشه رجوی تحت عنوان حامیان ایران غیرهسته ای جمع شدند تا میزان وطن فروشی خود را به نماینده امپریالیسم نشان دهند .این بوزینه های پست طینت آنقدر بخاطر گذراندن پروسه خیانت آمیز خود پوست کلفت شدند که درتجمع خود علنا ازنماینده امپریالیسم درخواست کردند تا روند ایجاد فشارحداکثری تحریم مردم ایران را ادامه دهند .درمیان انها فرقه خائن رجوی گوی سبقت در وطن فروشی ازبقیه ربوده. علیرضا جعفر زاده نماینده این فرقه تروریستی با برگزاری نشست مطبوعاتی سعی کرد با ارائه مشتی اطلاعات غلط و دروغ وبا یک صحنه سازی مضحک حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را به ایران منتصب کند تا شاید آمریکا را مجاب به حمله نظامی وبمباران ایران کند. واقعا لعنت خدا برآنها باد که حاضرند بخاطر رسیدن به منافع کثیف وپست خود ملت ومنابع کشور خودرا نابود کنند.
حال باید به این وطن فروشان بی آبرو گفت بیچاره ها مطمئن باشید همان امپریالیسمی که برای خوش خدمتی بیشتر برایش دم تکان می دهید خود به بی کفایتی وبی لیاقتی شما برای اداره امورکشور بزرگ ایران واقف هستند. به همین خاطر یقین داشته باشید که درموعد مقرر و بعد از سوء استفاده ابزاری ازشما تکه نان خشکی هم جلوی وجود نامبارکتان نمی اندازند وازطرف دیگربدانید که با چنین اقدامات خیانت آمیزی هرچه بیشتر خود را نزد ملت ایران ازهر قوم و نژادی رسوا و منفورتر خواهید کرد شما نفرین شده ابدی نزد ملت ایران هستید. حال هرچقدر دوست دارید در خارجه زیرسایه امپریالیسم بنشینید و لغز سرنگونی برای رسیدن به نان ونوایی بخوانید .
حمید دهدار


رسانۀ آمریکایی اُپن سیکرت (مرکز ت پاسخگو) که به‌طور تخصصی به مسئله ورود پول‌های با منشاء مشکوک به امور ی در آمریکا می‌پردازد، طی گزارشی از پرداخت مبلغ 1.4 میلیون دلار به شرکت لابی‌گر روزمونت از سال 2013 تاکنون توسط تروریست‌های مجاهدین برای تأثیرگذاری بر ت‌های خارجی و دفاعی آمریکا خبر داده است.
این گزارش که به طور خاص اقدام اخیر مایکل موکازی در ثبت‌نام رسمی در فرم مربوطۀ وزارت دادگستری آمریکا به‌عنوان لابی‌گر گروه تروریستی مجاهدین را بررسی می‌کند، به سایر فعالیت‌های تبلیغی این گروه نیز اشاره کرده و اسامی دیگر تمداران آمریکایی حامی تروریست‌های مجاهدین مانند رودی جولیانی، جان بولتون و رابرت توریسلی را نیز مطرح می‌کند.
در ادامه این گزارش اسنادی دربارۀ مراودات مالی فرقه تروریستی مجاهدین با یک شرکت لابی‌گر در آمریکا منتشر شده است که نشان می‌دهد مجاهدین بین سال‌های 2013 تا 2019 در مجموع 1.4 میلیون دلار برای تأثیرگذاری بر ت‌های دولت و کنگره آمریکا به شرکت روزمونت پول پرداخت کرده است. لازم به ذکر است این اسناد از طریق ادارۀ اسناد عمومی وابسته به سنای آمریکا به‌دست آمده است.
در همین زمینه گفتنی است بارها اسناد پرداخت مبالغ هنگفت توسط گروه تروریستی مجاهدین به تمداران مختلف آمریکایی در رسانه‌های این کشور منتشر شده و اقدامات این گروه تروریستی برای اثرگذاری بر تمداران آمریکایی مورد انتقاد رسانه‌ها و چهره‌های ی قرار گرفته است.


با عبور روزهای تابستان و رسیدن به مهر ماه، منافقین با تشکیل جلسات درون فرقه ای در نهایت به تصویب ابلاغیه ای به تیم سایبری خود رسیده، «…مبنی براینکه تبلیغات برای محیط های آموزشی و تبدیل آنها به مکان هایی برای شورش در دستور کار قرار گرفته و… ». که در این نوشتار به جزئیات آن می پردازیم.

 

واکاوی عملیات مهرماه از ابعاد مختلف

سرکردگان  رجوی اقدامات خود را در ۳ محور کاری قرار داده و بر اساس همین محورها عملیات مهرماه را از چند هفته مانده به شروع سال تحصیلی جدید استارت می زند.این عملیات باید در حوزه های دانش آموزی، دانشجویی، معلمان گسترده و فعال شود.

 

هدف اقدامات در عملیات سایبری مهرماه

تشویق دانشجویان و دانش آموزان به ایجاد آشوب و قانون شکنی در کنار تقابل بین فرهنگیان و نظام، به حاشیه کشاندن سال تحصیلی، بزرگ نمایی و اخبار کذب درخصوص مسائل داخلی در این حوزه، تخریب سیستم آموزشی و جهت دار کردن این مسیر به سمت و سوی دلخواه سازمان ترور، از سوی دیگر است.

تاریخچه ای مختصر از اقدامات قبلی

از دی ماه ۹۶ طراحی و تبلیغات برای ترویج اعتصاب و تظاهرات توسط سالمندان رجوی را می توان یکی از مهمترین اقدامات گروهک در این زمینه عنوان کرد.این جریان سازی تیم سایبری با شعار فرهنگیان آگاه و مبارز ایران” اقداماتی را در فضای مجازی و رسانه ای انجام می دهد و در همین حوزه، عوامل سایبری نفاق با ایجاد گروه ها و کانال هایی عمومی و آشکار و در مواقعی پوششی و پنهان، برخی از فرهنگیان را به سمت اهداف خود هدایت می کنند.هرچند در میان برخی از همین فرهنگیان تعدادی نفوذی برای فاز میدانی اقدامات نفاق آموزش های لازم را دیده و به نوعی هدایت و لیدری آن را بر عهده می گیرند و قانون در برابر آنها قرار می گیرد و این عناصر را از دیگر فرهنگیانی که به دلایل مختلف در گروه و کانال های منافقین وارد شده بوده و ناخواسته در این مسیر قرار گرفته اند، جداسازی نموده و مسیر را برای سال تحصیلی جدید هموار میکند.

بهانه ای بنام سال تحصیلی جدید

منافقین در عملیات تازه خود بر این باور هستند که می توانند با تصاویری از اعتراض های قبلی و تجمعات فرهنگیان، دانشجویان و حتی دانش آموزان، آنها را با خود همراه ساخته و محیط آموزشی را به میدان عملیاتی خود تبدیل نمایند.از سوی دیگر برخی مشکلات داخلی زمینه ساز خوبی برای تروریست های آلبانی نشین شده تا بتوانند با موج سواری بر آن عده ای را با خود همراه سازند.همچنین فرقه درصدد است جوانان را به پوچی یا وازدگی از انقلاب و دگرگونی سوق دهد، پس با ادعای برگزاری حرکت‌های مستمر و نوبه‌ای خود و با حرکت‌های نمادین‌ و شعاری فضا را چنان نمایش میدهد که گویی همگان با این خیانت کاران همراه شده و می خواهند در مسیر آنها گام بردارند و در واقعیت چنین نبوده و این یک دام از سوی فرقه است.

لازم به ذکر است در عملیات ابلاغی نفاق به عوامل خود این نکته ذکر شده است که به نوعی عملیات مهرماه باید پیوند دهنده میان آشوب و اعتراض هایی دیگر بوده و ترکیبی از برخی دیگر از اصناف را در آن وارد نمایند.همچنین طبق اخبار رسیده از ابلاغیه سازمان ترور، طرح مطلوب فرقه از ترکیب اقشار دیگری از جامعه مانند پرستاران، کارگران، کشاورزان و حتی بازنشستگان در کنار فرهنگیان و دانش آموزان و دانشجویان خبر میدهد.

 کانون های صنفی ساختگی توسط نفاق

سرکردگان گروهک تروریستی برای طبیعی جلوه دادن و به نوعی همراهی و هماهنگی در جهت سامان دهی به اعتراضات و تظاهرات و تجمعاتی که در تبلیغات خود آن ها را بزرگ نمایی کرده، به ایجاد کانون های صنفی ساختگی برای معلمان و برخی از دیگر مشاغل نموده و افرادی را که در ارتباط با سرپل های خود بوده در مسیر ارتباط با ادمین ها قرار میدهند تا بتوانند مسیر را به خیال باطل خود مدیریت و به سرانجام دلخواه برسانند.در این بین هم هرزگاهی کانون های صنفی بیانیه هایی را منتشر میکند تا به این شکل نوعی حمایت از این اقدامات را در تبلیغات خود نشان داده و چنین وانمود نمایند که این آشوب ها وجهه ای عمومی دارد.

برخورد قانون با عوامل نفوذی و فرصت طلب

طولی نخواهد کشید که قانون با افرادی که علیه مقررات، تلاش برای قانون شکنی دارند، ایستاده و با آنها برخورد میکند.در میان همین اقدامات نفاق نیز برخی از عوامل گروهک که در ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم با آن بوده  و با استفاده از برخی از مسائل داخلی موج سواری هایی را بنام فرهنگیان یا دانشجویان سبب شده، با برخورد قانون روبرو می شوند.اما نفاق در ادامه با راه اندازی کانون های صنفی ساختگی برای تحریک مخاطبان، همچنین اطلاع رسانی برای تجمعات و ایجاد آشوب، توسط ادمین هایی در آن بار دیگر این موارد را با اخباری کذب آمیخته و انتشار میدهند.لازم به ذکر است در زمینه اقدامات این افراد هیچ اطلاع رسانی نشده و تنها با بازی کلمات آنها را  معلمانی آزادی خواه، مبارز و یا افرادی مظلوم که به آنها ظلم شده است معرفی نموده است.

در پایان سخن، سال تحصیلی جدید با همه تهدیدها و مسائل مختلف و با وجود تلاش های فراوان گروهک تروریستی رجوی آغاز بکار نموده و نه تنها هیچ کدام از گروه های یاد شده پاسخی به درخواست های سرکرده گروهک و عواملش در ایجاد آشوب ندادند بلکه بار دیگر این حقیقت را یاد آور شد که منافقین در ایران هیچ جایگاهی ندارند و همگان با تنفر از اقدامات آنها به این جماعت خیانت کار اهمیتی نمی دهند.


سازمان در ابلاغی به عوامل سایبری خود از آنها می خواهد املای دیکته شده ای را برای تحریف دفاع مقدس ترویج و تبلیغ نمایند تا با این ادبیات بتواند ارزش جهاد و مدافعین ازخاک ایران را با ترکیب ت و دفاع به بیراهه هدایت کند.

منافقین در دور تازه ای از اقدامات خود در سالگرد دفاع مقدس به واژه جنگ ضد میهنی” اشاره دارند و با وجود گذشت سال ها از خدمات خود به صدام و حزب بعث همچنان مدافع آن ها بوده و دلیل شروع جنگ را تحریک در خصوص صدور انقلاب به عراق عنوان می کنند.سناریویی که آشکار عراق به خاک ایران را همراه دارد و در کنار اتحاد برخی از کشورهای غربی و اروپایی علیه ایران، افرادی بنام آزادی خواهی و تنها به دلیل اجازه دادن به آنها در بیابان های اطراف بغداد، به خود اجازه می دهند با جاسوسی و خیانت به کشور و مردم ایران، جان هزاران نفر را گرفته و در قتل عام مدافعان کشور سهیم باشند.مزاحمین بیابان نشین که آن روزها در پی عقده گشایی از نرسیدن به قدرت در ایران بودند، توانستند رکورد بزرگترین خیانت ها را به مردم کشور خود در همراهی با دشمن داشته و در تاریخ ثبت شوند.

طبق دستور سازمان، تحریف جنگ باید تبلیغ شود

بعد از پایان جنگ، سال هایی زیادی منافقین جنایت های فراوانی را انجام داده اند، اکنون مرحله پاک سازی گذشته کثیف این فرقه تروریستی فرا رسیده و باید تمامی جنایات گذشته با سناریوهای جدید دیکته شده جایگزین شود، پس سناریوی جدید ساخته و پرداخته شده و باید انتشار داده شود.

بخشی از این تحریف و داستان های کذب منافقین در ذیل آورده شده است:

«… به‌عنوان یک گواهی تاریخی، مجاهدین با شروع جنگ، و اشغال بخشهایی از خاک میهنمان توسط قوای عراقی برای دفاع از مردم بی‌پناه میهنمان اقدام نمودند و موجی از شهیدان مجاهد نیز تقدیم کردند و در برابر عراق، مانند سایر هموطنان به دفاع برخاستند اما پاسداران با اقدام به دستگیری مجاهدین مانع آنان می‌شدند.همه می‌گفتند جنگ بد است اما هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد برخیزد و عملاً جلوی جنگ بایستد تنها و تنها مجاهدین و هم‌پیمانانشان در شورای ملی مقاومت بودندکه این حد از میهن پرستی را داشتند که از نام خود به نفع ختم جنگ بگذرند و همهٴ تهمتها را به جان بخرند و پس از خرمشهر عملاً جلوی جنگ بایستند…»

قهرمان سازی از سرکرده فرقه در جهت اتمام جنگ

منافقین در جریان سازی خود مسعود رجوی را قهرمانی معرفی می کنند که تلاش دارد جنگ را با بستن قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق در پاریس به اتمام رسانده و در این باره فرقه چنین عنوان می کند:

«… اینان آن‌چنان خواستار صلح بودند که مسعود رجوی حتی پس از امضای قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق در پاریس، رسماً اعلام کرد که این قرارداد صلح را اگر(امام ) خمینی بپذیرد، وی پس از سرنگونی نظام به اامات آن ملتزم خواهد بود؛ اما (امام) خمینی پای صلح نیآمد تا وقتی که مجاهدین ابتدا نامشروع بودن آن جنگ را در اکثر پارلمانهای دنیا به ثبت دادند و پس از آن، با عملیات خود، به‌ویژه عملیات بزرگ چلچراغ و فتح شهر مهران، اقدام به درهم شکستن ماشین جنگی (امام) خمینی کردند…»

این قسمتی از همان سناریو سازی فرقه است که شدت توهم سرکرده گروهک را بیش از پیش نشان داده و در زمانی که خود هیچ مشروعیتی ندارد ، در پی خیانت و جاسوسی علیه ایران بوده و در شهید شدن هزاران جوان این مرز و بوم نقش اساسی داشته است، بیان این موارد نهایت بی شرمی گروهک تروریستی رجوی را نشان میدهد.

 دلسوزی منافقین برای دو ملت؟

منافقین نه تنها در انتشار اخبار تحریف شده از جنگ بلکه در تصاویر منتشر شده در فضای مجازی هم حمایت خود از صدام را مستقیم وغیر مستقیم بیان نموده و از دفاع مقدس بنام جنگی ننگین” نام برده و با وجود خدمات خود به حزب بعث صدام و دریافت سلاح و پول از آنها به استناد فیلم های منتشر شده ، جنگ را زخمی عمیق بر پیکر دو ملت نام می برند.ننگ بر کسانی که در قبال دریافت پول، سلاح، قسمتی از بیابان برای خوابیدن و … روی بی شرمی و خباثت را سفید کردند.

پر واضح است که ربات های سایبری و سالمندان تروریست در آلبانی هر آنچه تلاش نمایند تا بتوانند جنگ تحمیلی را تحریف نمایند و اقدامات خود را در حاشیه برده و مسائل را با سناریو سازی درهم آمیخته، بازهم ملت ایران جرم و جنایت های بی شرمانه و ضد بشری این گروهک تروریست را به هیچ عنوان فراموش نخواهد کرد و این موضوعی بزرگ در تاریخ ایران بحساب می آید.


عوامل سایبری نفاق با همکاری افراد میدانی خود در تلاش هستند سمت و سوی تظاهرات معترضان در لبنان و عراق را به ایران پیوند دهند و با انجام اقداماتی عقده گشایی خود در عدم اقدامی قابل توجه در این زمینه برای ایران را جبران نمایند.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: در روزهای گذشته و با شروع مشکلاتی داخلی در لبنان، عراق و شروع برخی از اعتراضات و تظاهرات در این دو کشور، کفتارهای تروریست بار دیگر موقعیت را برای جولان خود مناسب دیده و با شروع جو سازی علیه ایران و نظام حاکم، در این زمینه تلاش دارند اهداف گروهک را پیش برده و به نتیجه ای برسند.

فعالیت های سایبری نفاق

منافقین با دستور به عوامل سایبری خود در خصوص معترضان عراقی و لبنانی در فضای مجازی بدنبال شرایط ذیل هستند:

  • تحریک جوانان عراقی علیه نیروهای حشد الشعبی
  • الگو سازی برای آشوب و نافرمانی مدنی
  • برهم زدن اوضاع امنیتی در عراق(بابت عقده گشایی های قبلی ) و نمونه سازی برای ایران
  • القای آتش زدن مکان های مهم و خاص (یادآوری اقدامات قبلی نفاق در فتنه۸۸ و… )
  • القای حکومتی دست نشانده در عراق و تحت حاکمیت ایران
  • القای بد نامی برای نیروی حزب الله لبنان
  • توهین به ایران و ایرانی و آتش زدن و بی حرمتی به پرچم مقدس ایران
  • القای جهانی این موضوع که ایران در لبنان و عراق نقش دارد
  • انتشار اخبار جعلی از حمایت ها برای ادامه آشوب ها در این کشورها
  • ایجاد عملیات روانی درخصوص سود بردن ایران از این وضعیت در لبنان و عراق

فعالیت های عوامل میدانی نفاق

برخی از اعضای گروهک با حضور در مناطق یاد شده و بخصوص عراق بدنبال ایجاد شرایط مطلوب بوده و فعالیت های ذیل را در دستور کار داشته اند:

  • تحریک معترضان به توهین و هتک حرمت به پرچم مقدس و تصاویر شخصیت های مربوط به ایران
  • تشکیل جماعتی برای توهین به سردار سلیمانی و نقش وی در عراق با ارسال ویدیو در فضای مجازی
  • مقصر خواندن حکومت ایران در ایجاد شرایط فعلی در عراق و لبنان بصورت میدانی
  • الگو سازی شیوه های نفاق در میان جوانان عراقی و مقایسه با ایران
  • بیانیه هایی حمایتی از آشوب های پیش آمده و وم ادامه این روند تا رسیدن به نتیجه
  • بد نامی از نیروهای مردمی لبنان و عراق (حزب الله و حشد الشعبی )
  • تلاش برای بالا بردن حساسیت مردم لبنان و عراق با حس استقلال طلبانه و عدم دخالت دیگر کشورها مانند ایران در امور آنها

برای کفتارهای تروریست و مارکسیسم، وجود شرایطی همزمان با ایجاد آشوب و ناامنی در هر منطقه ای می تواند بهانه ای برای جولان این گروهک بوده تا با تمام توان ناچیز خود و با استفاده از افراد سالمندش در فضای مجازی و رسانه ای و با هدایت برخی از عوامل میدانی اش بتواند به نوعی یا الگو سازی آشوب برای ایران نموده و یا در تخریب ایران نقشی را ایفا نماید.پر واضح است که این فرآیند نه تنها در موارد بالا بلکه در ابعاد بین المللی هم مد نظر این تروریست ها بوده و برای تخریب نام ایران و نظام جمهوری اسلامی بکار برده می شود.

این موارد تنها قسمتی از پروژه های کاری نفاق برای ادامه روند آشوب ها در مناطق یاد شده است که به قسمتی از دلایل آن پرداختیم و اینکه نفاق امیدوار است بتواند چنین وضعیتی را در ایران ایجاد نماید، توهم باطلی که سال های زیادی در پی آن بوده و هرگز نتوانسته به آنچه مطلوبش بوده برسد.

لازم به ذکر است نفاق برای جلب توجه دیگران و فاصله گرفتن از عدم توجه عمومی به آن با هر حادثه ای خود را مطرح نموده و بر آن است تا نقش نداشته خود را به نوعی به آلترناتیوی بزرگ و با اقتدار تشبیه و تبلیغ نماید.پروژه ای که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی و عدم توجه به اخبارشان میتوان آن را درک و به میزان محبوبیت نداشته آن ها اشراف پیدا کرد.


در میانه اعتراضات به حق مردم عراق به وضعیت اقتصادی و سیستم اداری معیوب این کشور، فتنه گرانی که از بازماندگان رژیم بعث و داعش هستند و در ارتباط با سفارت آمریکا در این کشور، مسیر اعتراضات را به سمت آشوب های خیابانی بردند و با هزینه سعودی و خبرپراکنی رسانه های این کشور و سایر رسانه هایی که در کنترل دول غربی است، خیابان های عراق را به صحنه آشوب های خیابانی تبدیل کردند.
به گزارش بولتن نیوز، اما در همین بین به علت کینه ای که حکام عربستان سعودی و آمریکا و اسرائیل از ایران و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی دارند، باعث شد تا از این شلوغی ها برای تخریب وجهه و رابطه میان حکومت و ملت ایران با ملت عراق استفاده نمایند. به همین جهت برده های منافق به ملت ایران را همچون سگ های دست آموز به جان مردم عراق انداختند تا با کشتار معترضان و فریاد به زبان فارسی، اینگونه جا بیندازند که حکومت ایران دستش به خون مردم عراق آلوده است و در سرکوب مردم این کشور نقشی اساسی ایفا می کند.
آمریکا و سعودی و کینه ای که از ایران دارند کاملا مشخص است. هزینه های هنگفت برای کنترل خاورمیانه و به آشوب کشیدن آن توسط این ها صورت گرفت اما نتیجه به دست آمده افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ایران و مفتضح شدن آمریکا و عربستان بود. اما باید از وطن فروشان بی هویتی که ادعا می کنند حکومت ایران، حکومتی غیر ایرانی است و خود را فرزندان کوروش می دانند و به قول خودشان ضد اعراب هستند، سوال کرد چگونه می شود که از همان اعراب پول می گیرند تا برایشان بردگی و مزدوری کنند؟!
چه آن زمان که در مقابل مردم خود ایستادند و دست بوسی صدام حسین را می کردند و چه اکنون که برای گذران عمر و زنده ماندن مجبور هستند به خم و راست شدن در مقابل سران سعودی، مشکلی برایشان پیش نیامد که در مقابل بدترین حکام عرب کرنش کردند؟! مشکل تنها اسلام از نوع شیعی و ایرانی و انقلابی است و حکام مست و زن باره سعودی که ادعای مسلمانی دارند، به این دلیل که به پای این دریوزگان پول می ریزند، مشکلی ندارند؟!
اینکه تفاله های رجوی شرافت ندارند، بی شک امری است اثبات شده اما حداقل اگر قرار است مزدوری کنند، آن گونه که خود مدعی هستند و اسمشان را فدایی خلق گذاشته اند، علیه همان خلق حرکت و نام ایران و ایرانی را آلوده نکنند. جیره و مواجب دو روز دنیا نمی ارزد که علاوه بر خیانت به وطن، مردم کشور خودشان را هم در نظر دیگران اینگونه جلوه دهند و برای حکام سعودی و آمریکا و اسرائیل دم تکان بدهند.
سید محسن عبدالهی – بولتن نیوز


بالا رفتن سن و سال سرکرده گروهک رجوی مشکلات جدی برای باقی مانده های آلبانی نشین در اشرف۳ ایجاد کرده و جدای از مسائل فیزیکی و مواردی که در نوشتارهای قبلی به آن اشاره شده، این بار بی هویتی این کمونیست های مثلا آزادی خواه کار را به مرحله ای رسانده است که برای بدست آوردن تعدادی هوادار، خود را به سلطنت و کوروش کبیر اتصال داده و از نام وی برای خود نماد سازی و سوء استفاده های تبلیغاتی می کنند.

جالب اینکه بدانید در برنامه های بی محتوای خودشان هم با توجیح این اقدام سعی دارند حتی کوروش را به سلطنت هم نسبت نداده و او را فردی آزادی خواه معرفی کنند.در همین رابطه منافقین با استفاده از شعاری بنام نه شاه و نه شیخ ” معمولا زوزه هایی سر میدهند و خود را تافته ای جدا بافته نشان میدهند، بطوریکه در سالروز کوروش کبیر با چرخشی کامل ناگهان طرفدار کوروش شده و به بهانه این روز تبلیغات خود را برای عوام فریبی در مورد طرفداری مردم از این گروهک تروریست را مطرح می کنند.البته این سیستم منافقانه دقیقا چنین است که برای انجام اهداف خود هر کاری را مجاز میداند که شامل وطن فروشی، خیانت، جنایت، جاسوسی، ترور و… می شود.

سابقه قبلی در نماد سازی از سلطنت:

مزاحمین خلق در روزهایی که بدنبال قدرت بودند حتی نشان شیرو خورشید سلطنت را به نشان خود تبدیل کرده و این چنین هویت نداشته خود را از طریق دیگران تبلیغ و ترویج می نمایند.امروز هم بعد از گذشت سال ها با استفاده از نام کوروش کبیر و دیگر نماد های تاریخی ایران، نفاق سعی دارد خود را به تاریخ و افراد برجسته آن اتصال دهند.

اکنون گروهک بعد از سال ها و با انجام وقیحانه ترین اعمال در تاریخ و کارنامه اش، به مایه ننگی برای کمونیست، آزادای خواهان واقعی تبدیل شده که با چرخش اوضاع رنگ عوض کرده است . از ابتدای تأسیس در رکاب کمونیست با اسلحه شوروی هموطنان را ترور می کند بعد در جنگ تحمیلی با جاسوسی و سلاح صدام باز هموطنان مدافع خاک ایران را شهید و در دستگیری و شکنجه آنها تلاش میکند و در نهایت در سال های بعد ترور را با پول های دریافتی از غرب و برخی از حامیان عربی اش ادامه میدهد.

همین گروهک تروریست بر آن است تا با استفاده از هر وسیله و نمادی خود را مطرح نموده ودر میان مردم ایران محبوبیتی بدست آورد تا شاید تنفر مردم ایران از جنایات این گروهک را بتواند با این نمایش به هواداری از خود تبدیل نماید.خیال باطلی که همواره سرکردگان این گروهک به آن امید داشته و سالمندان تروریست اطراف خود را با همین روش در کنار خود نگه داشته اند.


به‌گزارش سرویس بین‌الملل هابیلیان، الکسیس کوهلر، رئیس ستاد کارکنان کاخ الیزه، درصفحه توییتر خود، از تصمیم امائول مکرون، رئیس جمهور فرانسه برای پایان‌دادن به حضور چهل‌سالۀ گروهک منافقین در خاک فرانسه خبر داد.

کوهلر در حساب توییتر خود، با اعلام خبر دیدار امائول مکرون با ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، عنوان کرده است که یکی از مباحث مطرح‌شده در این دیدار، موضوع حضور گروهک تروریستی منافقین در فرانسه بوده است.

مدیر داخلی کاخ الیزه با اشاره به حضور چهل‌سالۀ گروهک تروریستی منافقین در خاک فرانسه، اعلام کرده است با استقرار کامل اعضای منافقین در تیرانا، زمان آن رسیده تا پاریس درباره امکاناتی که در اختیار رهبر و مدیران این گروهک قرار داده است، تجدیدنظر کند.

این مقام فرانسوی با اشاره به پیامدهای منفی حضور منافقین در فرانسه، اعلام کرد: فرانسه برای محدودسازی حضور کادر گروهک تروریستی منافقین در خاک این کشور «اقدامات جدی» اتخاذ خواهد کرد.


با شروع آشوب های معترضان در عراق، عوامل سایبری نفاق در اقداماتی مشابه در سنوات قبلی سناریوی حمایتی خود را از معترضان آغاز و بدلیل نداشتن اطلاعات کافی، بار دیگر ضعف و ناتوانی خود را از طریق سرپل هایش در انتشار درخواست ارسال خبری از اوضاع فعلی در ایران و عراق را برای آنها، نشان می دهند.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: تلگرام از محبوب ترین اپلیکیشن های مورد استفاده برای تیم سایبری نفاق بوده و این محبوبیت بارها توسط سرپل های این گروهک به مخاطبان مختلفی که در گروه ها و کانال های مربوط به آنها خواسته و ناخواسته وارد می شوند بیان و از آنها درخواست می شود از اپلیکیشن های دیگر به این فضا وارد شوند.

هرچند مدتی قبل و در پی خبری که در همین وبسایت به آن پرداختیم تعداد زیادی از گروه و کانال های قارچ گونه مربوط به گروهک، طبق دستور بسته و فعالیت آنها محدود شد، اما از این تعداد برخی از آنها کم و بیش فعالیت خود را ادامه داده و همچنان با انتشار اخبار کذب بدنبال اهداف گروهک هستند.

 

کانال اعتراض مدنی بازار”

این کانال در ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ و در پی جریان سازی به برخی از مشکلات داخلی در جهت آشوب برای اصناف و بخصوص بازار تهران و برخی از شهرهای دیگر راه اندازی می شود.بیشترین فعالیت سایبری های تلگرامی نفاق برای تشویق مردم و اصناف مختلف بازاری برای اعتصابات عمومی و ایجاد آشوب و فتنه در این فضا است.

همچنین در بخش تلگرام ادمین های نفاق با ارتباط با مخاطبان مختلف آنها را برای اعتصاب و تجمع تشویق و اخبار کذب خود را در زمینه های مختلف برای ایجاد حساسیت و همراهی عوام جامعه در دستور کار خود قرار میدهد.هرچند نتیجه ای شامل حال منافقین در این زمینه نشد و تمام تلاش آنها باطل بود اما این کانال فعالیت خود را ادامه داده و با شروع اعتراض ها در عراق موقعیت را مناسب می بیند و مانند کفتار هایی که در پی حمله به لاشه ای هستند به سمت عراق و تحولات داخلی اش روانه شده و با پوششی حمایتی از معترضان عراقی تلاش دارد برای مخاطبان ایرانی اش الگو سازی نماید.

متن زیر توسط یکی از ادمین های کانال با نام مستعار مهدی صراف ” برای تمامی افرادی که ادمین ها به نحوی با آن ها در ارتباط بودند ارسال شده و در این بین حتی به شهر ست آن ها توجه نداشته چرا که به دنبال یافتن افرادی در منطقه مورد نظرشان هستند !

 

 

ضعف اطلاعاتی سرپل های نفاق

یکی از بزرگترین مشکلات تیم سایبری نفاق عدم اطلاع کافی و دقیق از وقایع داخل ایران بوده و در بیشتر مواقع با تحلیل های آمیخته به توهم، مسائل را بیان نموده و به آن می پردازد.در همین رابطه ادمین ها مانند برخی دیگر از کانال های فعال نفاق در روزهای اخیر بدنبال بدست آوردن اطلاعاتی از مرزهای ایران و عراق بوده و امیدوارند که مخاطبان به آنها اخباری در این زمینه ارسال نمایند.

عدم استقبال مخاطبان از سایبری ها

ادمین های کانال با ارسال پیامی ثابت به تعداد زیادی مخاطب در کانال و گروه های دیگر سعی دارند اطلاعاتی از وضعیت مبادلات تجاری بین ایران و عراق بدست آورند.ارسال پیام به افراد مختلف نشان از آن دارد که مخاطب تمایلی به همکاری با این کفتارهای تروریست نداشته و آنها همچنان در پی بی اطلاعی خود از این وضعیت به ارسال پیام به مخاطبان بوده و امیدوار به رسیدن نتیجه ای هستند.

در این پیام ادمین تلاش دارد ضمن آشنایی با بازاریان اهواز روند مبادلات ارزی را چک و بر اساس آن اخبار کذب خود را در فضای مجازی ترویج و گزارش آن را به سلسله مراتب در گروهک ارسال نماید.

نکات مهمی که مخاطبان در فضای مجازی باید به آن توجه داشته باشند، وجود همین عناصر تروریست است که باید بدانیم آنها بدنبال تخیله اطلاعاتی شما هستند و تحت هیچ شرایطی نباید به آنها به هر عنوان و نامی اعتماد و اخبار داخلی را در اختیار آنها قرار دهند.اکنون سایبری نفاق با وجود نبود اطلاعات کافی و دوری از مرزهای ایران مشکلات فراوانی را برای اهداف کثیف و خیانتکارانه خود داشته و باید در جهت ایمن سازی مخاطبان نسبت به این موارد اطلاع رسانی بیشتری شود.


به دنبال افزایش قیمت بنزین که موجب اعتراضاتی میان مردم شد، اتاق فکر پوشکی های فرقه رجوی عملیات روانی خود را علیه ملت ایران به صورت گسترده آغاز کرد.

این اتاق از صبح روز شنبه با انتشار فیلم های واقعی و جعلی و با انتشار اعلامیه های مختلف از سوی مریم رجوی مردم را به خشونت و آتش کشیدن اماکن و اموال عمومی دعوت می نماید؛ موضوعی که در ۴۰ سال گذشته و در موقعیت های زمانی خاص همواره بر آن تاکید داشته است.

فارغ از اعتراض های به حق مردم ایران، نکته دردآور این است، افرادی که در کارنامه خود چیزی جز خیانت و جنایت در حق همین ملت ندارند یا گروه های مخالف ایران که همیشه سرخوش! بوده اند در این شرایط از غار آرامش بیرون آمده و جرئت عرض اندام پیدا می کنند.

پیام ملت ایران به این بی وطن های پست که از هر تلاشی برای آشوب در داخل ایران حمایت می کنند این است که: «شماها تفاله های این خاک هستید و باید بیرون رانده می شدید، در هیچ نقطه از این سرزمین جایی برایتان نیست. شماها در همان سواحل آرام لودگی کنید و در رویاهای شیطانی خود روزگار سپری کنید!»

البته برای وطن فروش های خائن قابل لمس نیست که اعتراض به حق ملت غیور و آگاه ایران، نه به جهت نیازهای خود بلکه فقط به جهت نگرانی از وضعیت همنوعان ضعیف خود است؛ پیامی که خیلی از مردم غیور ایران در اعتراض خود اعلام نمودند. برای نمونه فیلم گلستانی های غیرتمند را می توانید ببینید تا به عمق مهربانی و نوع دوستی ملت ایران پی ببرید.

 لازم به توضیح است این گونه اعتراض ها در اغلب کشورهای توسعه یافته و مدعی دمکراسی نیز به همین شکل صورت می گیرد که نوعی اعتراض مدنی محسوب می شود.

اعتراضات روز شنبه مردم به سهمیه بندی و گران شدن بنزین در شهرستان های کرج، اصفهان، تبریز، قزوین،گرگان،سنندج و یزد انجام شد اما در عین حال شایعات فراوانی نیز حول آن دست به دست شد که سوژه رسانه های فرقه منفور رجوی گردید.

 در زیر حقیقت این شایعات که رسانه های حوزه نفاق از آن بهره برداری می کنند را مشاهده می کنید:

پمپ‌بنزین‌هایی که مدام می‌سوزند!

هنوز چندساعتی از اعلام خبر سهمیه‌بندی بنزین نگذشته بود و مردم در بهت خبر اولیه بودند که اولین پمپ‌بنزین در تهران آتش گرفت؛ البته در فضای مجازی. تصاویر، دود شدیدی در پمپ‌بنزین خیابان شریعتی را نشان می‌داد که آتش آن در جوی‌های خیابان نیز جاری بود. اما اشکال کار آنجا بود که همه افراد در این فیلم با لباس تابستانی حضور داشتند. درواقع، افرادی که به دنبال برهم زدن آرامش مردم و ایجاد فضای اعتراض غیرواقعی بودند، از ناراحتی مردم استفاده کردند و فیلم مربوط به حادثه آتش گرفتن تانکر سوخت‌رسان در حدود ۲سال گذشته را به‌عنوان اعتراضات مردمی جا زده بودند.

البته آتش‌سوزی‌ها به این مورد خاتمه نیافت و ساعاتی بعد یک پمپ بنزین در خمینی‌شهر اصفهان و کمی بعد در بندرعباس هم یکی دیگر به آتش کشیده شد؛ البته باز هم در فضای مجازی. چراکه همزمان تصاویری از همان پمپ‌بنزین‌ها منتشر شد که نشان می‌داد مردم به صورت عادی در حال سوخت‌گیری خودروها هستند.

طبق اعلام سازمان آتش‌نشانی، تا زمان انتشار آن شایعات، هیچ موردی از آتش‌سوزی در پمپ‌بنزین‌ها رخ نداده بود اما به نظر می‌رسد که گروهی از طریق شایعات در حال آماده‌سازی فضا برای آشوبگران و جهت‌دهی به آنان هستند تا از طریق آشوبگران آموزش‌دیده، اعتراضات مردمی را در جهت مطلوب خود منحرف کنند. پس از انتشار این شایعات، زمینه برای اقدامات خرابکارانه مهیا شد و طی چند ساعت گذشته چند پمپ‌بنزین توسط افراد ناشناس به آتش کشیده شد.

سابقه اعتراضات مشابه در ایران و کشورهای منطقه نشان می‌دهد که معمولا این اقدامات خرابکارانه در همین حد محدود نمی‌ماند و یکی از اولویت‌های اصلی آشوبگران، تهییج بیشتر معترضان و تشدید التهابات با هدف کشته‌سازی در این وقایع و تهیه تصاویر از آن است.

اتفاقی که این‌بار خیلی سریع رخ داد و یک نفر در سیرجان با شلیک مستقیم به سر کشته شد. هرچند نیروی انتظامی بلافاصله قاتلان مسلح را دستگیر کرد. اما سوژه خبری برای رسانه‌های نفاق تامین شد تا مردم و پلیس را در مقابل هم قرار دهند.


این آتش‌بیاری معرکه، این بار چنان عیان رخ داد که یک کامیون در اتوبان امام علی(ع) و در انظار عمومی اقدام به تخلیه بار سنگ و آجر کرد تا با تشدید درگیری، فضای اعتراضات مردم عادی را به سمت خشونت هدایت کند.

استاد دانشگاه الاغ‌سوار!

ویدئوی دیگری که به شدت در شبکه‌های اجتماعی در حال انتشار است، مدعی شده یک استاد دانشگاه در اعتراض به گرانی بنزین با الاغ  وارد دانشگاه شده است. اما با یک جست‌وجوی ساده می‌توان به فیلم اصلی دست یافت. این ویدئو مربوط به ۹ سال قبل است که یک دانشجو برای نشان دادن اعتراض خود به وضعیت بنزین دست به چنین اقدامی زده است.

به نظر می‌رسد دانشگاه‌ها و اساتید دانشگاه، هدف بعدی آشوبگران برای ایجاد اغتشاش است.

چینی‌ها هم به اعتراضات پیوستند!

تصویر دیگری که به دنبال تشویق به اعتراضات در ایران بود، مربوط به چین بود که با عنوان اعتراض چینی‌ها به افزایش قیمت بنزین در این کشور جا زده شد. این تصویر مربوط به تعطیلات پاییزی سال ۲۰۱۲ در کشور چین است. در آن سال عوارض جاده‌ای در چین رایگان اعلام شد که هجوم چینی‌ها برای رفتن به سفر چنین ترافیکی را ایجاد کرد. این شایعه‌سازی با موج‌های تبلیغاتی در شبکه‌های اجتماعی همراه شد که مردم را تشویق به مسدود کردن جاده‌ها می‌کرد.

اتفاقی که از ساعات ابتدایی روز شنبه در تعدادی از شهرها کلید خورد. افراد خاصی خودروی خود را در عرض خیابان پارک کردند و با تهدید، مانع تردد دیگران در خیابان‌ها شدند. و به‌تدریج و با تحریک مردم، اعتراضات عادی را به درگیری با نیروهای انتظامی تبدیل کردند.

در پایان یادآوری می شود اتاق فکر فرقه پوشکی رجوی در گوشه ای از تیرانای آلبانی با به کار گرفتن ربات های انسان نما که دیگر توان هیچ کار عملیاتی ندارند مدام در حال تولید پیام های منفی از رویدادهای داخل ایران است.


به همت پاسداران گمنام امام زمان(عج) در سپاه امام حسن مجتبی(ع) ۱۵۰ نفر از لیدرهای مخل امنیت در استان البرز بازداشت شدند.

در پی تجمعات چند روز گذشته در این استان به همت سربازان گمنام امام زمان(عج) در سپاه 150 نفر از لیدرهای مخل امنیت در این استان شناسایی و بازداشت شدند.

براساس اعترافات دستگیرشدگان شده این افراد توسط افراد آموزش دیده در داخل و خارج از کشور اجیر شده و با دریافت مبالغی اقدام به آتش زدن مراکز دولتی و عمومی کرده‌اند.

گزارشات تکمیلی در این زمینه متعاقبا اعلام می‌شود.

منبع: العالم


اولین برآوردهای یک نهاد امنیتی از میزان اعتراضات بنزینی در روزهای گذشته از حجم خشونت گسترده و سازمان‌دهی‌شده حکایت دارد.

تعداد کل معترضیان و آشوبگران از شب جمعه تاکنون مجموعا 87400 نفر برآورد شده که از این میزان حدود 82200 نفر مرد و 5200 نفر آنها زن بوده اند.

بخش قابل توجهی از معترضان صرفا در محل تجمعات حاضر بوده و با هسته مرکزی اغتشاشات همراهی نداشتند. با این حال برای بسیاری از آنها پیامک هشدار توسط دستگاههای امنیتی ارسال شده است.

شیوه عملکرد هسته اصلی خشونت نشان می‌دهد که این افراد کاملا آموزش دیده بوده و برخلاف بسیاری از مردم که از افزایش ناگهانی بنزین غافلگیر شده‌اند، این افراد مترصد و آماده چنین موقعیتی بوده‌اند.

بر اساس این گزارش، از میان 1080 شهر و شهرستان کشور، اعتراضات و تجمعات کوچک و بزرگ در 100 نقطه کشور صورت گرفته که جمعیت این تجمعات بین 50 تا حداکثر 1500 نفر تخمین زده شده است.

حجم خشونت و میزان تخریب آشوبگران نسبت به تجمعات دی ماه 96 گسترده‌تر و مخرب‌تر بوده و در نتیجه آسیب‌های جانی و مالی در مقایسه با آن افزایش داشته است.

در استانهای خوزستان، تهران، فارس و کرمان بیشترین آسیب به اموال عمومی زده شده است.

آمار دقیقی از میزان کشته شده ها در دسترس خبرنگار فارس نیست اما بیشترین تلفات مربوط به حمله اوباش مسلح به انبارهای نفتی و مقرهای نظامی بوده است که در جریان جلوگیری از انفجار انبارهای نفتی و خلع سلاح مقرهای نظامی به وقوع پیوسته است. تعدادی از نیروهای پلیس و مردمی نیز در این حملات به شهادت رسیدند.

تاکنون حدود 1000 نفر در ناآرامی‌های اخیر در کل کشور بازداشت شده‌اند و بیش از 100 بانک و 57 فروشگاه بزرگ فقط در یک استان به آتش کشیده شده و یا به غارت رفته است.

به عنوان نمونه در یکی از تلخ‌ترین حوادث شب گذشته در استان تهران بعد از حمله اوباش به یک بانک و آتش زدن آن، کل ساختمان و طبقات بالایی آن که مسی بوده است، دچار حریق شده و عده‌ای در پشت بام ساختمان محبوس شده‌اند.

ورود آتش‌نشانی به صحنه به دلیل اجتماع اغتشاشگران و توقف ماشین‌ها با تاخیر قابل توجهی صورت گرفته و در لحظات آخر با تلاش مردم و اقدام پلیس جلوی یک فاجعه انسانی گرفته شده است.

در تهران و شهرستانها کار شناسایی ماشین‌هایی که اقدام به بستن خیابان‌ها می کردند انجام شده است که از امروز مراحل بازداشت آنها اجرایی می شود.

فارس


نوع و شیوه‌های عملیاتی برخی اغتشاشات اخیر در کشور نشان می‌دهند که این کارها توسط عناصر  تروریسم شهری فرقه رجوی هدایت می‌شود.

به گزارش فراق، اعتراض‌های مردمی بعد از گرانی و سهمیه‌بندی شبانه بنزین به‌تدریج از روند آرام و مسالمت‌آمیز خارج شد و از سوی برخی گروه‌های ضد وطنی به آشوب و اغتشاش کشیده شد.

روند آشوب‌های چند روز اخیر نکته‌های تاریخی و امنیتی را دوباره برای افکار تداعی می‌کند. شباهت زیادی نسبت به مسیر اغتشاشات اخیر با عملیات‌های سازمان منافقین(مجاهدین خلق) در سال‌های گذشته وجود دارد.

تخریب و آشوب‌های چند روزه گذشته هم شکل امنیتی سازمان منافقین داشته است. ایجاد هسته‌های کوچک برای ترور و آتش زدن و بعد از آن ورود لایه دوم عملیات استفاده از ن برای جریح دار کردن احساسات عمومی بود که با دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی برهم خورد.

منافقین از ن هم برای تهییج جمعیت و دادن شعار علیه نظام استفاده می‌کردند. نکته‌ای که در آشوب‌های چند روز اخیر تهران و بیشتر شهرهای کشور هم شکل گرفت. برآورده‌های میدانی نشان می‌دهد برخی افراد تنومند و جوان لیدر اغتشاشات اخیر بودند و به همراه تیم‌‌های کوچک و به‌صورت چریکی و سبک با استفاده از سلاح‌های دست‌ساز اقدام به آتش و تخریب اموال عمومی برای رعب و وحشت می‌کنند.

این موضوع خلاف آشوب‌های دی ماه ۹۶ بود که بیشتر دختران جوان لیدر تیم‌های آشوب در سطح کشور بودند. 

به گفته یکی از نمایندگان مجلس، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در جلسه غیرعلنی بهارستان اعلام کرده بود که برخی بازداشت‌شدگان در اغتشاشات اخیر وابسته به منافقین بودند.

جنگ شهری توسط منافقین کلید زده شد

به نوشته خبرگزاری آنا، سازمان منافقین نخستین گروهی بود که با گرایش مارکسیستی و چپ در ایران ایده‌ جنگ شهری را بنا نهاد. بیشتر گروه‌های چپ‌گرا در ایران و سایر نقاط جهان مانند؛ چین و کوبا جنگ را از روستا و میان دهقانان شروع کردند، ولی فرقه رجوی استدلال می‌کرد چون جمهوری اسلامی در روستاها نیروهای پروپاقرص و متعصبی دارد باید با انقلاب جنگ شهری را کلید زد.

استدلال آنها هم این بود که همان‌طور سازمان چریک‌های فدایی خلق در سیاهکل جنگ رسمی کردند و نا موفق بودند باید روستاها را در جنگ کنار گذاشت و مرکز قدرت را درگیر کرد.

همین گونه بود که در دهه ۶۰ سازمان منافقین در مناطق شمالی و مرکزی تهران(پولدار نشین) خانه‌هایی اجاره و عملیات خرابکاری و بمب‌گذاری را از آنجا ساماندهی می‌کردند. موسی خیابانی نفر دوم سازمان و اشرف ربیعی همسر مسعود رجوی هم در خانه‌ای شمال تهران توسط نیروهای کمیته انقلاب کشته شدند.

آنها هم مانند تیم‌های سه و پنج نفره اغتشاشات اخیر در دهه ۶۰ اقدام به ترور، آتش زدن اتوبوس و مغازه‌ها می‌کردند که ردپای آنها در حوادث اخیر هم آشکار شده است.

بعد از اعدام رهبران به نسبت مذهبی مجاهدین خلق در سال ۵۱ سازمان به دست نیروهای کمونیست و چپ‌گرا افتاد. سرکردگان اصلی این گروه در دهه ۵۰ افرادی مانند؛ «تقی شهرام و آرام بهرام» بودند. این دو خالق چند روش تروریستی بودند که بعدها با منافقین همیشه ماند.

آن‌ها قبل و بعد از انقلاب خانه‌های تیمی شامل؛ مردان و ن مجرد شکل می‌دادند تا در این خانه‌ها وسایل بمب‌گذاری و اسلحه مخفی کنند. نحوه اجاره این خانه‌ها هم توسط سازمان بسیار جالب بود. منافقین در پوشش خانواده‌‌هایی شامل؛ زن و مرد و با خریدن بچه از دیگران خانه را اجاره می‌کردند.

روش دیگر آن‌ها که بعد از انقلاب اسلامی بیشتر در دستور کار قرار گرفت، ایجاد هسته‌هایی سه تا پنج نفر عملیاتی در شهرها بود. این  هسته‌ و گروه‌ها به این شکل کار می‌کند که هر فرد با نفر بالا دستی خودش تنها ارتباط دارد و فرد دیگری که در گروه جداگانه حضور دارد هسته بعدی را نمی‌شناسد. این روش سبب می‌شود که تیم‌های دیگر دیرتر شناسایی و دستگیر شوند.

در همین راستا، اسماعیلی، سخنگوی دستگاه قضائی هم درباره اینکه آیا در بین بازداشت‌شدگان افرادی از ضدانقلاب نیز حضور دارند، گفت: «در بین بازداشت شدگان عناصر وابسته به معاندین از جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها وجود دارد و طیف‌هایی از اشرار نیز در بین بازداشت‌شدگان هستند».

ن در عملیات‌های منافقین چه جایگاهی دارند؟

البته این نخستین طرح عملیاتی سازمان برای براندازی نبود. سازمان منافقین در تابستان سال ۶۰ هم طرحی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در نظر داشت. آن طرح به این‌گونه بود که منافقین قصد داشتند با ترور سران قوا و امام خمینی(ره) در قلب مردم وحشت ایجاد کنند و بعد از آن در شهریور و مهر سال ۶۰ تظاهراتی ن برپا کردند که اعلام کنند تمام مردم با آن‌ها هستند و از احساسات مردمی سوءاستفاده کنند.

البته در این زمینه رفتار و عملکرد دولت در اعلام نابه‌هنگام افزایش قیمت بنزین تأثیرگذار بود. این شیوه عملیات شهری توسط سازمان نوعی از«تروریسم شهری» فرقه رجوی است که قبل از انقلاب پیگیری می‌شد. سازمان با ایجاد تیم‌های موزاییکی کوچک قصد داشت این پیام را به مردم و جهان مخابره کند که سراسر ایران درگیری تظاهرات است.

سازمان منافقین بعد از حضور در عراق هم تیم‌های ترور خودش را فعال گذاشت. نمونه‌های بارز آن شهادت شهید لاجوردی، سپهبد صیادی شیرازی، عملیات انفجار در حرم امام رضا(ع)، حضور در آشوب‌های سال ۷۸، ۸۸، ۹۶ است.

در گذشته فرمانده تیم عملیاتی سازمان برای ترور برعهده عطایی بود و بعدها فهمیه اروانی این مسئولیت را برعهده گرفت که در عملیات انتفاضه شعبانیه مردم عراق کشته شد. به نظر می‌رسد این تیم هم‌اکنون با هدایت شخص مریم رجوی و حمایت‌های پیدا و پنهان آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی به پیش می‌رود.

چند سال قبل و در آستانه دی ماه سال ۹۶ خبرهایی مبنی بر دیدار سرکردگان منافقین با مسئول استخبارات عربستان سعودی، امارات و برخی مسئولان سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) در اردن گزارش شده بود که بعد از اتفاقات سال ۹۶ رقم خورد.

این همان شیوه عملیاتی در دی ماه سال ۱۳۹۶ هم بود. اما وسعت تخریب، کشتن و زخمی‌ها این دوره به‌نظر می‌رسد بسیار بیشتر بوده است. البته فرقه رجوی در لباس‌های مبدل هم قصد برهم زدن امنیت را دارد. شاید آن‌ها با لباس‌های مبدل نیروی انتظامی و بسیج اموال عمومی را تخریب کرده تا حس ناامنی و بی‌اعتمادی در کشور را افزایش دهند.

بیشتر تیم عملیاتی سازمان هم توسط یک لیدر هدایت می‌شود که دور از صحنه اغتشاش در حال رصد هستند. بیشتر آن‌ها هم سلاح‌های سبک و کوچک در اختیار دارند و وسایل حمل و نقل این افراد بیشتر موتورسیکلت است. البته تیم‌های منافقین تنها از میان اعضای رسمی آن‌ها نیست؛ بیشتر سازمان از خانواده اعدامی‌ها، اراذل و اوباش و برخی افراد سابقه‌دار کیفری برای این موضوع استفاده می‌کند.


مصوبه‌ی اصلاح قیمت بنزین،  طی چند روز گذشته به یک مسئله‌ی پرمناقشه در سطح ی و اجتماعی کشور تبدیل شده و مباحثات فراوانی در حوزه‌ی حکمرانی و همچنین اعتراضات مهمی در حوزه اجتماعی راجع به آن شکل گرفته است.

مردم در برخی شهرها به خیابان آمده و نسبت به این تصمیم اعتراض کردند، کنار اعتراضات اجتماعی، شرارت‌ها و اغتشاش‌هایی نیز توسط برخی عوامل معلوم الحال صورت گرفت که خط دهندگان آنها اشرار خارجه نشینی نظیر «مجاهدین»، اعضا و وابستگان خاندان پهلوی و افرادی دیگر نظیر مسیح علینژاد و …. بودند که به دستور ارباب سعودی و آمریکایی خود وارد میدان شدند. تا با اغراق و بزرگ نمایی، اعتراضات مسالمت آمیز مردم ایران را به آشوب، اغتشاش و خشونت تغییر مسیر بدهند.

تبدیل اعتراضات به آشوب، عموما توسط افراد معدود و مشخصی انجام گرفت که از تجهیزات ویژه برای تخریب استفاده می کردند. حتی شیوه عملکرد این افراد نشان می‌دهد که رفتار آنها هیجانی و از سر احساسات نیست و برای تشکیل چنین هسته های خشونتی آموزش دیده و تجهیز شده‌اند.

در این میان اولین واکنش مجاهدین درج خبری با عنوان «اعتراض ها علیه افزایش قیمت بنزین- مریم رجوی: به صفوف معترضان بپیوندید» در اواخر روز ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ بود.

مجاهدین(خائنان وطن فروش) در گزارش خود ویدئوی تجمعات اعتراضی به گرانی بنزین در چند شهر را نیز به نمایش گذاشتند.

آنها بلافاصله سعی کردند با هجوم به کانالهای تلگرامی خود ضمن بزرگنمایی اخبار تجمعات گرانی بنزین، خط و خطوطی را نیز برای گسترش و ادامه دار کردن آن به اغتشاش گران و اندک عوامل میدانی خود بدهند. در همین رابطه در کانال های تلگرامی به عوامل خود اعلام کردند: «در میادین و خیابانهای اصلی شهرها – در خیابانها بمانید».

متعاقبا اقدام به ایجاد کمپینی به نام «کمپین منتقدین گران شدن بنزین» کردند تا بدین ترتیب مردم  را هرچه بیشتر تحریک و به خیابانها بکشانند.

البته در این میان رسانه های فارسی زبان ارباب سعودی مثل العربیه نیز بیکار نماند، و با بازنشر اخبار رسانه های مجاهدین از آشوب در برخی از شهرهای ایران، هرچه بیشتر بتوانند دامنه آنرا گسترش دهند.

دولت مردان آمریکایی نیز پرده را کنار زده و علنا حمایت آشکار خود از آشوبگران را تحت نام مردم ایران اعلام کردند.

دیروز «لن کودوروسکی» مشاور ارشد امور عمومی وزارت خارجه آمریکا که عضو «گروه اقدام ایران» وزارت خارجه آمریکا نیز هست، در صفحه توییترش نوشته است: «اگر ویدئوهای موثقی از اعتراضات ایران دارید، آن‌ها را اینجا منتشر کنید. بگذارید صدای مردم ایران شنیده شود.»

لازم به ذکر است که همین شخص در حساب توییتری خود تصاویری از حمله اغتشاشگران به اموال عمومی را نیز منتشر ساخته است.

«مایک پامپئو» وزیر امور خارجه آمریکا نیز روز شنبه در توییتی مدعی حمایت واشنگتن از مردم ایران شد. وی در این توییت نوشت که آمریکا صدای مردم ایران را شنیده و از آنها حمایت می‌کند.

همه اینها در حالی است که  «برایان هوک» نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا و رئیس «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه ایالات متحده بامداد روز سه‌شنبه گفت واشنگتن قویاً از اغتشاشات و آشوب‌ها در این کشور حمایت می‌کند.

در همین وانفسا فرانسه نیز به میدان آمد. بر طبق خبر «اسکای نیوز» وزارت خارجه فرانسه روز دوشنبه در اظهاراتی خواستار «احترام ایران به آزادی بیان و حق اعتراضات مسالمت‌آمیز» در ایران شد.

خنده دار بودن قضیه اینجاست فرانسه در حالی خواستار احترام ایران به آزادی بیان و حق اعتراضات مسالمت‌آمیز شده که جنبش جلیقه‌زردهای این کشور شنبه گذشته یک‌سالگی خود را جشن گرفت. پلیس فرانسه ضمن برخورد خشن با جلیقه‌زردها تاکنون هزاران نفر را در ارتباط با آنها بازداشت کرده است. تنها تا فوریه ۲۰۱۹، بیش از هشت هزار جلیقه‌زرد توسط پلیس فرانسه بازداشت شده بودند. تاکنون ۱۰ جلیقه‌زرد نیز در فرانسه کشته شده‌اند.

ولی در ورای همه اینها آنچه که بار دیگر تکرار شد دشمنی بی حد و حصر فرقه رجوی با مردم ایران در تغییر مسیر مطالبات مسالمت آمیز آنان است.

اگر نسل های جدید شناخت کافی از وضعیت فلاکت بار اشراری مثل «مجاهدین» را ندارند ولی نسل اولی ها هنوز حافظه تاریخی خود را حفظ کرده اند. اینکه چگونه رهبران «مجاهدین» در طول بیش از چهل سالی که از انقلاب ۱۳۵۷ می گذرد برای کسب قدرت ی در ایران در هر بزنگاهی بر علیه مردم که بحق آنان را با پس گردنی از خاک پاک ایران بیرون ریخت، قد علم کرده و مسیر مبارزات مصالمت آمیز آنان را با ترور، خشونت ورزی و طن فروشی تغییر داده و خسارات جبران ناپذیری در زمینه های ی، اجتماعی و امنیتی وارد کرده اند.

در شدت تنفر مردم ایران از این گروه بدنام کافی است  اشاره کنیم که بعد از چهل سال شرارت تنها حاصل آنان ساکن شدن در تکه زمینی بشدت قرنطینه شده در خاک آلبانی است که بیوه رجوی به همراه مشتی آدم های بیمار و مریض و سالخورده در آن روزگار می گذرانند. البته باید گفت وضعیت فعلی هم شاید بهترین روزهای این بیماران روانی و خشونت طلبان باشد. بسا روزهای سخت تر از این هم برای این جانوران وحشی در پیش است.

در آخر باید گفت: این روزها هم می گذرد و روسیاهی بازهم به این اشرار وطن فروش خواهد ماند.

 

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو

آقای حیرانی در این مصاحبه که شنیدن صحبت هایش وجدان هر انسان آزاده ای را تحت تاثیر قرار می دهد گفت: دفترچه های کوچکی در جیب داشتیم که باید هر روز فاکت های جنسی خود را در آن می نوشتیم. هر شب در نشستی به نام «غسل» جلوی فرمانده در حالیکه بقیه نشسته بودند فاکت های جنسی و لحظات عاشقانه و زندگی طلبی های خودمان را می خواندیم که واقعا شرم آور و خجالت آور بود.
عضو جدا شده از فرقه رجوی گفت: واحد ی فرقه هر روز دستورالعمل اتاق سایبری فرقه را برای پیرمردها و پیرزن های پشت کامپیوتر نشین، صادر می کرد. تا با تولید پیام های ضد ایرانی مسئولیت های روزانه شان را انجام دهند.
وی ادامه داد: ما در آلبانی مم به ایجاد چند حساب کاربری در فضای مجازی بودیم که باید از طریق آنها اخبار مرتبط با مریم رجوی را باز نشر می دادیم و در زیر آن کامنت های مثبت می گذاشتیم.

 


منافقین که روزی ادعای مبارزه با امپریالیسم داشتند و از بریدن شکم مادران باردار این سرزمین با تیغ موکت‌بری نیز ابایی نداشتند، امروزه تنها در سطح پادویی نقش‌آفرینی می‌کنند و اقدام موثر آنان دیوارنویسی بر روی دیوار کوچه‌های بی‌رهگذر است.

در برهه‌های گوناگون از حیات جمهوری اسلامی، همواره دشمنان از مطالبات قانونی مردم کشورمان سوءاستفاده کرده‌اند. اما اولین رویارویی و برخورد با اهداف، خواسته‌ها و اقدامات شوم دشمنان نیز همیشه توسط خود مردم صورت پذیرفته و می‌پذیرد.

انقلاب اسلامی را می‌توان نمونه بارز این رویارویی و تقابل دانست؛ همچنان که پس از آن نیز حوادثی نظیر تسخیر لانه جاسوسی، تحرکات تجزیه‌طلبانه ابتدای انقلاب، غائله ۱۴ اسفند ۵۹، عزل بنی‌صدر و شورش مسلحانه منافقین تا فتنه۷۸، ۸۸، اغتشاشات دی ماه ۹۶ و آشوب اخیر با حضور و بصیرت مثال‌زدنی مردم در نطفه خفه شدند.

به نوشته بنیاد هابیلیان، در قضایای سال ۶۰، منافقین با حمایت‌های مالی آمریکا، صدام و دیگر حامیانشان و با ایجاد کانون‌های شورشی، خانه‌های تیمی و جوخه‌های ترور، دست به ترور گسترده مردم و مسئولین کشور زدند و توانستند مشکلات و مصائب متعددی را برای ملت به ارمغان آورند؛ هر چند که با حضور و مقابله مردم اهداف آنان به صورت کامل پیاده نشد و با فضاحت تمام، در سال ۶۷ و آغاز عملیات مرصاد از کشور گریخته و به دامن اربابان غربی بعثی خود پناه بردند. از همان زمان بود که غربی‌ها دریافتند میدان مقابله با ایران اسلامی جای پادوها نیست و بایستی خود مستقیما در این رویارویی وارد شوند.

منافقین که روزی ادعای مبارزه با امپریالیسم داشتند، در سال ۶۰ با دریوزگی امپریالیسم تمامی عملیات‌ها، از برنامه‌ریزی تا اقدام را خود بر عهده داشتند و از بریدن شکم مادران باردار این سرزمین با تیغ موکت‌بری نیز ابایی نداشتند؛ اما امروزه آنان تنها در سطح پادویی نقش‌آفرینی می‌کنند و اقدام موثر آنان دیوارنویسی بر روی دیوار کوچه‌های بی‌رهگذر است؛ هرچند سوءاستفاده از اشرار سابقه‌دار و پرداخت پول به آنان جهت تخریب و آتش‌زدن یک یا چند بانک و مسجد نیز نهایت اقدام آنان است.

اتفاقات اخیر کشور نمونه بارز پادویی آنان بود. زمانی که مردمِ نگران از وضعیت اقتصادی اعتراض خود را به گوش مسئولین رساندند با اجیرکردن یک یا چند شرور سابقه‌دار سعی در سوء استفاده از مطالبات قانونی مردم داشتند که با هوشیاری همیشگی مردم به بن‌بست رسیدند.

کانون های شورشی سال ۶۰  اینک به فرد شرور سابقه‌دار در مزاحمت نوامیس تبدیل شده و نهایت اقدامشان شکستن و آتش‌زدن یک یا چند مرکز خصوصی و دولتی شده است. در حال حاضر وضعیت این گروهک به حدی رسیده است که دیگر غربی‌ها نیز از آنان قطع امید کرده و حتی حاضر نیستند ریسک بدنامی استفاده از آنان برای ضربه‌زدن به ایران اسلامی را بپذیرند.

یادداشت از: محمدمهدی حسین‌پور
#مجاهدین   # ایران #مجاهدین خلق #رجوی


فرقه رجوی که بدلیل اقدامات تروریستی و خیانت های ضد میهنی و همچنین مزدوری برای صدام و جاسوسی برای جنگ طلبان غربی ، در نزد مردم ایران منفور است ، آنچنان به فلاکت افتاده که حتی برای تجمعات چند نفره نیز توان به صحنه آوردن چند ایرانی را ندارد و همچنان که بارها و بارها در سال های گذشته افشا شد ، با پول و غذای گرم و وعده گردش در اروپا ، شهروندان کشورهای دیگر را به عنوان «ایرانی» جا زده و به برنامه هایش می برد .

عکس های زیر مربوط به دو گزارش درباره تجمع حامیان فرقه در شهر «بخارست» است که از دو جنبه قابل ملاحظه می باشد . اولاً تعداد شرکت کنندگان از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نیست ، دوماً بیشتر این افراد از شهروندان سوریه یا عراق هستند هر چند که فرقه برای فریبکاری در دست تعدادی از آنها پرچم ایران قرار داده است .

دور گردن 6 نفر از این افراد پرچم عراق و سوریه قرار دارد!

در این تصویر حداقل سه نفر از شش نفر سوریه ای هستند که یا در دست و یا دور گردن پرچم سوریه دارند.

جالب آن که در دستگاه تبلیغاتی فرقه عنوان خبر چنین است : حمایت حامیان مقاومت و اشرف‌نشانان از قیام قهرمانانه مردم ایران”

صالحی


نیازی به شیطان سازی از مجاهدین خلق شیطان نیست!

این باند تبهکار که یک رسانه ی ماهواره ای مفت ومجانی دراختیار دارد وشب وروز توسط این رسانه تخم وکین ونفاق می پراکند ، با پرروئی خاصی که دارد، مدام مظلوم نمائی کرده ومطرح میکند که گویا ازاو شیطان سازی میشود! ونمیگوید که خود شیطان است واحتیاجی به دوباره ساختنش نیست.

این بار نیز با پیروی ازاین اصل که فکر میکند موثر خواهد بود، بازهم وارد میدان شده وطی نوشته ی 8صفحه ای ، تکرار مکررات نموده وازاینکه از شیطانی بنام مجاهدین خلق فعلی شیطان سازی میشود ، ابراز گله مندی میکند.


بر اساس این طرح قرار بوده تعدادی از ایرانی ها اجیر شوند و برای ساعت صفر آماده باشند. ساعتی که باید بر اساس آن به خیابان ها می آمدند و بر اساس نقشه های ترسیم شده هرگونه اعتراضاتی را به شورش مردمی بر علیه نظام تبدیل کنند و با حمایت ی ایالات متحده و متحدین آن در نهایت بتوانند نظام در ایران را سرنگون کنند و موجب تجزیه ایران و ایجاد جنگ داخلی شوند تا ایران به جایی برسد که دیگر قدرتی که بتواند در قبال آنها قد علم کند نباشد.

علیرغم اینکه اغتشاشات در ایران تقریبا پایان یافته اما مشاهده می شود که برخی رسانه های مخالت جمهوری اسلامی ایران تلاش دارند از طریق منتشر کردن تصاویر و فیلم های تکراری و قدیمی اغتشاشات را زنده نگه دارند.

می توان گفت که مهم ترین دلیل برای این رفتار این رسانه ها شکست مفتضحانه ای می باشد که پروژه های چند ساله موسوم به پروژه های عنکبوت و نمرود بوده.

با توجه به اینکه توضیح مفصل توسط برخی دوستان در رسانه های اجتماعی در مورد این دو پروژه منتشر شده بنده فقط خلاصه ای از آنچه منتشر شده را بازگویی می کنم تا آنهایی که در جریان نیستند در جریان قرار گیرند.

در واقع سیستم های امنیتی ایران یک رکب امنیتی پیش بینی نشده به این پروژه های امنیتی که توسط برخی کشورهای عربی و اسراییل و ایالات متحده طراحی شده بود وارد کردند و هنوز اینها هاج و واج مانده اند که چه شده.

طبق طرح موسوم به طرح عنکبوت قرار بود از جنگ نرم برای بی ثبات سازی داخل ایران طی مدتی که سقف آن سه سال می باشد استفاده شود و ابزار های آن جنگ های ی – اقتصادی – مالی – سایبری – رسانه ای – روانی و حقوقی بر علیه ایران بوده و ملیاردها دلار پول توسط برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای آن رصد شده.

ظاهرا بر اساس این طرح قرار بوده تعدادی از ایرانی ها اجیر شوند و برای ساعت صفر آماده باشند ساعتی که باید بر اساس آن به خیابان ها می آمدند و بر اساس نقشه های ترسیم شده هرگونه اعتراضاتی را به شورش مردمی بر علیه نظام تبدیل کنند و با حمایت ی ایالات متحده و متحدین آن در نهایت بتوانند نظام در ایران را سرنگون کنند و موجب تجزیه ایران و ایجاد جنگ داخلی شوند تا ایران به جایی برسد که دیگر قدرتی که بتواند در قبال آنها قد علم کند نباشد.

طبق این طرح که اخیرا اطلاعاتی در مورد آن در رسانه ها نیز منتشر شده حدود ۲۵۰۰ نفر به عنوان سرشاخه آموزش دیده اند تا اقدامات لازم را انجام دهند.

حجم زیادی هم اسلحه و بمب از کشورهای همجوار به اشکال مختلف به ایران قاچاق شده بود و به آنها آموزش داده بودند تا به سمت معترضین و نیروهای امنیتی تیر اندازی کنند تا هر دو طرف را به جان هم بیاندازند و همچنین به پاسگاه های نیروی انتظامی حمله کنند و سلاح های این پاسگاه ها را به سرقت ببرند تا اعلام کنند که مردم از این طریق سلاح به دست آورده اند و مقاومت مسلحانه می کنند.

در نهایت هم هدف این بود که احساسات قومی و مذهبی میان ایرانیان را تحریک کنند تا اقوام مختلف ایرانی را به جان هم بیاندازند و کشور پس از سقوط نظام وارد یک جنگ داخلی شود ، چیزی شبیه لیبی.

تست اولیه این نقشه ها را در عراق انجام دادند و به شکل غیر قابل باوری تا حدی موفق بودند و توانستند مردم عراق را به جان دولت بیاندازند.

به هر حال وقتی خون ریخته می شود مساله فرق می کند و بسیاری افراد مخصوصا در شهرستان هایی که دیدگاه های عشیره ای هنوز حاکم است می تواند منجر شود بسیاری افراد دیگر هم به خیابان ها بیایند.

طبق این اطلاعاتی که بخش هایی از آن منتشر شده بازداشت آقای روح الله زم منجر به آن شد که سازمان های امنیتی ایران توانستند به اطلاعات بسیار با ارزشی در مورد ساختار این شبکه به دست آورند و همزمان سازمان اطلاعات ترکیه میت” اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار ایران قرار داد که بر اساس آن تعداد زیادی از ایرانی ها به ترکیه سفر کرده اند و بعد توسط آمریکایی ها به کشورهای دیگر جهت آموزش منتقل شده بودند و سپس مجددا به ایران برگشته اند.

تعداد زیاد این افراد شک و شبهه های زیادی را برای ترکیه ایجاد کرده بود که بر اساس آن حکومت آن صلاح دید مراجع امنیتی ایران را نیز در جریان قرار دهد.

و شاید برخی هنوز سخنرانی اخیر آقای اردوغان که در آن به تلاش آمریکایی ها و متحدینشان برای انتقال اتفاقات عراق به ایران اشاره کرده بود را به یاد داشته باشند.

نمی توان تصور کرد که آقای و یا دولت مردانی که همراه وی تصمیم گرفتند قیمت سوخت را افزایش دهند از این ماجراها بی خبر بودند و یا اینکه منتظر اعتراضات مردمی نبودند.

در هر جای جهان که قیمت سوخت افزایش می یابد مردم اعتراض می کنند و طبیعی بود در ایران هم چنین اتفاقی پیش آید اما نیروهای امنیتی در این ماجرا در شکار عوامل دشمن بودند و نه معترضان.

احتمالا هم به همین دلیل بود که وقتی اعتراضات به افزایش قیمت بنزین شروع شد مراقبین متوجه شدند که برای اولین بار در جریان همه اعتراضات قبلی که پیش آمده بود نیروهای وابسته به سپاه پاسداران در مقابل معترضین حضور نداشتند و فقط نیروی انتظامی حضور داشت چون ظاهرا ماموریت نیروهای سپاه چیز دیگری بود، بازداشت عوامل نه برخورد با معترضین.

تصمیم قطع سراسری اینترنت هم به این دلیل بود که ارتباط این عوامل هم با یکدیگر و هم با فرماندهی شان که در کشورهای حاشیه خلیج فارس مستقر بود قطع شود و حتی ارتباط خط های خارجی در ایران هم قطع شد، یعنی رومینگ برای همه غیر فعال شد تا اینها نتوانند از خطوط خارجی درون ایران استفاده کنند.

به این ترتیب چون این عوامل ارتباطات خود را از دست داده بودند مجبور بودند خودسر و بدون هماهنگی با یکدیگر عمل کنند و به میدان بیاید و اینجا بود که مشاهده شد عموم مردمی که معترض افزایش قیمت بنزین بودند پس از یکی دو روز اعتراض به خانه های خود برگشتند اما آنهایی که عوامل نفوذی بودند تلاش کردند اعتراضات را به آشوب تبدیل کنند و خوب بنا به نقشه های سابق خود عمل کردند.

اینها علاوه بر کشتن افرادی از دو طرف و حمله به مراکز حساس عمومی قرار بود تصاویری را به صورت حرفه ای از شورش ها تهیه کنند و از طریق رسانه های مخالف نظام منتشر کنند تا درون کشور را ملتهب کنند اما چون اینترنت و ارتباطات اینها قطع بود فیلم های آنها بلا استفاده ماند و مشاهده شد که در این مرحله بسیج و سپاه پاسداران ورود کردند و پس از اینکه نیروهای اطلاعاتی توانسته بودند نفوذی ها را شناسایی کنند اقدام به بازداشت آنها نمودند.

نمی شد انتظار داشت که این دستگیری ها بدون مقاومت باشد چون عوامل نفوذی هم مسلح بودند هم امیدوار بودند با مقاومت خود فرصت داشته باشند تا یا فرار کنند و با دریافت گرین کارت کذایی به خارج بروند و یا اینکه نیروی کمکی برایشان برسد.

حال همه آنهایی که در ایران زندگی می کنند می توانند شهادت دهند که خبری در این مملکت نیست و تقریبا همه چیز تمام شده، البته ظاهرا بازداشت ها ادامه دارد و تعداد زیادی از این عوامل هنوز فراری هستند اما مشاهده می کنیم که رسانه های وابسته به آمریکا و متحدین آن اصرار دارند این مساله را القا کنند که هنوز شورش ها ادامه دارد و فیلم هایی را که عوامل آنها هفته قبل ضبط کرده بودند را پشت سر هم تکرار می کنند.

آنها امیدوار هستند به این ترتیب اوضاع در ایران را متشنج سازند و با ایجاد فضای کاذب بتوانند باز هم برخی را گول بزنند و به خیابان ها بکشانند.

رسانه های بین المللی هم که شاهد این ماجرا هستند دیگر به مسایل مهم تر مجبور هستند بپردازند.

برخی حقوق بگیران آمریکا و متحدین آن (از جمله مجاهدین، تجزیه طلبان و سلطنت طلبان) نیز تلاش دارند با انجام برخی گردهمایی ها در برخی کشورها این ذهنیت را ایجاد کنند که شورش ها ادامه دارد.

اما ماجرا تمام شد، در ایران دیگر خبری نیست.

منبع: سایت خبری – تحلیلی فارسی زبان اسپوتنیک


گروهک تروریستی منافقین در اغتشاشات اخیر در آبان1398 با استفاده از کانال‌ها و صفحات پوششی خود در فضای مجازی اقدام به آموزش ساخت سلاح به اغتشاشگران کرد.

به گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان، گروهک تروریستی منافقین که سابقه‌ای طولانی در ترور و جنایت دارد و طی 40 سال پس از انقلاب بیش از 12000 نفر از هم‌وطنانمان را ترور کرده و به شهادت رسانده‌اند، در اغتشاشات اخیر با استفاده از کانال‌ها و صفحات پوششی در شبکه‌های اجتماعی اقدام به آموزش ساخت سلاح‌های ابتدایی به اغتشاشگران برای مقابله با مردم و نیروهای امنیتی کرده بود.

این گروهک تروریستی با ایجاد برخی صفحات و کانال‌ها در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام و پیام‌رسان تلگرام اقدام به آموزش ساخت سلاح‌هایی همچون کوکتل مولوتوف و برخی سلاح‌های دیگر کرده بود.

منافقین از سال 60 جنایات بیشماری را علیه ملت ایران رقم زد و در همان سال‌ها به خاطر نفرت مردم از ایشان مجبور به فراری دادن اعضای خود از کشور شد. این گروهک تروریستی از همان زمان تاکنون مترصد انتقام از ملت ایران به هر شیوه ممکن است.


حسن حیرانی عضو سابق فرقه تروریستی رجوی در جدیدترین اظهارات خویش علیه مریم رجوی و سایر سران فرقه پرده از نمایش مضحک حضور ارتش سایبری فرقه در فضای مجازی برداشت.

 در ادامه با عنایت به گزارش این عضو سابق فرقه رجوی سعی می‌کنیم تا از حضور مشکوک اعضای فرقه در فضای مجازی رمز گشایی کنیم. برای رسیدن به این مقصود ابتدا بایستی دلایل حضور سرسپردگان رجوی در فضای مجازی را بیشتر بررسی کنیم در این خصوص به طور خلاصه می‌توان علل حضور منافقین در فضای مجازی را این چنین برشمرد:

منافقین برای رفع اتهام از خود در خصوص جنایاتی که در طول تاریخ خونین خویش مرتکب گشته‌اند و با توجه به اهمیت روزافزون فضای مجازی در سطح جهانی مجبور هستند بخش زیادی از توان و وقت خود را صرف تبلیغات در این عرصه حساس کنند.

رجوی برای این که اعضای پا به سن نهاده فرقه را به کاری مشغول کند مجبور است از کار افتاده‌های این فرقه را پای رایانه بنشاند تا مبادا در مورد تناقضات درون گروهی سؤالی بپرسند.

از آنجایی که ترک عادت موجب مرض است به دلیل این که منافقین به ترور خو گرفته‌اند نباید از ورود این فرقه خطرناک به عرصه تروریسم سایبری چندان تعجب کرد.

اگر چنانکه معروف است تاریخ را آزمایشگاه علوم انسانی بدانیم باید گفت: تجربه تاریخ فرقه به خصوص در دهۀ اخیر نشان داده که رجوی و دوستانش بدون اجازه اربابان امپریالیست خود آب نمی‌خورند پس می‌توان این گونه اظهار نظر کرد که ورود منافقین به فضای مجازی نیز با اجازه دوستان بالادستی مریم رجوی صورت گرفته است.

منافقین برای معرفی خود به عنوان تنها جریان اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی در عصر حاضر محتاج استفاده از فضای مجازی هستند زیرا با عنایت به وضعیت فعالیت رسانه‌ای در برهۀ کنونی می‌توان دریافت که اگر رجوی ارتش سایبری کذایی خویش را تشکیل نمی‌داد نمی‌توانست به مظلوم‌نمایی مذبوحانه به صورت گسترده بپردازد.

تاریخ منافقین از سال‌های ابتدایی تاکنون نشان‌دهنده این است که ت آن‌ها در برابر مخالفان خویش مبتنی بر دشنام‌پرانی و سرکوب بوده است با این حساب پر واضح است که منافقین فحش و بی‌آبرویی را به عنوان تنها سلاح مورد استفاده خویش وارد فضای مجازی هم می‌کنند.

با وجود تلاش همه جانبۀ منافقین برای حضور پر سروصدا در رسانه‌های متعدد فضای مجازی می‌توان علل گوناگونی یافت که این استراتژی طنز‌گونه با شکست مواجه خواهد شد. به عنوان نمونه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

به نوشته هابیلیان، جنایات منافقین در طول تاریخ پر فراز و نشیب فرقه به حدی زیاد و البته آشکار بوده است که این گروه هر چه قدر با فعالیت در فضای مجازی سعی کند چهره خویش را ترمیم کند با شکست مواجه خواهد شد.

با افشاگری‌های اخیر حیرانی از ماهیت تکاپوی اعضای منافقین در فضای مجازی بعید به نظر می‌رسد که سرویس‌های اطلاعاتی حامی منافقین در غرب بیش از این دلارهای خود را صرف این دور باطل در عرصه رسانه‌های نوین کنند.

منطق فحاشی حاکم بر این فرقه تروریستی که سابقۀ درازی دارد، می‌تواند بیش‌ازپیش ماهیت توتالیتر فرقه را برای جهانیان در این عرصه نوین هویدا کند.

پویش اعضای سابق این فرقه، ضد این سازمان تروریستی که سالهاست راه افتاده است با افشای هر چه بیشتر گاف‌های منافقین در زمینه‌های مختلف نه تنها خود مانعی بزرگ در برابر ارتش به اصطلاح سایبری مریم رجوی است بلکه می‌تواند با آگاهی‌بخشی به جوانان هوشیار در اقصی نقاط جهان خود به وجود آورنده جنبش‌های ریز درشت متعدد در فضای مجازی ضد مریم رجوی و حامیانش باشد.

با در نظر گرفتن آرایش مضحکی که در فوق به آن اشاره شد می‌توان آینده فعالیت فرقه تروریستی منافقین را این گونه پیش‌بینی نمود:

ناگفته پیداست با رو شدن دست منافقین به وسیله افشاگری‌های پی‌در‌پی، طبیعی است که شاهد واکنش‌های منفی متعدد به فعالیت پیج‌های وابسته به این فرقه در ماه‌های آتی باشیم.

با آشکار شدن ماهیت این قسم تلاش‌ها بدیهی است که تأمین‌کنندگان بودجه منافقین در کشورهای خارجی یا آنها را مجبور کنند که دست از چنگ‌زدن به ریسمان پاره این دور باطل بردارند و یا بودجه فضای مجازی فرقه را تا سر حد امکان محدود نمایند.

یادداشت از: علی رحمانی


مجاهدین کلا در بر این باور هستند که هرکس که آنها را قبول دارد و حاضر است که از جان و مال و همسر و فرزند و همه چیزش برای آنها بگذرد، آدم خوبی است و هرکس که حاضر نباشد که این کارها را برایشان انجام دهد آدم رژیم است و مامور وزارت اطلاعات! مجاهدین کلا در این توهم بسر میبرند که قبله عالم مسعود و مریم رجوی هستند. معیار درستی و غلطی هر جریان ی و کلا هر شخصی به میزان نزدیکی یا دور بودن آن پدیده به رهبری سازمان سنجیده میشود. در خصوص جداشدگان هم داستان همین است. هرکسی که از این فرقه جدا بشود، صرف نظر از اینکه چه گذشته ای داشته باشد، به یکباره به مامور رژیم تبدیل میشود. یعنی اگر شما چهل سال هم در سازمان بوده باشید و ده ها عملیات نظامی برایشان انجام داده باشید و از همه چیزتان برای آنها گذشته باشید، به مجرد اینکه بخواهید به هر دلیلی از آنها جدا شوید و پی زندگی عادی خود بروید، به یک مامور رژیم تبدیل میشود که کمترین حق شما اعدام و تیرباران است!


دوستان عزیز طبق روال همه ساله فرقه رجوی برای روز دانشجو بسیار تلاش میکرد بلکه بتواند دانشجویان را بر علیه دولت و نظام موجود شورانده و به خیابان ها بیاورد.

ولی همانطور که مشاهده کردید هیچ اتفاق خاصی نیفتاد که هیچ ، بلکه دانشجویان در جلساتی که ترتیب داده شده بود در دانشگاه ها تجمعاتی بر پا نمودند و به راحتی حرف های خودشان را مطرح کرده و به گوش مسئولین رساندند .

اما نکته قابل توجه و جالب اینجاست که مثل دفعات و سالهای قبل باز هم فرقه رجوی  نتوانست که اوضاع را بر هم زده و خط مخرب خودش را پیش ببرد . هر ساله عناصر مجاهدین تلاش میکنند تا در مقاطع مختلف و مناسبت های ملی و میهنی بویژه 16 آذر ( روز دانشجو ) آب را گل آلود کرده و ماهی بگیرند یعنی فرصت طلبی حداکثر، اما خوشبختانه به نیات شوم خودشان نرسیدند و همچون گذشته ناکام ماندند.
رجوی همیشه مدعی است که دیگران ( برخی گروه ها و اشخاص مثل ابوالحسن بنی صدر و برخی جریانات فکری ضد نظام جمهوری اسلامی ایران ) فرصت طلب و آب زیر کاه هستند ، جالب اینکه رجوی عبارت های موج سواری و میوه چینی را خرج بقیه گروه و اشخاص میکند ، برعکس خودش بیشتر از هر کس و گروه دیگری فرصت طلب مطلق و موج سوار قهار است که تلاش میکند به هر طریق ممکن اوضاع داخلی کشور را برهم زده و به اهداف پلید خودش برسد ، مهمترین هدف رجوی بقدرت رسیدن در ایران است و هیچ هدفی به جز این نداشته و ندارد ! هر شعاری بغیر از این پوچ و شارلاتان بازی ی است که الحمدالله اکنون خیلی از اقشارمردم بویژه جوانان ایران زمین بیشتر از هر زمانی هوشیار و آگاه هستند و دوست و دشمن خویش را بهتر از هر زمان دیگری می شناسند.
خوشبختانه نسل جوان بویژه دانشجویان کشورمان دست عناصر فرقه رجوی را خوانده اند و از پیوستن به این خط ویرانگر پرهیز کرده و آنرا مطرود نموده اند. مردم ایران بویژه قشر جوان و تحصیل کرده و دانشجو بیدار تر همیشه در حال تکاپو برای فهم واقعیات گذشته خود هستند و در این اثناء بخوبی به ماهیت تروریستی و فرصت طلبی ( آنارشیستی ) فرقه رجوی پی برده اند و میدانند که آنان هرگز برای مردم ایران دل نمی سوزانند زیرا اگر کسی و یا کسانی بودند که برای وطن و مردم ایران دل می سوزاندند هرگز با صدام حسین همکاری نکرده و مختصات حیاتی کشور را به دشمن نمی دادند . بنابراین مردم ایران و بطور خاص نسل جوان و پیشتاز هرگز اجازه به افراد سود جو و فرصت طلب و آنارشیست نخواهند داد .

این پیشرفت بسیار بزرگی است که مردم ایران ، دوستان و دشمنان خودشان را بشناسند و بدانند که باید کدام مسیر را انتخاب نمایند . میدانند که در این اوضاع آشفته منطقه خاورمیانه وقتی ایران و مردمان این سرزمین در امنیت کامل بسر می برند ناشی از یک شانس و یا اتفاق ساده و خوش اقبالی نیست بلکه دقیقا حاصل تدبیر و تصمیمات درستی است که گرفته شده و به اجرا در می آید .
در یک نگاه ساده به کشورهای پیرامون ایران در منطقه نگاه کنید خوب متوجه منظورم خواهید شد . این آرامش و احساس امنیت خودبخودی و حاصل شانس و بخت و اقبال نبوده و نیست .
حال نگاه کنید به داخل فرقه رجوی ! فرقه رجوی بعد از این همه تلاش مذبوحانه که میخواهد اوضاع داخلی کشور را به هم بریزد ، خودش در درون مناسبات فاسد خودش دچار تزل میگردد ! ریزش روزانه نیروهایش تبدیل به یک مشکل دامنگیری شده است که لحظه ای رهبران این فرقه را رها نمیکند . کسانیکه ذره ای به دمکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی اعتقاد ندارند ، قصد دارند که در جامعه ایران آزادی برای مردم ایران به ارمغان ببرند! آخر چطور می شود قبول کرد که این فرقه با نیروهای خودش رفتاری ضد انسانی پیشه کرده باشد ولی به مردم ایران که میرسد می شود دایه مهربان تر از مادر و فرشته بخت و اقبال؟! این ماجرا مصداق اشک تمساح است و یا همان داستان گرگی که لباس میش پوشیده بود و تلاش میکرد با حقه بازی برای خودش آب و نانی بدست بیاورد.
در آخر میخواهم به نسل جوان و هوشیارمان درود بفرستم که با هوشیاری بی نظیر خودشان توطئه های دشمنان ایران زمین را در ایران ناکام گذاشتند و نقشه های شوم آنان را در نطفه خفه کردند .
بخشعلی علیزاده


منافقین و جلادان دهه۶۰ به میدان  کشته سازی باز گشته‌اند.
فرقه تروریستی منافقین و عناصر ضد انقلاب این روزها با تبلیغ عدد سازی و ادعا کشته شدن هزاران نفر در حوادث آبان ماه  تلاش دارند مردم را برای پنجم دی ماه تحریک کنند. با اطلاع رسانی گسترده به دوستان و آشنایان خود، پروژه منافقین در کشته‌ سازی را خنثی کنید. شگرد منافقین نفوذ در بین مردم عادی و ترورهای کور شهروندان بیگناه است!

سازمان مجاهدین خلق ایران
 


این روزها در برنامه های تلوزیونی مجاهدین٬ (کارشناس) پشت (کارشناس) میآورند و درخصوص سفر به ژاپن صحبت میکنند و اصرار براینکه از این سفر هیچ چیزی عاید این رژیم نمیشود و استدلال پشت استدلال که چون جناح های رژیم بر سر مسائل پایه ای اختلاف نظرهای جدی دارند، پس موضوع مذاکره و توافق جدید با امریکا به نتیجه نخواهد رسید!
البته شخصا معتقدم که این کارشناسان مو رنگ کرده ای که با چهره های خسته و سالخورده موی سرشان را آنچنان سیاه رنگ میکنند که قیافه ای عروسکی و بعضا ترسناک پیدا میکنند باین مطلب واقف هستند که هرچقدر هم جناح های داخلی بر سر مسائل مختلف اختلاف داشته باشند بر سر یک موضوع اتحاد نظر دارند و آن حفظ تمامیت نظام است!
تجربه نشان داده است که هرگاه مجاهدین اینگونه سر موضوعی واکنش نشان میدهند و مستمرا برنامه تولید میکنند و درخصوص مسئله ای بی وقفه حرف میزنند، یعنی که از اصل آن موضوع ترسیده اند وبنوعی برایشان مشکل ساز شده است و این ترس و مشکل دقیقا به مسائل تشکیلاتی و نیرویی آنها برمیگردد.
واقعیت اینست که دار و دسته رجوی دیگر شیره ای نیست که بر سر نیروهایشان نمالیده باشند و با انواع و اقسام دروغ ها و تحلیلهای آب دوغ خیاری، سالیان سال است که آنها را این ستون به آن ستون و این تاریخ به آن تاریخ میکنند.
حقیقت ماجرا اینست که حیات مجاهدین به بحران وجنگ و تنش بستگی دارد. از اینرو آنها وقتی که حس میکنند ایران بسمت ثبات و آرامش حرکت میکند، بشدت بهم میریزند و اینرا برای خودشان خبری بسیار بد تلقی میکنند.
مجاهدین در خصوص مسائل تشکیلاتی و درونی خودشان مشکلات لاینحل زیادی دارند که کمر تشکیلات آنها را خرد کرده است.
این یک واقعیت است که حل مسائل تحریم و مشخصا معیشت مردم ایران ، تاثیر تعیین کننده ای در وضعیت کل نظام دارد و این موضوع فقط محدود به حکومت ایران نمیشود. در هر کجای جهان اگر مردم در رفاه باشند، کار اداره کشور برای حکام راحتتر خواهد بود. اما اوج خیانت مجاهدین در اینست که حیات خودشان را در تحریم های بیشتر و در تنگناه قرار گرفتن مردمی میبینند که مدعی هستند که میخواهند برایشان آزادی و رفاه به ارمغان آورند!! رهبران مجاهدین اگر ناچار شوند حاضر تک تک مردم و حتی نیروهای خودشان را برای به قدرت رسیدن خود قربانی کنند.
عباسی


گروهک منافقین با برگزاری طولانی ترین برنامه همیاری خود و با تلاش برای ارسال کمک های نقدی به آنها اثبات کردند که از لحاظ مالی دچار بحران شده و به دلیل نداشتن محبوبیت میان مردم و شکست پروژه های جاری و قبلی، (پروژه هایی که دریافت مالی از دیگران را شامل میشود ) منابع مالی آنها دچار افت شدید شده است.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: در حالی ۲۴مین برنامه همیاری ( گدایی از طریق رسانه ) به بهانه آزادی خواهی و ادامه روند فعالیت سیمای نفاق برگزار می شود که بحران مالی به شدت گروهک تروریست منافقین را از پای درآورده و منابع مالی آنها افت شدید داشته است.این در حالی است که در سنوات قبلی این همیاری معمولا ۳ روزه برگزار و بیشتر جنبه نمایشی داشته (هم از لحاظ محبوبیت مردمی نداشته و هم از لحاظ پوشش منابع مالی گروهک ) ولی در آخرین برنامه، بصورت کاملا جدی و با تبلیغات فراوان عوامل سایبری نفاق و اعضای سیمای منافقین در دستور کار قرار گرفته و در نهایت کار انتظار دریافت کمک مالی به الویت برای این تشکیلات بحساب می آید.

سابقه قبلی منابع مالی

در بحث دریافت منابع مالی گروهک، تنها با اشاره به این موارد که در دوران حکومت صدام حسین بنا بر جاسوسی، خیانت و وطن فروشی های این گروهک، حزب بعث مبالغ سنگین مالی و حتی تجهیزات نظامی و… را در اختیار آنها قرار میدهد از یک سو و زمان اخراج گروهک از خاک عراق و فاز جدید آوارگی برای تروریست های رجوی، دریافت کمک های سعودی ها، بخشی از منابع درآمدی منافقین را شکل میدهد.از سوی دیگر فعالیت هایی نظیر پولشویی با استفاده از بهانه های مختلف و راهکارهایی که جداشدگان از این تشکیلات بارها در مصاحبه های خود در داخل و خارج از کشور، به آن اشاره داشته اند نیز مد نظر مخاطبان قرار داشته و روند واقعی اقتصاد گروهک را نشان داده است.

اهمیت فعلی و پیام مریم رجوی

در۲۴ همیاری و با خالی شدن جیب منافقان، مریم رجوی نیز پیامی به سیمای نفاق در این خصوص ارسال و اهمیت موضوع را دو چندان میکند و جالب اینکه با وجود عدم نتیجه گیری مطلوب از این شوی تلویزیونی، مریم قجر ادعا دارد که استقبال گسترده ای از این همیاری توسط مردم شده است و در پاسخ به این سرکرده لازم به ذکر است که روند طولانی آخرین همیاری و تبلیغات ۲۴ ساعته را یادآوری نموده که کاملا گویای سخنان کذب نفاق در استقبال مردمی است.اگر چنانچه استقبالی در کار بود، گروهک بسیار سریعتر از مدت زمان فعلی این نمایش را تمام نموده و این توجه و اهمیت فراوان به این موضوع و عدم پرداخت به دیگر مسائل حکایت از وضعیت بحرانی گروهک فرسوده و سالمند نفاق را در این باب نشان میدهد.لازم به ذکر است حتی مهدی ابریشمچی در همیاری ۲۴ نقش داشته و طبق دستوری سازمانی حضور اجباری دارد و باید این بحران را مدیریت نماید.

 

 

برنامه های تکراری برای عوام فریبی

گروهک در طی برنامه همیاری سالانه خود همواره عادت دارد نمایشی عوام فریبانه در این زمینه ارائه دهد، به این معنا که عده ای از داخل ایران و خارج با سیمای نفاق تماس گرفته و مبالغی را به عنوان هدیه اعلام میکنند و با این نمایش سعی دارند نه تنها اعضای فرسوده خود را، بلکه برای برخی از مخاطبان در داخل کشور هم سیاه نمایی داشته و خود را محبوب نمایش دهند.

پاسخی به این اخبار کذب

سرکردگان گروهک، سخن پراکنی اعضای وابسته به سیمای نفاق در گوشه و کنار ، عوامل سایبری در فضای مجازی . … فریاد محبوبیت و استقبال سر می دهد، چگونه است که در جامعه ایرانی هیچ جایگاهی ندارید و حتی دیگر اپوزیسیون ها شانس بالاتری نسبت به شما آن هم تنها در محبوبیت میان عده ای داشته و شما ناکسان با وجود صرف هزینه های بالا در طی چند سال هرگز نتوانسته اید به روزهای طلایی خود برسید و همچنان روسیاه و در حاله ای از کذب قرار دارید.


سوال محوری همه مباحث درباره تشکیلات مجاهدین خلق همواره درباره منابع مالی این گروه است. بر اساس گزارش های تحلیلی، مصاحبه ها، شهادت اعضای جدا شده و اسناد منتشر شده، این سوال در برهه های زمانی مختلف پاسخ های گوناگونی داشته است.
در بیشتر مواقع ساده ترین پاسخ، صدام حسین است که در نوع خود قابل پذیرش است. حمایت مالی و نظامی دیکتاتور سابق عراق از مجاهدین خلق مسئله‌‌ای پنهانی نبود. این گروه در واقع «ارتش خصوصی صدام»، در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن در سرکوب قیام شیعیان و کردهای عراق بود.
همچنین، پس از سقوط صدام حسین، ویدئویی از رژیم سابق عراق منتشر شد که فرماندهان مجاهدین خلق از جمله عباس داوری را درحال دریافت بسته های پول از مقامات اطلاعاتی عراق، نشان می داد. با این وجود، به نظر نمی رسد که کمک های صدام حسین کفاف هزینه نگه داری هزاران عضو و از آن مهم تر هزینه مراسم و رویدادهای پر طمطراق مجاهدین خلق، دستمزد‌های کلان به سخنرانان غربی در این مراسم‌ها و پشتیبانی مالی از احزاب تندرو اروپایی در انتخابات را بدهد.
بررسی شهادت‌های اعضای سابق مجاهدین خلق و کارشناسان امر ما را به پاسخ مشترک دیگری می رساند که عربستان سعودی را در زمره اصلی ترین حامیان مالی مجاهدین خلق قرار می‌دهد. چندی پیش، مسعود خدابنده از فرماندهان سابق مجاهدین خلق بر این ظن همیشگی درباره عربستان سعودی، صحه گذاشت و در مصاحبه ای با شبکه خبری اردنی البوابه، اذعان کرد که خود ناظر انتقال میلیون ها دلار اشیا قیمیتی شامل طلا و ساعت های رولکس از عربستان سعودی برای مجاهدین خلق بوده است.

مسعود خدابنده شرح داد که سه تن شمش طلا و چمدان های پر از ساعت رولکس و پارچه های نفیس پوشش خانه کعبه را در کامیون‌هایی از عربستان سعودی به پایگاه های مجاهدین در بغداد انتقال داده است. این اشیا قیمتی از بغداد برای فروش به تاجران معتمد سعودی در بازار سیاه به امان پایتخت اردن، برده شدند.
این موضوع از سوی محقق و تاریخ نگار معروف ایرواند آبراهیمیان که سال‌های متمادی درباره مجاهدین خلق پژوهش کرده است تایید می‌شود. او در مصاحبه ای به گادرین می گوید: «پول آن ها قطعا از سوی سعودی‌ها تامین می‌شود. هیچ کس دیگری نمی‌‎تواند در این سطح به آن ها کمک مالی کند.»
مارک دانکوف، رومه نگار، برنامه ساز رادیو و نامزد سابق سنای آمریکا نیز در مصاحبه ای که اخیرا با خبرگزاری تسنیم داشت، از اتحاد مجاهدین خلق با دشمنان ایران گفت: «نیویورک تایمز به طور گسترده ای موضوع چهره های نومحافظه کار و صهیونیستی که در لیست پرداخت های مجاهدین خلق هستند را پوشش داده است. این افراد به حذف نام مجاهدین خلق از فهرست رسمی گروه‌های تروریستی وزارت امورخارجه آمریکا، کمک کردند. در این بازی تازه، پول مجاهدین خلق تا عربستان سعودی و بازیگران اسرائیلی قابل ردیابی است.»
تعجب آور نیست که مجاهدین خلق از حمایت عملیاتی فعالترین دشمن جمهوری اسلامی در منطقه یعنی اسرائیل نیز برخوردار است. کانی بروک در تیویورک تایمز در این باره می گوید:«اسرائیل دست کم از اواخر دهه نود میلادی با مجاهدین خلق رابطه داشته است؛ برای شورای ملی مقاومت امکان پخش ماهواره ای از پاریس تا ایران فراهم کرده است. یک دیپلمات اسرائیلی گفت: «مجاهدین مفید هستند». اسرائیلی ها با اطلاعات جاسوسی بی اساسی که در باره برنامه هسته ای ایران به مجاهدین خلق می دهند آن ها را تغذیه می کنند.»
با این وجود، لوئیزا هومریش از اشپیگل در گزارش مفصلی که درباره اعضای مجاهدین خلق در آلبانی می نویسد، اذعان می کند که کارشناسان امنیتی معتقدند که اسرائیل و عربستان سعودی مجاهدین خلق را پشتیبانی مالی می کنند اما هیچ اثباتی برای این فرضیه وجود ندارد.
اگر همه شواهدی که در بالا ذکر شد را نادیده بگیریم و بپذیریم که سندی برای اثبات کمک های مالی سعودی ها و اسرائیلی ها به مجاهدین خلق وجود ندارد، دلیل ان روشن است: پول شویی پدیده ای است که در شبکه ای پیچیده از ارتباطات مالی میان عوامل مجاهدین خلق و اسپانسرهایشان در سراسر دنیا، رخ می دهد. مجاهدین خلق برای دریافت کمک های مالی از سعودی ها و اسرائیلی ها مجبور به انجام خدمات دیگری نیز هستند از جمله آن‌که تشکیلات خود را معتبر نشان بدهند و به این منظور مجبور به پرداخت هزینه‌های کلان جذب حامی از میان تمداران جنگ طلب، تندور و ضد ایران در اروپا و آمریکا هستند.
در آوریل سال جاری، رومه ال پائیس اسپانیا در گزارشی پرده از یکی از نمونه های روابط مالی مجاهدین خلق برداشت. بر اساس این گزارش، حزب تندرو دست راستی اسپانیا به نام «وکس» برای فعالیت های حزبی و انتخاباتی خود، از مجاهدین خلق پول دریافت کرده است. اسنادی که به دست ال پائیس رسیده است نشان می دهد که حزب وکس از زمان تاسیسش در دسامبر 2013 تا زمان انتخابات پارلمان اروپا در مه 2014، حدود یک میلیون یورو از گروه پوششی مجاهدین خلق یعنی شورای ملی مقاومت دریافت کرده است. چنین نبوده است که روابط مالی وکس و شورای ملی مقاومت به تدریج شکل گرفته باشد بلکه درست به هنگام تاسیس وکس –درست همان روزی که به عنوان یک حزب ی در وزارت کشور ثبت شده است- شروع به دریافت پول از شورای ملی مقاومت کرده است. ال پاییس در ادامه می نویسد: « این پول ها از کشورهای مختلف مثل آمریکا، آلمان، سوییس، کانادا و ایتالیا در مبالغی بین 60 تا 35000 یورو بین دسامبر 2013 تا آوریل 2014 ، درست پیش از انتخابات واریز شده است که مجموع آن ها بالغ بر 972000 یورو می شود.» بر اساس این گزارش رئیس سابق پارلمان اروپا و هوادار اسپانیایی باسابقه مجاهدین خلق الخو ویدال کوادراس که از سران حزب وکس است «از دوستانش در شورای ملی مقاومت خواست که به اعضایش یک سری راه‌های انتقال پول را بیاموزد».
این تنها یک نمونه معمولی از ارتباطات مالی مجاهدین خلق با غربی های تندرو است اما مجموعه روابط عمیق مالی مجاهدین خلق با اینگونه دولت ها و حزب ها نشان می دهد که برای دشمنان ایران، خیانتکاران قابل اعتمادترین افراد برای سرمایه گذاری هستند. رویکرد خیانتکاری برای مجاهدین خلق هیچ مرزی نمی‌شناسد و تفاوتی ندارد که حامی مالی صدام حسین باشد یا عربستان سعودی یا اسرائیل یا هر تمدار تندرو دیگری در دنیا. آن ها همیشه آماده خود فروشی به هر کسی که خریدارشان باشد، هستند.
مزدا پارسی


«توی سه روز اعتراضات جمع شد، حالا مشخص‌شده 1500 نفر کشته‌ شده‌اند.» ،«اگر تعداد کشته‌ها به 1500 نفر درست باشه، از این به بعد مردم به دو دسته افسرده و بی‌تفاوت تقسیم می‌شوند.» این‌ها بخش کوچکی از پیام‌هایی است که در روزهای اخیر به دنبال ادعای خبرگزاری انگلیسی «رویترز» در خصوص تعداد کشته‌شدگان حوادث آبان ماه در ایران به‌صورت گسترده در فضای مجازی منتشرشده است. خبرگزاری رویترز در گزارشی که مدعی بود به نقل از منابع دولتی در ایران نوشته‌شده است، ادعا کرده که در جریان ناآرامی‌های اخیر در ایران، حدود ۱۵۰۰ نفر کشته ‌شده‌اند که از این تعداد ۱۷ نوجوان و حدود ۴۰۰ زن و همین‌طور تعدادی از نیروهای امنیتی و انتظامی بوده است. پیش‌تر سازمان عفو بین‌الملل نیز آمارهای متفاوتی از میزان کشته‌شدگان در حوادث اخیر اعلام کرده بود که از سوی مسئولان قضایی ایران تکذیب شد. هرچند بلافاصله بعد از انتشار این خبر و نشر گسترده پست‌هایی درباره کشته‌شده‌ها در توییتر، گروه‌های زیادی با گذاشتن کامنت‌هایی نظیر«رویترز خبرگزاری با قدمت یک و نیم‌قرن خبر زده به نقل از یک منبع آگاه بعد در ادعایی  به نقل از آن منبع گفته 1500 کشته یعنی این خبرگزاری هم در سطح فیک‌نیوزها است!» و « دروغ بزرگ‌تر، باورپذیرتر» انتشار این خبر را به چالش کشیدند، اما هدف از انتشار این‌گونه خبرها چیست و چه سابقه‌ای دارد؟

«در جنگ روانی هدف تصرف پانزده سانتی‌متر بین دو گوش انسان است.» این جمله را یکی از استراتژیست‌های آمریکایی گفته است. جمله‌ای که به‌خوبی نشان می‌دهد که هدف از تولید و انتشار اخبار کذب و ترویج آن‌ها به‌صورت گسترده همسوسازی ذهنی افراد جامعه هدف است. با توجه به اینکه مسئولان نظام کشته‌شدن مشکوک برخی از افراد را تائید کرده و دستور دلجویی از خانواده آن‌ها را داده‌اند، رویترز و جریان حامی این رسانه در ماجرای اخیر سعی کرده تا استفاده از استراتژی اغراق در آمار کشته‌ها ضمن تحریک افکار عمومی، تعداد کشته‌ها را بسیار بیشتر از میزانی واقعی جلوه داده تا از این طریق القا کنند که امکان دلجویی از خانواده‌هایی آن‌ها در عمل امکان‌پذیر نیست. تفرقه یکی از شناخته‌شده‌ترین هدف این جنگ روانی است که در آن تـلاش مـی‌شـود، جامعه ایران را دوقطبی شده و بسترهای افزایش تنش بین این دو قطب در آینده فراهم شود. تحریک عاطفه جامعه هدف یکی دیگر از اهداف انتشار خبر رویترز است. در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورداستفاده قرار گیرد تا احساس عاطفی مخاطبان به‌طور ساختگی تحریـف و تهییج شود. تخریب روحیه هواداران نظام از طریق القای احساس منفی و منفور بودن نیز از دیگر اهداف اقدام رویترز است.

با وجود اینکه این استراتژی جنگ روانی رسانه‌های غربی در روزهای اخیر سروصدای زیادی ایجاد کرده است، اما مروری بر تحولات چهار دهه گذشته نشان می‌دهد که این استراتژی جدید نبوده و تاکنون بارها از آن علیه جمهوری اسلامی استفاده ‌شده است. به‌عنوان‌مثال در سال 1359 و 1360 گروهک تروریستی منافقین برخی از اعضای جداشده خود را ترور کرده و کشته شدن آن‌ها را متوجه نظام می‌کرد. همچنین بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که گسترش ناآرامی‌های صورت گرفته در اوایل دهه 70 در مشهد و ورامین نیز از طریق همین استراتژی کشته‌سازی صورت گرفته بود. به‌عنوان ‌مثال در سال 73 عوامل منافقین با انتشار کشته شدن یک کودک در جریان تخریب واحدهای غیرمجاز ساختمانی سعی کردند تا شهر را به آشوب بکشند. همین استراتژی در سال‌هایی 78 و 88، 96 و امسال نیز به اجرا گذاشته شد به‌طوری‌که  در جریان حوادث بعد از انتخابات سال 88، گروهک منافقین در پروژه کشته‌سازی خود مدعی کشته شدن70 نفر از حامیانش شد. اقدام به ترور شهروندان با سلاح گرم یکی از اقداماتی است که گروهک منافقین سعی کرده است تا با استفاده از آن بتواند به این هدف خود دست یابد.

در مثالی دیگر، این گروهک در روز ۲۵ بهمن89 با تیراندازی مستقیم ۲ نفر از هم‌وطنانمان را به شهادت رسانده و ۵ تن دیگر را به‌شدت مجروح کرد. همچنین در بهار92 خبرهایی که از اردوگاه منافقین و برنامه‌ریزی‌های آنان برای انتخابات 92 منتشر شد نشان می‌داد که آن‌ها در نظر دارند، فارغ از نتیجه انتخابات، اغتشاش ایجاد کرده و از پروژه کشته‌سازی خوراک‌هایی برای رسانه‌ها و محافل خارجی ایجاد کنند. همچنین در روز‌های اخیر ویدئویی جعلی توسط اکانت‌های حامی گروهک منافقین با عنوان تشییع‌جنازه یکی از جان‌باختگان اغتشاشات آبان ۹۸ در کرمانشاه پخش‌شده است. اما این فیلم مربوط به تشییع پیکر «شیرزادخان شیرزادی» از بزرگان ایل کلهر گیلان غرب هست و هیچ ارتباطی به حوادث اخیر ندارد.

هرچند تاکنون با اطلاع‌رسانی به‌موقع مسئولان و همچنین فعالیت‌های آگاهی‌بخش فعالان فضای مجازی این استراتژی گروهک تروریستی منافقین و حامی‌های آن‌ها شکست‌خورده است، اما به نظر می‌رسد که مهم‌ترین هدف این گروهک از این اقدامات کاهش سرمایه اجتماعی نظام است. مسئله‌ای که تنها راهکار مقابله با آن اطلاع‌رسانی مناسب و دقیق از ابعاد نقشه منافقین به مردم است.


رویترز، بی‌بی‌سی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا و چندین و چند رسانه‌ خارجی دیگر هم زمان و با پروپاگاندای ویژه‌، خبری دروغ را منتشر می‌کنند که تعداد کشته شده‌های آبان ایران ۱۵۰۰ نفر بوده است!

منبع خبر نامشخص است ولی تعدد تکرار نشان می‌دهد با یک سناریوی از قبل هماهنگ شده تحت یک اتاق واحد فرماندهی می‌شود!

از لحظه مخابره اولین خبر در کمتر از 12 ساعت موجی از خبرسازی‌ها، تحلیل‌ها و گزارش‌ها مبنی بر همان خبر دروغ فضای تمام رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور را پر می‌کند. اما پشت صحنه این سناریوی رسانه‌ای چیست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

به نظر می‌رسد عدد ۱۵۰۰ نفر کشته‌شدۀ‌ اغتشاشات آبان ماه درست باشد، با این تفاوت که این عدد برنامه‌ریزی منافقین و سلطنت‌طلب‌ها برای کشتن مردم بود ولی علی رغم خشونت‌های بالای کف خیابانی که راه انداختند، به هدف خود نرسیدند و حالا آرزوی‌شان را در تعداد قربانیان ترور کور مردم رسانه‌ای کرده‌اند!

پنبه های تروریست، دست به ریش داعشی خود می زنند و عددسازی در تعداد ترورهای خودشان را به جمهوری اسلامی نسبت می‌دهند!

تجربه سالهای دهه شصت نشان می‌دهد این جماعت در ترور کور و بی‌هدف یعنی کشتن مردم عادی هیچ ابایی ندارند و فرقی بین نیروهای حفظ امنیت و زن و مرد و بچه ندارند!

بازی جدید رسانه‌ای هماهنگ شبکه‌های غربی یک خبر نهان دیگر هم دارد و آن هم اینکه در روزهای آتی هنوز پروژه کشته‌سازی و ترور مردم عادی در دستور کار است!

به عبارتی دیگر همانند سال‌های اول انقلاب که منافقین با پوشیدن لباس خودی تا بالاترین عناصر تصمیم‌ساز نظام نفوذ می‌کردند و بعد با طراحی یک عملیات تروریستی، حوادثی مانند ترور شهید بهشتی، شهید رجایی و باهنر را رقم می‌زدند، ماشین ترور ضد انقلاب راه افتاده است!

با این تفاوت که حذف عناصر کلیدی کشور اکنون برایشان امری دشوار است و مردم عادی هدف این ترورها هستند. بستر اعتراضات مردم زیست‌گاه خوبی برای عناصر تروریستی شده است تا درست زمانی که مردم مطالبات خود را می‌خواهند بیان کنند، با ترور و کشته‌سازی و به خشونت کشیدن تجمعات، فضای روانی جامعه را آشفته کنند!

جوخه‌های ترور منافقین و سلطنت‌طلب‌‌ها اگر چه به ظاهر با هم اختلاف دارند ولی طی چند سال اخیر چون منابع مالی یکسانی در سعودی و آمریکا پیدا کرده‌اند، اتاق فرماندهی مشترکی پیدا کرده و قاتلان در یک ایستگاه یعنی ریختن خون مردم بیگناه به اتحاد رسیده‌اند!

پروژه به آشوب کشیدن ایران پس از عراق و لبنان که توسط اردوغان قبل از حوادث آبان ماه رسانه‌ای شد، کاملا نشان می‌دهد که حتی سرویس های اطلاعاتی کشورهای پیرامون ایران تحرکات منافقین و سلطنت‌طلبها را رصد داشته و از ارتباطات ایشان با سفارتخانه‌های غربی، متوجه نقشه طراحی شده غرب برای ایجاد آشوب در ایران شده بودند!

آمریکایی‌ها فراموش کرده‌اند که ماشین تروری که راه انداخته‌اند قبل‌ترها 17 هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رسانده است و حالا فقط بازی را کثیف‌تر کرده‌اند و ترورها را طوری طراحی می‌کنند که مسئولیت آن را متوجه ایران کنند! در حالی که حوادث آبان ماه نشان داد هیچ ابایی ندارند عدد قربانیان ترورهایشان در ایران از 18 هزار نفر نیز عبور کند!

حمایت دولت تروریست‌پرور آمریکا از گروهک‌های تروریستی مانند منافقین و داعش عجیب نیست چرا که خون انسان‌ها برای تروریست‌ها و تروریست‌پروها با پول معامله می شود!

 


رهبران فرقه رجوی، این جرثومه های فساد و تباهی ،خیلی زود به میدان آمدند و با جست و خیزهای میمون وار، شادی های ابلحانه، و احمقانه ی خود در رسانه هایشان را، با صدرو انواع و اقسام اطلاعیه به نمایش گذاشتند تا شاید بتوانند محبوبیت سردار دلها شهید قاسم سلیمانی را تحت الشعاع قرار دهند.

ساعات اولیه بامداد امروز جمعه در یک حمله بالگردها و پهبادهای ایالات متحده آمریکا،سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به همراه ابومهدی مهندس، فرمانده نیروهای حشد الشعبی عراق در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند. و جهانی را در حیرت و اندوه فرو بردند.

تروریسم عریان دولت آمریکا بخوبی آن روی سکه ماهیت جنگ طلبی و جنایتکارانه ایالات متحده را در سطح جهان به نمایش گذاشت. بنحویکه بسیاری از هم‌پیمانان اروپایی و عربی آمریکا نیز به تصمیم بی منطق و سخیف ترامپ واکنش نشان داده و  آنرا را محکوم کردند.

بعبارت دقیق تر ترامپ انتقام شکست داعش در سوریه و عراق را از سردار شهید قاسم سلیمانی که این چنین پوزه آنان را در خاک ایندو کشور به خاک مالید، گرفت.

در این میان آنچه که جالب توجه است عکس العمل هم کیشان داعشی «مجاهدین» بود.

رهبران فرقه رجوی، این جرثومه های فساد و تباهی ،خیلی زود به میدان آمدند و با جست و خیزهای میمون وار، شادی های ابلحانه، و احمقانه ی خود در رسانه هایشان را، با صدور انواع و اقسام اطلاعیه به نمایش گذاشتند تا شاید بتوانند محبوبیت سردار دلها شهید قاسم سلیمانی را تحت الشعاع قرار دهند.

زوزه های مریم رجوی این جانی وحشی و بدنام که در توهم «سرنگونی» روزگار می گذراند، قابل درک است. یک روز در لباس «سخنگوی مجاهدین» از آمریکا درخواست سلاح می کند تا دوباره به عراق بازگردد! 

و روز بعد از ارتش ایران می خواهد تا سلاح بر زمین بگذارد.

ظاهرا مریم رجوی بهنگام دادن این پیام فراموش کرده است که این ارتش ایران بود که دوشادوش سپاه پاسداران ۸ سال در مقابل دشمن بعثی و مزدوران «وطنی» آنان یعنی «مجاهدین» جنگید.

در این میان آنچه که جالب توجه تر است نبش قبر از مسعود رجوی است. او که هنوز جسم ناپاکش بر روی ناموس اعضای نگونبخت این فرقه سنگینی می کند و پیام های بی خاصیت اش هیچ مشکلی از هزاران درد بی درمان این فرقه حل نکرده مانده است، حال از سر استیصال و درماندگی سر از قبر تاریخی خود برآورده تا زوزه های مریم رجوی را همراهی کند.

ولی آنچه که در این میان باعث خشم و غضب رهبران «مجاهدین» گردید و بشدت در رسانه های این گروه سانسور شد، محبوبیت سردار شهید، قاسم سلیمانی در دل میلیون ها زن و مرد، پیر و جوان در سرتاسر نه تنها ایران بلکه در اقصی نقاط جهان بود. از عزاداری مردم روسیه گرفته تا غم کودکان فلسطینی در فقدان سردار، تا تجمعات مردم در هند و کشمیر، لبنان، عراق، یمن و هزاران جای دیگر.

به گزارش خبرگزاریها، به دنبال ترور سردار شهید قاسم سلیمانی به دست نظامیان تروریست آمریکایی در عراق، بیشترین حجم اخبار در رسانه‌های جهان و به ویژه رسانه‌های تصویری و مکتوب منطقه به پوشش آن اختصاص یافت و هشتگ سردار سلیمانی ترند جهانی شد.

در شبکه‌های اجتماعی نیز کاربران به صورت گسترده این ترور و اخبار مربوط به آن را پوشش داده‌اند؛ به طوریکه هشتگ انگلیسی سلیمانی #Soleimani با حدود یک میلیون توئیت، هشتگ عربی #قاسم_سلیمانی با ۲۵۷ هزار توئیت و هشتگ ترکی سردار سلیمانی با ۱۷ هزار توئیت طی چند ساعت گذشته به ترند شبکه اجتماعی توئیتر در ترکیه تبدیل شده است.

در ترند جهانی نیز، هشتگ #ایران ترند اول جهانی است و هشتگ سردار سلیمانی ترند سوم جهانی است.
بعضی از کاربران عنوان کردند که مطالبی که با این هشتگ ها نوشته بودند، توسط اینستاگرام پاک شده است.

بسیاری از کاربران از این اتفاق ناراحت شدند. به گفته بسیاری فارغ از هر نگاه ی، سردار سلیمانی برای آنان نماد غرور ملی بوده است. بسیاری از کاربران نیز از اینکه در آینده بدون سردار سلیمانی چه اتفاقی میفتد، واهمه دارند.


فرقه رجوی ازهمان سالهای اولیه انقلاب به بیراهه رفت و ترور را در دستور کار خود قرار داد و با پناه بردن به صدام جناینکار در جنگ ضد میهنی دستش را به خون هزاران ایرانی آغشته کرد. البته جای تعجب ندارد فرقه ای که سالها ادعای ضد امپریالیستی داشت یک شبه بعد ازسقوط صدام رنگ عوض کرد و به دامن همان امپریالیسم گروید و در خیانت علیه مردم ایران گوی سبقت را ربود . بی شک اقدامات خیانت آمیز سران فرقه رجوی جزء بر افزایش تنفر و انزجار مردم ایران و روسیاهی در محضر تاریخ ایران زمین چیزی عاید این فرقه نخواهد کرد .


سایت فارسی زبان فرقه رجوی که توسط سرویس های عربی اداره می شود هر ازگاهی نکاتی را که سران فرقه جرأت بیان آن را ندارند بدون هیچ نام و نشانی با اسم مستعار سخنگوی مجاهدین اعلام می کند که هیچ خرجی برای هیچ کس ندارد و کسی هم مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد و در واقع یک اراجیف صد بار تکرار شده فرقه رجوی است. زیرا کسی نمی داند این سخنگو کیست و کجاست؟
حال برای خوانندگان عزیز هویت اصلی این سخنگوی کذاب فرقه را افشا می کنم تا بدانند اصلا از کجا آمده و برای چه بکار می رود.
زمانی که ما در عراق و در قلعه بدنام اشرف بودیم فرقه رجوی که جرات بیان بعضی نکات به نام بدنام خودش را نداشت و نمی خواست دستی در آن داشته باشد می آمد و فقط برای روحیه دادن به نفرات روحیه باخته و زوار دررفته خود به تعدادی از مسئولینش مأموریت می داد که یک بیانیه قلابی را درست کرده و به نام سخنگوی مجاهدین در اسلو منتشر کنند که آنها هم همین کار را می کردند ولی حتی خود همین مسئولین این کار خودشان را مورد تمسخر قرار می دادند. من یادم هست که وقتی برای اولین بار در رابط با همین موضوع شروع به تبلیغات کردند و همه را داخل سالن جمع کرده و گفتند پیام رجوی است، بعداز خواندن آن بیشتر اعضا متناقض شدند که این چه نوع پیامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد آخر مگر کسی به غیراز ماها که در اشرف هستیم و تازه کلی مسئولین برای ما توجیه گذاشتند که این پیام مسعود است مگر کسی متوجه می شود که این پیام کیست؟ این سخنگو کی است؟ حال مردم عادی در جامعه که هیچ شناختی از مجاهدین ندارند از کجا متوجه بشوند که این مسعود رجوی ملعون است؟. ولی ما در همان ابتدا متوجه می شدیم که این فقط برد داخل تشکیلاتی دارد و لاغیر.
بله، هدف فرقه هم همین بود و اصلا نیازی نداشت به بیرون و جامعه ایران که بفهمند که این از کجا است؟ این مسئولین فرقه فقط داخل مناسبات و تشکیلات خودشان برایشان مهم بود که از هم نپاشد چون خودشان بهتر از هر کسی می دانستند که گوش کسی به این حرفها بدهکار نیست.
حال نگاه کنید به همین سایت فارسی زبان فرقه که پیام سخنگوی مجاهدین یا همان ملعون رجوی را که از جهنم یا همان اشرف چهار صادر کرده تا ببینید که حتی جرات نکرده اسم خودش را بیاورد.
تازه خطاب به کانونهای شورشی در عراق است!! حال بگذریم که درهمان زمان که ما در عراق بودیم خودمان را می کشتیم و کلی پول می دادیم تا یک نفر حرفی در حمایت از ما بزند آن هم نزد خودمان نه جای دیگر!!!
حال این مردک ملعون از آن دنیا در اشرف چهار (جهنم) به کانون شورشی عراق!! پیام می دهد.
و جالب است بدانید که کانونهای شورشی مریم خانم هم که همه در کوه و بیابان هستند با صورت پوشیده چند عکسی هم برای اربابان مریم می فرستند تا مزد ارسالی برای مریم به تأخیر نیافته. در این رابطه به این زنک شیاد و شوهر مرده اش باید گفت این چه کانون شورشی است که جرأت هیچ فدا کردنی را ندارد البته وقتی که رهبر بزدل آنها مسعود رجوی باشد کانون های شورشی او هم بهتر از این نمی شوند. بگذریم که تمام این فیلمسازیها و عکسبرداریها و شعارنویسی ها در همان اشرف سه در آلبانی توسط بخشی به نام ستاد داخله انجام می شود.
این موضوع مرا یاد قلعه اشرف می اندازد که آنجا هم همین ستاد داخل کشور بود که خودمان آنجا همه کار در داخل اشرف و روی در و دیوارهای آنجا اعم از چسباندن عکس و شعار نویسی انجام می دادیم و فیلم آن را هم برمی داشتیم که مسئولین ستاد تبلیغات آن را به عنوان داخل کشور پخش می کردند و خودمان هم برای خودمان کف می زدیم و از آن تعریف می کردیم!! برای همین است که در این سازمان هیچ نوع تبلیغی در رابطه با فعالیتهایش در داخل کشور پایه و اساسی ندارد چرا که این سازمان که تبدیل به یک فرقه شده خودش هم دیگر پایه و اساسی و پایگاهی مردمی در داخل کشور و حتی در خارج کشور و در میان گروههای اپوزیسیون هم ندارد بلکه در نزد ایرانیان منفور و مطرود می باشد.
حال بماند که خود مسعود رجوی گور به گور شده در آن دنیا اشرف چهار را تاسیس کرده!! و حالا هم تک به تک جناب عزرائیل آنها را در اشرف سه در آلبانی به دام می اندازد و به اشرف چهار منتقل می کند تا تشکیلات و یگانهای شورشی رجوی در جهنم گسترده بشوند!! بطوریکه در همین هفته گذاشته در دو روز پیاپی دو نفر از سران فرقه رفتند پیش مسعود و انشاء لله در آینده نزدیک بقیۀ سران آن هم به اشرف چهار نزد مسعود رجوی منتقل می شوند تا آنجا یکان جهنمی خودش را فقط با آن تعداد سران تشکیل بدهد که در آن صورت این دنیایی ها از دست شیادیها و حقه بازیهای آنان راحت شده و اسیران دربند تشکیلاتشان در این دنیا و مشخصا در آلبانی آزاد و رها می شوند. به امید آن روز.
نوشتۀ غفور فتاحیان عضو قدیمی جداشده از فرقۀ رجوی


منافقین و جلادان دهه۶۰ به میدان  کشته سازی باز گشته‌اند.
فرقه تروریستی منافقین و عناصر ضد انقلاب این روزها با تبلیغ عدد سازی و ادعا کشته شدن هزاران نفر در حوادث آبان ماه  تلاش دارند مردم را برای پنجم دی ماه تحریک کنند. با اطلاع رسانی گسترده به دوستان و آشنایان خود، پروژه منافقین در کشته‌ سازی را خنثی کنید. شگرد منافقین نفوذ در بین مردم عادی و ترورهای کور شهروندان بیگناه است!

سازمان مجاهدین خلق ایران
 


همزمان با شهادت سردار ملی ایران، مزاحمین خلق در دستوری درون گروهکی موظف می شوند در فضای مجازی به تخریب شخصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و خانواده وی بپردازند.در این نوشتار به افشاگری درباره پروژه اعطای شهروندی آمریکا از سوی منافقین به دختر سردار سلیمانی، می پردازیم.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: تیم سایبری منافقین طبق وظایف تعریف شده و بر اساس دستور جدید سرکردگان گروهک، شروع به اجرای عملیات سایبری خود در فضای مجازی و رسانه ای نموده و با استفاده از شیوه های جدید و قدیمی پروژه تخریبی علیه سردار ملی ایران را آغاز نموده و در روزهای اخیر می توان به صورت آشکار این موارد را در این فضا مشاهده کرد.

شرح حوزه عملیات جدید سایبری نفاق

  • تصاویر جعلی از سایت Dreshare.com
  • تخریب شخصیت سپهبد شهید
  • تخریب اقدامات سردار ملی ایران در دو قسمت ویدیو و عکس
  • تخریب شخصیتی برخی از اعضای خانواده سردار
  • القای عدم استقبال مردمی از سردار ملی خود (با اشاره به سیاهی لشکر نظام برای این مراسم )
  • ساخت و تصویر سازی جعلی از پیامک های حکومتی یا اجباری از محل کار افراد
  • نشر اخبار کذب و شایعه سازی درخصوص ایشان
  • جو سازی عوامل سایبری نفاق در ارسال کامنت ها و چت
  • القای خوشحالی و خرسندی مردم از واقعه ترور سردار ملی ایران
  • صوتی از مسعود رجوی در خصوص اقدام جنایتکارانه آمریکا علیه سپهبد شهید

در فضای مجازی تصاویر جعلی از سایتی که در بالا به آن اشاره کردیم پخش شده است که در آن نفاق با جعل و سند سازی کذب تلاش دارد ملیت دختر سردار سلیمانی را آمریکایی نشان داده و حتی صفحه ای در فضای توئیتر بنام ایشان راه اندازی و پست هایی در آن قرار داده شده است.برای این مهم تصویر واقعی به همراه آدرس سایت در این افشاگری آورده شده است و می توان با مراجعه به آدرس فوق این موضوع را برای مخاطب مشخص نمود.

 

ترفند استفاده از پیامک های مردمی و یا پیام های ارسالی به گروه های آلوده به مزاحمین در فضای تلگرام، به این حالت که متنی توسط تیم سایبری نوشته و ارسال شده و همان متن را در گروه های خود و کانال های وابسته به نفاق ارسال می کنند.متنی که از روی نبود اطلاعات درست دارای اشتباه بوده: به عنوان مثال در پیامی که از مشهد ارسال شده، تیم سایبری در آن نوشته است: …. که در خیابان سی متری امام رضا…مشهد خیابان امام رضا دارد و نه ۳۰ متری امام رضا و اگر این پیام از مشهد ارسال شده بود چنین اشتباهی در آن دیده نمی شود و همچنین در بحث جمعیت مردمی در این پیام با حالتی تخریبی عنوان می شود که جمعیت چنین نبوده است و تنها یک خیابان شلوغ بوده و همان افراد شرکت کننده هم سیاهی لشکر و از سوی نظام آمده است.

همچنین برای کامل تر شدن عملیات سایبری نفاق، صوتی از مسعود رجوی در تمامی کانال ها و گروه های وابسته به نفاق ارسال می شود و این صوت همراه با ویدیوهایی است که در آن افرادی در حال پخش شیرینی بوده و تیم سایبری این خوشحالی را به دلیل ترور سردار ملی ایران عنوان میکنند.طبق دستور باید چنین القا شود به مخاطب که تعداد زیادی از این واقعه خوشحال بوده و در حال جشن و پایکوبی هستند.

 

 

درخصوص پیامک هایی که تیم سایبری در گروه های نفاق ارسال میکند و آن را به مردم اختصاص و نسبت میدهد، اینکه فردی پیام میدهد که شهر به اجبار تعطیل شده ومردم با تهدید پیامکی از سوی محل کارشان باید در مراسم شرکت کنند، نمونه دیگری از این اقدامات است.در نهایت هم اخباری جعلی و برای شایعه سازی در خصوص معامله ای با آمریکایی ها درباره سردار ملی ایران توسط گروهک رجوی نوشته و انتشار داده می شود.

 

همچنین تیم سایبری در فضای فیسبوک نیز از مخاطبان میخواهد افرادی که دارای پروفایل مشکی هستند و به مناسبت شهادت سردار ملی ایران، پروفایل خود را تغییر داده اند شناسایی و آنها را بلاک نمایند. برای این موضوع سرپل نفاق تصاویری از افرادی که پروفایل خود را سیاه و یا با عکس سردار تغییر داده اند را معرفی نموده است.

 

 

پر واضح است که مزاحمین خلق مانند سنوات قبل بدنبال اهداف خود بوده و وم هوشیاری مخاطبان در فضای مجازی و رسانه ای می تواند از آلوده شدن آنها به این کانال ها و گروه های آشکار و پنهان این گروهک، مفید باشد.

 

 

 

 


مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا با ارسال نامه‌ای به سفارتخانه‌های این کشور در سرتاسر جهان به دیپلمات‌های آمریکایی دستور داد ارتباطات خود را با گروه‌های تروریستی مخالف جمهوری اسلامی قطع کرده و بدون هماهنگی با وزارت خارجه به درخواست‌های ارتباط آن گروه‌ها پاسخی ندهند.

به گزارش سرویس بین‌الملل پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان، به نقل از بلومبرگ، در این نامه که روز سه شنبه ارسال شده است بر محدودیت ارتباط با گروهک تروریستی منافقین و شاخۀ ی آن به طور خاص تأکید شده است. دلیل این تصمیم جلوگیری از تخریب تلاش‌های آمریکا در زمینۀ دیپلماسی با ایران عنوان شده است.

به گزارش بلومبرگ در بخشی از این نامه وزیر امورخارجه آمریکا نوشته شده: «ارتباط مستقیم دولت آمریکا با این گروه‌ها می‌تواند به هدف آمریکا برای دستیابی به یک توافق جامع با حکومت ایران به منظور حل و فصل رفتارهای بی‌ثبات‌کنندۀ این کشور، آسیب وارد کند.» همچنین در بخش دیگری از این نامه عنوان شده است: «گروه‌های مخالف حکومت ایران تلاش می‌کنند دائماً با مقامات آمریکایی در تعامل باشند تا حمایت آنان را جلب کرده و در معرض دید قرار بگیرند.»

به نوشته بلومبرگ نام پنج گروهک دیگر از جمله گروه تروریستی و تجزیه‌طلب حرکة النضال و گروهک کوموله نیز در کنار نام تروریست‌های منافقین در این نامه به چشم می‌خورد.


بعد از اقدام بزدلانه و احمقانه ارتش آمریکا در ترور حاج قاسم سلیمانی که نقش مهمی در نابودی داعش و کم کردن شر این گروه تروریستی در منطقه داشت، فرقه خیانتکار رجوی در سایت ها و تلویزیون خود از اقدام تروریستی ارباب خود بطورمضحکی به ابراز شادمانی پرداخت.
بعد ازآن سران این فرقه بحران زده شروع به تحلیل هایی خیالی برای خود کرده! که بعد از ترور قاسم سلیمانی ایران ضعیف و راه سرنگونی خیالی بازخواهد شد! همچنین سران بازمانده این فرقه تروریستی دریک اقدامی عجیب سرکرده سالیان مرده خود را نبش قبر کردند تا با دادن پیام صوتی تحلیل های کهنه شده خود را برای روحیه دادن به نیروهای وامانده فرقه نشخوارکند. سرکرده این فرقه در پیامش که یکبار دیگرعقب ماندگی خود وسران فرقه اش را ازتحولات جامعه ایران وافکارمردم ایران نشان داد بطرز مضحکی ازاعضای فرقه وبخصوص ازمردم ایران خواست تا بخاطر کشته شدن حاج قاسم سلیمانی برنامه جشن و سرور برگزار کنند ! همچنین رجوی در ادامه صحبت هایی کرد که بیشتر اسباب خنده شد .
اما برخلاف خواسته احمقانه رجوی ابتدا مردم عراق با شرکت با شکوه خود درمراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی و یارانش تو دهنی محکمی به فرقه رجوی و سرکرده آن زدند. بعد ازآن هم وقتی پیکر سردار به ایران رسید مردم ایران ازشهرهای مرزی تا اهواز و دیگراستان ها با شرکت گسترده و بی نظیرخود در مراسم تشییع پیکر سردار تو دهنی محکمتری به رجوی زدند .
سرکردگان فرتوت فرقه رجوی اگرذره ای شرافت اخلاقی دارند هرچند سالهاست که فاقد چنین ارزشی هستند اولا صحنه های شرکت گسترده مردم ایران درمراسم تشییع سردارسلیمانی وبعد نظرات مختلف مردم ایران درباره حاج قاسم سلیمانی بخصوص آن کودک اهوازی که گفت تمام کودکان ایران سردارسلیمانی آینده ایران هستند و یا آن پیرمرد شجاع عرب اهوازی که گفت 80 میلیون ایرانی قاسم سلیمانی هستند ویا آن جوان برومند ایرانی که گفت آمریکا به ما یک سیلی زد اما چنان اردنگی به آن می زنیم که دیگر در کاخ سفید هم نتواند بنشیند ودرمجموع صحبت های اکثریت قاطع مردم ایران که سردارسلیمانی را بعنوان یک قهرمان ملی دانسته که با اقداماتش گروه وحشی داعش را نابود ومانع از طمعه ورزی آمریکا در منطقه شد را برای اعضای وامانده خود در خانه سالمندان اشرف 3 پخش کند آنوقت خواهد دید چه خواهد شد .
بهرحال باید به رجوی بزدل خودشیفته گفت: ملت ایران که با شرکت گسترده و باشکوه خود در مراسم تشیع پیکر سردارسلیمانی و یارانش بطور قاطع به چرندیات تو پاسخ دادند. پس بهتراست تو دوباره به همان قبر خودت برگردی وسران بازمانده ات هم بجای یاوه گویی و ابراز خوشحالی و عرض چاکری برای اربابان جنایتکارشان درهمان خانه سالمندان خود خفه خون گرفته ودیگرحرفی نزده وبیش ازاین خود را بی آبرو نکنند. چون یکباردیگرثابت شد که فرقه شما نه تنها هیچ جایگاهی دربین ملت ایران ندارد بلکه اتفاقا بیش از هرزمان دیگر از فرقه متنفرترشدند. پس باید بدانید که فرقه شما بعنوان منفوران تاریخ جایگاهی بهتر از زباله دان تاریخ نخواهید داشت .
حمید


از سال 1360 به این طرف، آقای مسعود رجوی رهبر فرهمند؟! هر سال را سال سرنگونی، اعلام می کند! اما به یک باره امسال این قضیه رنگ عوض کرد واز سال شمسی به سال میلادی استحاله شد !
این اولین تغییر در مواضع تکراری مسعود رجوی از سال 1360 است.
سی و هشت سال است که نوروز هر سال شمسی از طرف مسعود رجوی ، سال سرنگونی اعلام می شد! اما گویا رجوی به این نتیجه رسید که اگر از همان اول مبنا را روی سال میلادی می گذاشت ، یعنی اگر در ژانویه ، اعلام سال سرنگونی می کرد، خیلی وقت پیش ها بر مسند قدرت تکیه می کرد!
الان هم هواداران ناآگاه و مفلوک سازمان، جمله ی زیر را که از زبان مسعود رجوی نقل شده است ، در کوچه پس کوچه های اروپا دست به دست می کنند، بلکه فرجی حاصل شود! این هواداران انگشت شمار با سه انگیزه در کنار این فرقه جمع شدند:
1- پسر ، دختر ، پدر ، مادر ، همسر ، دختر خاله ، پسرخاله و… یا یک قوم و خویش دور در میان اسرای فرقه دارند، منتظرند آنها به حکومت برسند! شاید به اینها هم چیزی برسد!
2- فکر می کنند، اگر خود را به یک گروه مخالف بچسبانند، کیس و پرونده ی پناهندگی آنان اوکی شده و یا بیشتر محکم کاری می شود!
3- بخاطر خوردن یک وعده غذای گرم یا چند دلار کثیف ، تن به خواسته های سران این فرقه ی تروریستی می دهند و بعضا هم از بی هویتی در غربت، قصد دارند موجودیت خود را اعلام کنند!
واقعیت این است که ، سازمان مجاهدین خلق در اروپا و آمریکا حتی یک هوادار معقول و منطقی ندارد، اکثر کسانی که در تجمعات چند نفره ی سازمان اجیر می شوند، افرادی مسئله دار و مشکل دار می باشند. عده ای دچار مشکلات روحی فراوان شدند و از نبود عاطفه و روابط خانوادگی مدل ایرانی، افسرده شدند و در کنار این فرقه خود را مشغول می کنند تا بلکه تسکین یابند. اما از این نکته غافل هستند که این فرقه و رهبران آن یک درد هستند و نه درمان ! این تجربه سالیان اسارت ماست که با پوست و گوشت خود لمس کردیم که این سازمان برای مردم ایران و منطقه یک غده ی سرطانی و یک لکه ی ننگ تاریخی است ، هر چقدر از این سازمان فاصله ی بیشتری داشته باشیم ، حاشیه ی امنیت بیشتری خواهیم داشت.
با دوستی قدیمی که سرشناس است و سالهاست در هلند زندگی می کند در فیس بوک چت می کردیم، از موقعیت سازمان در اروپا سئوال کردم ، گفت :
(ببخشید مجبورم عین کلمات او را تکرار کنم)، در اروپا کسی این ها را آدم حساب نمی کند! هیچ ایرانی با شرفی دور و بر اینها نمی رود، همانگونه که درایران منفور هستند ، در اروپا هم ایزوله هستند و سکت نامیده می شوند. حتی یون هم دور اینها خط کشیدند و آنها را تمامیت خواه و دیکتاتورمی دانند.
الان من نمیدانم این سکتاریست ها ، دلشان به چه خوش است؟
البته بیشتر از هر کسی خود این فرقه ای ها می دانند که چه افرادی هستند، دستگاه دروغ و فریب مجاهدین تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده است . منافع مادی در بین مسئولین مجاهدین حرف اول را می زند. همه ی مبارزه ی مجاهدین یک بازی کثیف با عمر صدها انسان است که در طمع کسب قدرت ی برای منافع اقتصادی جان می کنند، اما نمی دانند که با سوابق وطن فروشی و نوکری برای سران سلطه ، حتی در ظاهر هم که شده به کرسی های ی نخواهند رسید!
سال میلادی هم یک بازی جدید از سوی سران فرقه است که قصد دارند چند صباحی هم اینطور امورات ننگین خود را سپری کنند، ما صبرمان زیاد است ، این سال میلادی که تمام شد ، از طرف مسعود خواهند گفت که منظورش سال میلادی بعدی بوده است ! چهل سال با سال شمسی مردم را سرکار گذاشت ، چند سال دیگر هم با سال میلادی این کار را خواهد کرد!
سالی که نت از بهارش پیداست! اگر قرار بود مسعود رجوی کاری بکند، در همان سال 60-59 کاری کرده بود و یا حتی قبل تر با بنیانگذاران صدیق سازمان اعدام شده بود ، رهبری که اولین کارش بدر بردن جانش باشد ، یک شیاد و فرصت طلب است که از رهبری فقط ادعایش را دارد، او بی مایه وحقیر است واساسا مسعود رجوی از همان ابتدا مرد این میدان نبود …
فرید


#مجاهدین خلق #رجوی #ایران


بعد از شروع مبارزه مسلحانه توسط منافقین و فداییان، ترکیب زندان‌ها هم به‌نسبت قبل تغییر میکند یعنی عناصر عضو یا هوادار مبارزه مسلحانه چه از منافقین چه از فداییان وارد زندان‌ها شدند و بعد از مدتی با هم ترکیب می شوند. تا قبل از این تاریخ، تعدادی زندانی تحت عنوان زندانی مذهبی یاافراد دیگری که حاوی پیام مبارزاتی انقلابی بودند، جو زندان را شامل می شود.با این تفاسیر شروع مبارزه مسلحانه و آمدن منافقین به زندان، فضا را تغییر داد.اینجا بود که برای اولین بار نفاق و از طرف دیگر هم فداییان به‌خاطر نقطه نظرات انقلابی -مبازراتی تحت افکار و منش کمونیست و این‌که چهرهٌ جدیدی از اسلام ارائه داده بودند که تا آن‌زمان بی‌سابقه بود، شاخه واحدی را در داخل زندان تشکیل دادند.

 

 

در سال۵۱ وقتی مسعود رجوی دوران بازجویی و دادگاه‌ها را پشت‌سر گذاشت تلاش کرد با خیانت به دوستان و دیگر اعضای سازمانش و به بیانی ساده تر آدم فروشی و خیانت، خود را از خطرات پیش رو نجات داده و فضا را برای رهایی خود محیا نموده و در همین راستا از اوین به زندان قصر منتقل شد.رجوی به‌سرعت شرایط را تغییرو به تدوین آموزش‌های سازمان برای شکل دادن به انشعابی از سازمان که خود در آن عضو بود و مسئولان دیگرش را برای رهایی از زندان و مشکلات پیش رو فدا میکند، می پردازد.

 

۳۰ دی و فعالیت های گروهک رجوی

منافقین در این تاریخ تلاش دارند از مسعود رجوی، اسوه ای از رهبری و مقاومت را ترسیم و تبلیغ نمایند اما در عین حال واقعیت های تاریخی را در پیشینه سازمان سانسور نموده و هیچ اشاره ای به آن ندارند.جدای از اینکه فضای حاکم در زمان آزادی گروهی از زندانیان ی بسیار آشفته بود، همکاری های عنوان شده در شناسایی افراد و محل زندگی و حتی خانه های تیمی دیگر افراد برجسته و مهم در سازمان سبب شد که مسعود رجوی با آزادی بیشتری در زندان و تخفیف در مجازات بتواند همراه این افراد در ۳۰ دی آزاد شود.

 

 

نام گذاری ۳۰ دی در گروهک رجوی

بهتر بود گروهک ۳۰ دی را به عنوان سالروز خیانت مسعود رجوی به سازمان محبوبش عنوان می کرد و این روز را بنام روز منافق نام گذاری نماید.مسعود رجوی همان منافقی است که برای رسیدن به قدرت در گروهک و حتی رسیدن به مراتبی بالاتر از آدم فروشی، خیانت و روحیه منافق گونه تا کشتار، جنایت ،جاسوسی و میهن فروشی را همواره در کارنامه کثیف خود داشته و دارد.اینکه گروهک رجوی ۳۰ دی از مسعود رجوی سخن می گوید تنها با جملاتی رجوی پسند، اشاره به سانسور واقعیت ها درباره وی داشته و لازم است باقی ماندگان سالمند تروریست در آلبانی از واقعیت ماهیت درونی مسعود رجوی در تمامی ابعادش آگاه باشند و این آگاهی به صورت مستمر در مزاحمین خلق به اطلاع عموم خواهد رسید.


گذشته سیاه سازمان مجاهدین خلق که با خیانتهای متعدد مسعود رجوی جلوه بیشتری می گیرد حاکی از فریب و دروغ سران آن و بخصوص رجوی دجال می باشد که با خیانت به همسنگرهایش آغاز شد و با جنایت های بیشمار توسط سران خائنش در حق خلق همچنان ادامه دارد .
مسعود رجوی خائن در سالهای قبل از پیروزی انقلاب و هم زمان با لو دادن سرکردگان سازمان مجاهدین خلق که نهایتا منجر به اعدام همه آنها به غیر از خود او گردید ، با پیروزی انقلاب و آزادی زندانیان ی توانست از زندان قصر آزاد شود و شرارت های خود را با فریبی دیگر و با عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق ادامه دهد.
رجوی خائن برای آنکه بتواند آرزوها و وعده ها و دروغهای خود را جامه عمل بپوشاند و از حمایت حداکثری جوانان خامی که شیفته شعارهای سراسر دروغ او شده بودند نهایت استفاده را ببرد، با استفاده از چماقدارانش شروع به ایجاد رعب و وحشت در بین مردم نمود تا انقلاب را متزل و خود را ناجی ملت نشان دهد. البته در همان زمان نیز هوشیاری مردم دلیلی بود بر جواب رد دادن به حرکات شیطانی رجویسم که نهایتا در سال 1360 بعد از آنکه نتوانست هیچ جایگاهی در بین مردم بدست آورد به کشور متخاصم عراق که به ریاست صدام ملعون بود برود و همپای او برای نابودی کشورمان گام بردارد که الحمدالله خداوند حامی مردم کشورمان بوده و هست .
طی سالیان گذشته ماهیت این گروه تروریستی خائن به وطن برای ملت یاران به خوبی آشکار شده و رهبران گروه در جذب نیروهای جدید و تازه نفس ناکام مانده اند. از این رو برای جذب نیرو از ترفند همیشگی یعنی فریب و نیرنگ استفاده کرده اند و با وعده های دروغین به جوانان جویای کار در خارج از کشور و بدون نام بردن از سازمان بدنامشان توانستند کسانی را به درون کمپ های خود بکشانند و یا در داخل کشور با وعده های مالی و ترفندهای کثیف تعداد انگشت شماری بی خبر را متقاعد کنند تا بازیچه شوهای تبلیغاتی آن ها با نام کانون های شورشی شوند. فعالیت هایی که با توجه به شناخت کامل مردم ایران از ماهیت فرقه شان تنها فایده درون تشکیلاتی دارد تا نیروهای گرفتار در درون سازمان را که اکنون پا یه کهنسالی نهاده اند دلخوش کنند و چند صباحی بیشتر نگهشان دارند.

دیگر هدف سرکرده فرقه رجوی از بوجود آوردن کانون های شورشی یا همان میلیشیا این است که به افکار جهانی بقبولانند که ملت ایران حامی آنها می باشد. غافل از اینکه نداشتن جایگاه مردمی این فرقه برای همگان چون روز روشن می باشد و سالهاست به اثبات رسیده .

این روزها که سازمان سالگرد آزادی رهبر همیشه خائن شان را جشن می گیرد مثل این است که خیانت مسعود رجوی به تمامی بنیان گذاران سازمان را به رخ می کشد و پاس می دارد!


فرقه بدنام و هرزه مجاهدین خلق در جدیدترین دور از شارلاتانیسم خود برعلیه شخصیت های ی که حاضر نیستند ت های ضدمیهنی و مردمی آنها را درپیش بردن خط سرسپردگی به ایادی استعمار ونوکران منطقه ای اش وزمینه سازی برای ایجاد تحریم های ظالمانه هرچه بیشتر برعلیه مردم ایران وفراهم نمودن جنگ کارانه را تایید وبا انها همراهی کنند، اقدام به انتشار مطلبی از جانب پرویز خزایی از جیره خواران بی مصرف خود در کشورهای اسکاندیناوی نموده است.
این مهره بی بو و خاصیت در مطلبی تحت عنوان سونات شارلاتان و ارکستر نوازندگان سازهای اژه ای…” به یاوه گویی برضد موضع گیری خانم فریبا هشترودی عضو سابق شورای دست نشانده رجوی که درخصوص سردار قاسم سلیمانی و افشای روابط رجوی با اداره امنیت عراق موضع گیری کرده بود پرداخته است .
من به اعتبار فردی که بنا به مسئولیتی که دربخش روابط خارجی فرقه در بغداد داشتم ودرعمده جلسات اعضای شورا در بهارستان مسئولیت آماده سازی سالن را داشتم لازم دیدم برحسب وظیفه انسانی وبیان واقعیت ها ونه دردفاع از خانم فریبا هشترودی که خودشان دراین زمینه قلم توانایی داشته و نیاز به قلم فرسایی من ندارند، نکاتی را درپاسخ به مقاله بنویسم.

براساس دیده و شنیده هایم درطی سالیانی که خانم هشترودی در شورا عضویت داشت و گاها برای انعکاس فعالیت های اعضا و بخصوص ن به پادگان اشرف در رفت و آمد بود وانصافا مقالات زیادی هم درخصوص انعکاس وضعیت فرقه و دفاع از مواضع انها نوشت؛ همیشه از اعضای برجسته شورا محسوب میشد ومسعود رجوی بارها درجلسات خصوصی وحتی عمومی از توانمندی ها ونقش بی بدیل ایشان درهمراهی مجاهدین سخن می گفت و بلحاظ جایگاه وتاثیرگذاری به هیچ وجه با عناصری همانند خزایی قابل قیاس نبود.
مسعود رجوی بارها درنشست های داخلی از آقای خزایی و دیگر دوستانش بعنوان مواجب بگیران بی مصرف یاد می کرد وبرای هرکدام اسم خاصی گذاشته بود. اسم اقای خزایی هم خوکچه یخی بود وتاکید می کرد که وی ودوستانشان تپاله هم بلحاظ ی بارشان نیست (باعرض معذرت). برعکس از خانم هشترودی ونقش پدرشان وبنیاد هشترودی با آب وتاب و احترام یاد می کرد. آن روزها خصلت دوگانه و غیرصادقانه رجوی ایجاب میکرد که اقای خزایی را خوکچه واز خانم هشترودی تعریف وتمجید کند ولی بعداز جدایی خانم هشترودی از شورا که دراعتراض به مناسبات ضددمکراتیک شورا وکیش شخصیت رجوی ناشی میشد به یکباره خانم هشترودی مورد غضب ایشان قرار گرفت وکار به جایی رسید که از خوکچه یخی بخواهد برعلیه ایشان قلم فرسایی کند .البته موضع گیری رجوی با استفاده از این جیره خواران تاریخ مصرف گذشته فقط معطوف به خانم هشترودی نیست وتمامی جریانات ی، احزاب وشخصیت های مخالف جمهوری اسلامی که ترور سردار سلیمانی توسط امریکا را محکوم کرده اند را هم در برمی گیرد .
فرقه رجوی درجریان ترور سردار سلیمانی در خارج کشور درانزوای بیسابقه ای قرار گرفت وهیچ جریانی حاضر نشد ترور ایشان توسط امریکا را تایید و یا مراسم جشن وشادمانی برگزار کند و برعکس همه سردار سلیمانی را بخاطر نقش بزرگی که در متلاشی کردن تروریست های داعش درمنطقه ایفا کرد ستودند و ترور ایشان را صرف نظر از موضع مخالفشان نسبت به جمهوری اسلامی محکوم کردند. فرقه مجاهدین خلق درتلاش برای کم رنگ کردن این انزوای بیسابقه در اوج استیصال اقدام به فحاشی به جامعه ایرانیان خارج کشور نمود ولی واقعیت این است که جامعه ایرانیان خارج کشور وبخش بزرگی از ایرانیان شرافتمند درانجا حاضرنیستند همانند فرقه مجاهدین برای اینکه توسط رهبران امریکا واسراییل و کشورهای مرتجع منطقه به بازی گرفته شوند اصول وشرافت خود را زیر پا بگذارند .
اکرامی


اگر به مردم ایران بگوییم ایران یکی از بزرگ‌ترین قربانیان تروریسم در جهان است، احتمالا باورش سخت نباشد. خصوصا آن‌ها که دهه ۶۰ را درک کرده‌اند، با مفهومی چون منافقین و ترور و عملیات تروریستی روزهای زیادی را گذرانده‌اند.

 سال ۱۳۶۰ و تابستان داغ ترور که بسیاری از مردم و مسئولین در لیست ترور سازمان منافقین قرار گرفتند و خون‌شان به ناحق به زمین ریخت از دفترچه خاطرات مردم به راحتی پاک‌شدنی نیست. هر چند در سال‌های اخیر تلاش زیادی شده است دست‌های خونین منافقین را به کمک جنگ روانی بشویند.

اما ماجرای قربانی ترور بودن ایران، از این هم پیچیده‌تر و گسترده‌تر است.

ایران در حالی قربانی ترور است که خودش محکوم به تروریسم است. به عبارتی دیگر اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها ایران را متهم به تروریسم می‌کنند و علیه‌اش غوغای رسانه‌ای به راه می‌اندازند تا افکار عمومی و نهادهای بین‌المللی را مقابل ایران قرار دهند.

در تمام این چهل و یک سال گذشته، عمده گروهک‌های تروریستی که دست به عملیات ترور زده‌اند مستقیم یا غیرمستقیم توسط کشورهای بیگانه مورد حمایت و هدایت بوده‌اند. گروهک منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و گروهک ریگی جزء شاخص‌ترین این گروه‌های تروریستی هستند که توسط آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها، سعودی‌ها و چند کشور اروپایی تغذیه می‌شدند و می‌شوند.

تلخی ماجرا در فضای بین‌الملل این نیست که این گروه‌های تروریستی، مزدور این چند کشور هستند، تلخی آن است که با پروپاگاندای رسانه‌ای، همین گروهک‌ها، صلح‌طلب جلوه داده می‌شوند و با تقسیم ترور به ترور خوب و بد، عملیات‌های تروریستی ایشان را در بین افکار عمومی سفید جلوه می‌دهند.

اوج این فاجعه را در عملیات ترور شهید حاج قاسم سلیمانی می‌توان مشاهده کرد که نه تنها قهرمان بی‌بدیل مبارزه با تروریسم در غرب آسیا بود بلکه تمام جهان امنیتش را مدیون رشادت‌های او در سال‌های اخیر هستند.

سردار سلیمانی نه توسط یک گروهک بلکه توسط یک کشور و نه پنهان که عیان و به دستور علنی رییس‌جمهور آن ترور می‌شود. بعد با پروپاگاندا تلاش می‌شود اقدام تروریستی آمریکا، مفید و ارزشمند جلوه داده شود و شهید راه مبارزه با تروریسم، یک تروریست معرفی شود.

البته که باید گفت تشییع او در عراق و ایران و اجتماعاتی که به یادبودش در سرتاسر جهان برگزار شد، نشان داد آمریکایی‌ها به اهداف‌شان نرسیدند ولی ناکارآمدی نهادهای بین‌المللی در دفاع از حقوق بشر اثبات شد که این نهادها چیزی جز عروسک خیمه‌شب‌بازی در دست آمریکایی‌ها نیستند.

از  بهمن۵۷ تا بهمن۹۸ ماشین ترور گروهک‌های تروریستی با حمایت کشورهای غربی بیش از ۱۷ هزار ایرانی بیگناه را قربانی کرده است. شمارش قربانیان این ترورها دشوار نیست، هر چند دردناک است. اما ایران اسلامی تنها در معرض این مدل از تروریسم نبوده است، ماشین تروریسم رسانه‌ای، اقتصادی و. غرب به موازات عملیات‌های تروریستی میدانی در حرکت بوده است و قربانیان آن خاموش و بی‌نام و نشان‌اند.

تروریسم رسانه‌‌ای از همان لحظه‌های اول پیروزی انقلاب  با دروغ‌سازی و عملیات روانی و فریب افکار عمومی سعی می‌کرد جامعه ایرانی را ملتهب کند. جدای از آنکه چهره ایران را در رسانه‌های جهانی همیشه سیاه نشان می‌دادند تا افکار عمومی جهانی این حق را به نظام سلطه بدهد تا آن را تحریم کند. در حقیقت تروریسم رسانه‌ای مکمل عملیات‌های تروریستی بوده است. شیطان برای آنکه بتواند ایستادن و عکس یادگاری گرفتن با قاتلان را توجیه کنند، چهره مقتولین را سیاه معرفی می‌کرد.

در تمام این سال‌ها آنجا که حقی از ایران پایمال شد، رسانه‌ها سکوت کردند که نمونه آخر آن برجام است؛ به جای آنکه آمریکا و اروپا بخاطر عدم پایبندی به تعهد مواخذه شوند، ایران محاکمه می‌شود. آنجا که ایران موفقیتی چشمگیر در عرصه‌ای دشوار به دست آورده است، آن را اگر نتوانستند حذف کنند، کوچک کرده‌اند. آنجا که برای سیاه‌نمایی ایران باید تهمت بزنند؛ تهمت زده‌اند همچون تهمت تلاش ایران برای ساخت بمب اتم. آنجا که باید با دروغ، یاس و ناامیدی ایجاد کنند، کرده‌اند. در تروریسم اقتصادی دست و بازوهای اقتصادی ایرانیان را تا توانسته‌اند قطع کرده‌اند. ژست بشردوستانه گرفته‌اند ولی حجم بالایی از بیماران معطل داروهایی هستند که تحریم شده.

نمی‌توان کتمان کرد که این ترورهای متعدد برای کشور خسارت‌بار بوده است ولی دشمنان ایران اسلامی هم اگر اعتراف نکنند، باور دارند که هر کشور دیگری در جهان با چنین هجمه تروریستی قطعا از هم فرو می‌پاشید. ولی در قبال ایران، این تروریست‌ها هستند که رنگی جز رسوایی به بار نیاورده‌اند و نخواهند آورد.


در زمانه‌ای که تشکیلات مجاهدین خلق سعی دارد سوابق تروریستی و خشونت‌آمیز خود را از حافظه تاریخی ملت ایران پاک کند، به نظر می‌رسد که خودداری از اقدامات مسلحانه و خشونت‌آمیز در درون خاک ایران باید در دستور کار تشکیلات قرار گرفته باشد اما اخبار، ویدئو‌ها و گزارش های جسته گریخته در برخی از رسانه های فارسی زبان و انگلیسی زبان مجاهدین خلق حاکی از آن است که کانون‌های به اصطلاح شورشی در شهر‌های ایران دست به اقدامات خشونت آمیز می‌زنند.

با این وجود، سران تشکیلات تردید دارند که اقدامات خشونت آمیزشان را کاملا رسانه‌ای کنند یا خیر، چرا که سال‌هاست که ادعا می‌کنند خشونت را کنار گذاشته‌اند و اقدامات تروریستی‌شان در سال‌های گذشته در راستای دفاع از خویشتن بوده است.
اخیرا در برخی وبگاه‌های مرتبط با مجاهدین ویدئویی از ترکیدن چیزی شبیه به ترقه یا نارنجک یا حداکثر چنان که مجاهدین ادعا می‌کنند بمبی آتشزا به نمایش در آمده است. مشاهده این ویدئو بیننده را از هر توضیحی بی‌نیاز می‌کند. فیلم بردار که احتمالا همان ترقه انداز است، در نیمه شبی خلوت در آن سوی خیابان ایستاده است و از ترکیدن چیزی شبیه به ترقه یا نارنجک فیلم برداری می‌کند. صحنه‌ای که دیدنش در شب‌های چهارشنبه سوری در ایران معمولی به نظر می‌رسد اما فیلم ها و گزارش های تبلیغاتی مجاهدین خلق حول این به اصطلاح عملیات چنان مضحک است که مخاطب گمان میبرد تشکیلات قصد شوخی داشته و گزارشی طنز منتشر کرده است.

در حالی که فیلمی که خود تشکیلات منتشر کرده است نشان می‌دهد که این ماده آتشزا در سر کوچه‌ای منفجر می‌شود در گزارش مکتوب تشکیلات آمده است که این بمب به خوبی در محوطه داخلی پرتاب شد و صدای مهیب انفجار آن مردم را خشنود کرد. چنانکه از این جمله برمی‌آید، بنظر می‌رسد که پس از ترکیدن این ماده انفجاری، مردم به شادی و پایکوبی پرداخته‌اند که البته در خلوت کوچه ای که در فیلم دیده می‌شود اثری از آن ها نیست. احتمالا مردم از طریق تماس تلفنی و دیگر وسایل ارتباطی تشکیلات مجاهدین خلق را از مراتب «خشنودی» خود آگاه کرده‌اند. معلوم نیست که چرا در دیگر رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی هیچ نشانی از این عملیات متهورانه و ابراز خشنودی مردم نیست.

جمله بعدی گزارش «عملیات قهرمانانه»، از همه جذابتر است به طوری که می‌تواند دستمایه فیلم نامه نویسان برای یک قسمت از سریال‌های طنزی چون «شب‌های برره» باشد:

«عملیات به قدری درست برنامه ریزی شده بود که دشمن قدرت هیچگونه عکس العملی نداشت

به نظر می‌رسد که آقای کانون شورشی، قدرت عکس‌العمل را از همسایگانی که در این کوچه زندگی می‌کنند و در آن ساعت شب در خواب بوده‌اند گرفته است. کاملا قابل تصور است که اهالی آن منطقه، با صدای ترکیدن این بمب کذایی لحظه‌ای چشم خود را باز کرده اند، به اینکه صدای چه بود فکر کرده‌اند، زیر لب ناسزایی به نوجوانان شیطان محله گفته‌اند و دوباره چشم‌ها را بسته‌اند و در خواب فرو رفته‌اند – شاید هم از سر «خشنودی» از بستر بیرون آمده و به رقص و پایکوبی پرداخته‌اند و دوباره به بستر رفته‌اند!
در این داستان‌های علمی تخیلی که مجاهدین خلق می‌بافند، مبارزه مسلحانه این گروه در ایران با همین عملیات های «قهرمانانه» و «متهورانه» موجب سرنگونی حکومت ایران و خشنودی ملت ایران خواهد شد! اما آنچه در واقعیت محتوم است این است که تشکیلات مجاهدین خلق در هر آنچه که ممکن است موجب خشنودی ملت ایران شود، کمترین نقشی ندارند. هر سرنوشتی که ملت ایران با هر عقیده مذهبی و ی برای خود رقم بزند، مجاهدین خلق در بیرون از دایره آن ایستاده‌اند چرا که ملت ایران هرگز تاریخ سراسر خونریزی و ترور مجاهدین خلق را فراموش نمی‌کنند. در تاریخ ایران کمتر گروه و شخصیتی به مانند مجاهدین خلق و مسعود رجوی، وجود دارد که آحاد ملت ایران بر سر نفرت از آن‌ها توافق داشته باشند.
مزدا پارسی


حمله پاسداران در روز 19بهمن‌ماه1360 به پایگاه مرکزیت گروهک تروریستی منافقین که در خیابان زعفرانیه قرار داشت، سبب شد تا در جریان این عملیات 20 نفر از اعضای منافقین از جمله موسی خیابانی، آذر رضایی(همسر خیابانی)، اشراف ربیعی(همسر رجوی)، محمد مقدم، مهشید فرزانه‌سا،کاظم مرتضوی و مهناز کلانتری و چند نفر دیگر از افراد رده بالای این گروهک به هلاکت برسند. علاوه بر خانه‌ تیمی اصلی سه خانه‌ تیمی دیگر نیز هدف قرار گرفت: خانه تیمی یوسف‌آباد شمالی که شاهرخ شمیم، فاطمه نجاری (شمیم) و محمد منجی در آن حضور داشتند؛ خانه‌ تیمی خیابان پاسداران، خیابان بوستان که خسرو رحیمی، محمدحسن پورقاضیان، حسن مهدوی، ناهید رأفتی (مهدوی) و مهناز کلانتری در آن ساکن بودند؛ خانه‌ تیمی خیابان خردمند شمالی که سعیدپور در آن حضور داشت.

 ضربه 19 بهمن در حالی به این گروهک وارد شد که چندی قبل، آن‌ها با وعده نابودی جمهوری اسلامی  هواداران سازمان را در 5 مهرماه تحت عنوان راهپیمایی مسلحانه روانه خیابان‌ها کرده بودند تا به خیال خودشان بتوانند کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند. سازمان در آن زمان این‌قدر به موفقیت خود مطمئن بود که به اعضایش گفته بود بچه‌های خود را امسال در مدارس ثبت‌نام نکنید چراکه قرار است، تکلیف جمهوری اسلامی را یکسره کنیم.

هرچند راهپیمایی 5 مهرماه با دستگیری وسیع طرفداران منافقین همراه شد، بااین‌حال با توجه به تداوم فعالیت اعضای مرکزیت تحلیل منافقین این بود که می‌توانند بر اوضاع مسلط شده و دوباره وارد فاز براندازی شوند. در واقع تصور منافقین این بود که آن‌ها در عملیات تروریستی که در تیر و شهریور 1360 انجام داده‌اند، بخش قابل‌توجهی از سران نظام را به شهادت رسانده و حال می‌توانند با زدن چند ضربه حکومت را سرنگون کنند. در این زمان منافقین مدام به طرفداران خود می‌گفتند که نظام به دلیل نداشتن پایگاه طبقاتی، پایگاه مردمی ندارد. ازاین‌رو می‌توان با چند ضربه حکومت را واژگون کرد. بااین‌حال منافقین تحقق این مسئله را تا حد زیادی منوط به حفظ مرکزیت سازمان می‌دانستند ازاین‌رو تلاش می‌کردند تا با انواع اقدامات حفاظتی از ضربه خوردن به آن‌ها جلوگیری کنند.

ضربه 19 بهمن‌ماه به منافقین سبب شد تا این گروهک به این نتیجه برسد که امکان براندازی سریع حکومت اسلامی را ندارند و از طرفی پافشاری بیشتر برای حفظ اعضای مهم در ایران به‌منزله به دام افتادنشان است. ازاین‌رو آن‌ها از این زمان به بعد، فاز خروج اعضای مؤثر خود را در ایران شروع کردند. بااین‌حال منافقین با دست‌کم گرفتن توان اطلاعاتی و عملیاتی نظام، همچنان در رده‌های میانی و هوادارانش اقدامات تروریستی خود را ادامه داد. همین مسئله و غفلت از توانایی نظام سبب شد تا مسئولان امنیتی وقت بتوانند با شماره تلفنی که از جیب موسی خیابانی به دست آورده بودند، تعدادی از خانه‌های سازمانی این گروهک را کشف کرده و سپس ضربه اردیبهشت‌ماه را به آن‌ها وارد کنند.

سبحانی از مسئولان امنیتی سابق منافقین درباره وضعیت سازمان منافقین پس‌ از این ضربه گفته است: «به دنبال ضربه 19 بهمن 1360. با ضربه‌های سراسری و هم‌زمان جمهوری اسلامی به کلیه پایگاه‌های بخش اجتماعی در اردیبهشت‌ماه 1361 و 10 مرداد 61. در این ضربات عملاً بیش از 80 درصد کادرها و مسئولین سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیری‌ها کشته شدند. بعدازاین مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم ‌پاشیده شد.»

ضربه ۱۹ بهمن به منافقین که طی آن مسئول داخل کشور و نفر دوم سازمان کشته شد، سقوط تدریجی تشکیلات داخل کشور را در پی داشت. در سطح تشکیلات، این ضربه موجب پاره شدن رشته ارتباط و اتصال بخش‌ها با فرماندهی داخل کشور شد و در سطح ی، قدرتمندی تشکیلات سازمان را برای قدرت‌های حامی آن به زیر سؤال برد؛ هواداران را به انفعال واداشت، در سطح روانی هم مرکزیت و هم اعضا را در حالت تدافع محض و ترس از سرایت ضربه به بخش‌های دیگر قرارداد. در سطح عمل نظامی،‌ مجموعه عملیات تروریستی سازمان با بحران مواجه گردید و حفاظت کامل و اولویت برنامه‌های تأمینی و حفاظتی در دستور کار قرار گرفت.

در نهایت هرچند منافقین از آن زمان تاکنون، با ارائه تحلیلی‌های غیرواقعی و تخیلی سعی دارد تا ضربه 19 بهمن‌ماه را توجیه کند، اما این گروهک از این مسئله غافل است که ضربه‌ای که در این روز خورد مصداق آیه شریف 73 سوره توبه بود که در آن خداوند می‌فرماید: «ای پیغمبر با کافران و منافقان جهاد و مبارزه کن و بر آن‌ها بسیار سخت‌گیر. مسکن و مأوای آن‌ها دوزخ است که بسیار بد بازگشتگاه و منزلگاهی است.»


https://www.habilian.ir


بهتر است گفته شود فرقه رجوی) یک پادگان نظامی در عراق داشت که توسط صدام حسین تجهیز گردیده بود و این فرقه به صورت فعال علیه کشور خود و در طرف دشمن در جنگ هشت ساله ایران و عراق (1980 تا 1988) شرکت نمود.
این عمل مکمل اقدامات تروریستی در داخل ایران در اوایل دهه 80 میلادی بود که 12000 قربانی گرفت. آنان همچنین همراه با ارتش صدام حسین در سرکوب قیام 1991 در شمال و جنوب عراق شرکت نمودند.
این فرقه همچنین دارای سوابق فجیع نقض حقوق انسانی علیه اعضای خود می باشد که آنان را مغزشویی کرده و در یک اردوگاه بسته و دور افتاده، ابتدا در عراق و سپس در آلبانی، نگهداری می نماید.
صدام که همیشه دشمن ایران و ایرانی بود از مجاهدین خلق تروریست برای پیش برد عملیات خرابکارانه در داخل ایران تا زمان سقوطش توسط اشغالگران آمریکایی در سال 2003 استفاده نمود.
انتقال مجاهدین خلق به آلبانی
بعد از سقوط دیکتاتور بغداد در سال 2003، دولت های عراقی یکی بعد از دیگری مصرانه خواهان اخراج مجاهدین خلق، که آن را یک تهدید امنیت ملی به حساب می آوردند، از کشورشان بودند. مشکل در این بود که هیچ کشوری آمادگی پذیرش آنان را نداشت تا این که آلبانی به خاطر منافع کوتاه مدت برخی تمدارانش نسبت به این موضوع تمایل نشان داد.
در حال حاضر دولت آلبانی خدماتی مشابه صدام حسین در گذشته در اختیار این فرقه قرار می دهد.


جان بولتون در زمان بوش پسر نماینده آمریکا در شورای امنیت بود و در همان زمان بدنبال جنگ با ایران و یا بمباران بود تا اینکه بوش پسر او را برکنار کرد و کس دیگری را بجای او گمارد. بعد از مدتی که شوهای فرقه رجوی در خارج رونق پیدا کرد و مشتی مزد بگیر از شرق و غرب عالم برای پول در مقابل تمجید از فرقه مجاهدین و رئیس جمهور آن هجوم آوردند به ناگاه آقای بولتون فرصت را غنیمت شمرد و خود را به فرانسه رساند تا از این خان یغما سهمی بدست آورد . فرقه مجاهدین هم که از ماهیت ضد رژیمی بولتون خبر داشتند استقبال شایانی از او کردند و او را ترغیب به گفتن صحبت هایی میکردند که هیچ همخوانی با ت روز نداشت.

در میتینگهای فرقه گفت رژیم ایران چهل سالگی را جشن نخواهد گرفت گویا بولتون هم مثل آقای رجوی از عالم غیب خبر داشت که چه اتفاقاتی در راه است در آن ایام به یکباره آقای رجوی بر صحبت بولتون سوار شد و چهار نعل تاخت و اعلام سین چهل کرد به این معنی که در چهلمین سال، رژیم سرنگون خواهد شد به چه شکل و ترتیب بماند.

 

ولی برای در زنجیر نگه داشتن نیروهای وارفته خود از همه تعهد گرفت بله این بگذشت تا اینکه ترامپ بر مسند قدرت نشست در آن زمان ترامپ دنبال تکمیل کابینه خود بود به خانه بولتون رفت در آن روزها مجاهدین فکر میکردند که بولتون وزیر خارجه خواهد شد و از قبل او به یک دریای دوغ خواهند رسید. ولی به هر حال ترامپ او را به عنوان مشاور امنیتی خود منصوب کرد این بود که آب از لب و لوچه سران فرقه سرازیر شده بود و قند در دل حضرات آب شده بود که گویا جرقه و جنگ و سرنگونی در تقدیر است.

سران فرقه تا آنجا پیش رفته بودند که می گفتند نماینده خواهر مریم در کاخ سفید حضور دارد. این بگذشت تا اینکه ترامپ او را هم مثل بقیه از کاخ سفید اخراج کرد ولی آیا فرقه رجوی صحبتی از این موضوع کردند ؟خیر بعد از مدتی زهرا مریخی در نشستهایی که داشت گفت چند نفری سر موضوع بولتون سئوال داشتند ولی ما از کم وکیف آن با خبر نیستیم و قضیه را مسکوت نگه داشت بعد هم گفتند ما بند این فرد یا آن فرد نیستیم سازمان همیشه با منطق انقلاب و کس نخارد پشت من ” حرکت کرده و میکنیم !!!

براستی این بولتون چکار کرده بود که حتی ترامپ به او می گوید اگر میخواستم به حرفهای او عمل کنم تا الآن جنگ جهانی ششم را هم پشت سر گذاشته بودیم و حالا چه شده که بولتون کتاب مینویسد و در پی افشاگری علیه ترامپ میباشد ، بولتون خیال میکرد که موضع گیریها ترامپ علیه رژیم ایران راه به جنگ میبرد به همین خاطر شب و روز و به دستور اربابانش در فرقه دنبال ترغیب ترامپ برای جنگ با ایران بود ولی بیچاره نمیدانست که ترامپ مثل آن شخصی میباشد که در تاریکی از ترس سوت میزند ،به هرحال مثل همیشه سرمایه گذاری فرقه به جایی نرسید و همان اعتباری هم که بولتون داشت از دست رفت و بلا مصرف شد . اگر به قبل برگردیم خواهیم دید که تا بحال رجوی هرچه سرمایه گذاری کرده بر باد رفته از صدام گرفته تا کلینتون و مردم عراق و بولتون و شرکا و حتی خود ترامپ پس باید دید که اشکال در کجاست ؟
بله این خط و استراتژیست که بیش از چهل سال است که در سراب و بیراهه در حرکت است ، خشت کجی است که از بدو تاسیس این سازمان گذاشته شده و همچنان این دیوار کج بالا رفته است.
علی هاجری


مرگ اساسا یک پدیده ی نامیمون و نامبارک است. انسان های معقول و منطقی ، حتی برای دشمنان خود هم آرزوی مرگ نمی کنند. اما در جهان شاید فقط یک گروه یا یک سازمان است که بر طبل مرگ و نابودی کوبیده واز هر شرایطی سعی در آمارسازی برای مرگ و میر کرده و مردم را به سمت مرگ سوق می دهد.
ستاد اجتماعی مجاهدین ! یکی از ضدخلقی ترین و ضدبشری ترین ارگان های موجود است. کار این ستاد مرگ! سمت و سو دادن مخاطبینش برای مرگ و نابودی و عدم است.
تنها وظیفه ی این ستاد ، ایستادن درخارج گود و صدور فرمان برای مرگ است. اگر تمامی این فراخوان ها برای مرگ خوب است ، راستی چرا اعضای این ستاد بیگانه با مردم ، خود به وسط این میدان مقدس ! نمی شتابند؟!
بیشترین تلفات مجاهدین ، محصول کارکردهای این ستاد مرگ می باشد. تنها وظیفه ی این ستاد، ترغیب جوانان برای هم آغوشی با مرگ است. با اشاره به چند تیتر، به عنوان نمونه می توان بیشتر پی به ماهیت پلید این ستاد ضدخلقی برد:
” چهارشنبه آتش- چهارشنبه شورش” ، ” به آتش کشیدن نمادهای حکومت” ، ” آتش زدن تصاویر” ، ” آتشفشان خشم ” ، کانون های شورشی بپاخیزید” ، ” میدان شورش، میدان آتش ،…”
از این موارد فقط و فقط می توان به عمق رذالت و خشونت طلبی مشتی انسان نما پی برد که آرزوی قلبی شان نابودی مردم و ریخته شدن خون جوانان است تا آنها را قدمی به قدرت و سلطه ی ضد مردمی شان نزدیک کند. نفرت افکنی و تبلیغ خشونت و کشته سازی تنها کارکرد این ستاد مرگ می باشد.

در منطق حاکم بر این ستاد ، باید همه مردم ایران فدای مسعود رجوی شوند. در قاموس این ستاد باید همه مردم را به سمت مرگ سوق داد. البته تمام منطق و ایدئولوژی مجاهدین و رهبری اش درت های ابلهانه ی این ستاد ضد خلقی خلاصه می شود.
نگاهی کوتاه بر تبلیغات وکارکرد های این ستاد نشان می دهد که مسئولان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور، جملگی در غار” زندگی می کنند و با تحولات داخلی بیگانه اند. صدور همه ی فراخوان هایشان نیز یک طنز بیش نیست.

زمانی اولین و آخرین وظیفه ی این ستاد اعزام تیم های ترور به داخل ایران بود، به قطع و یقین همه ی تیم ها ضربه می خوردند ونفراتشان به کام مرگ فرستاده می شدند، تنها و تنها کسانی زنده ماندند و امروز زندگی عادی شان در جریان است که یا خود را تسلیم نیروهای انتظامی کردند و یا شانس آورده و دستگیر شدند. به جز این همه مرده اند و اکنون زیر خاک آرمیده اند.هیچ ده به عراق و به پادگان اشرف برنگشت.

اساسا ترور، فرزند شوم این ستاد غیر اجتماعی است . هر کس هم با این ستاد در می افتد به ترور و مرگ تهدید می گردد. به دوستان و یاران خود هم رحم نمی کنند. شاید بتوان یکی از شاخص‌ترین عملکردهای این ستاد، تهدید کسانی را عنوان کرد که به هر شکلی با رهبر فرقه یا مریدان درافتاده و با روند کار آنها مخالفت دارند. معمولا عوامل فرقه‌گرا در این موارد با این افراد به شدت برخورد می‌نمایند و در ابتدا شخص را بایکوت کرده و حتی تا مرحله حذف فیزیکی نیز پیش می‌روند. مثال‌های بسیاری از این گونه رفتار فرقه‌گرایان می‌توان عنوان کرد. از جمله اینها، حسن صباح و گروه‌های ترور مستقر در قلعه‌ الموت را می توان برشمرد. ترورهای درون‌گروهی نیز زمانی از عملکردهای این ستاد بود.

تا کنون، کثیف ترین و رذیلانه ترین کارهای مجاهدین به دستور مریم و مسعود ، توسط این ستاد انجام گردیده است . این ستاد جرثومه ی شیطان و کانون فساد است. تمامی حمله و هجوم ها به مخالفان به دستور این ستاد انجام می گردد.
امروز هم این ستاد ضدبشری ، از درون غار جهالت رجوی ، فراخوان های مسخره و مضحک صادر می کند.
جالب هم این است که این ستاد حتی یک شنونده هم در داخل ایران ندارد ! تنها ستادی است که مخاطب ندارد. تنها صدائی هم که می توان از این ستاد شنید پژواک و انعکاس زوزه های خودشان است که شاید دوباره به خودشان بر می گردد!
ارتش سایبری! ارتش سایبری ! هم که هر روز تکرار می کنند، مشتی انسان های درون قبر وغار هستند که آبشخورشان این ستاد ضد مردمی است . همه چیز در مجاهدین مسخره است. همه شیطان بازی های این سالخوردگان در پشت کامپیوترهای تحت کنترل رجوی ها، باز هم محصول این ستاد ضد اجتماعی و ضدمردمی است . جالب هم اینکه تمام کارکردهای این ستاد اجتماعی !!! هرگز راه به جائی نبرده است و آب در هاون کوبیدن ، مشتی ابله و افراد ناآگاه و بیگانه با مردم است .
خطاب به شیاطینی که در این ستاد ضدخلقی ، عمله ی شیطان بزرگشان هستند ، می گویم تا دیر نشده خود را از چنگ رجوی شیاد نجات بدهند. زندگی بدون نفرت حق همه ی انسان هاست ، حقی که سالها رجوی از شما دریغ کرده است ، کاشتن بذر نفرت و دور نگه داشتن شما از مردم تان ، تنها ارمغانی است که رهبر جلاد و خبیث شما ، به شما هدیه داده است. این بیگانگی ، زنجیری است که بند اسارت تک تک اسرای رجوی است …
فرید


در زمانی که رژیم بعث، مردم را از رفتن به نماز جمعه بر حذر می‌‏داشت و به بمباران و موشک‌باران نماز جمعه تهدید می‌‏کرد، منافقین نیز بیکار ننشسته و با یک طرح از قبل تعیین شده و هماهنگ با رژیم عراق، نماز جمعه تهران را در ۲۴ اسفند1363 به خاک و خون کشیدند. در این جنایت ۱۴ نفر شهید و ۸۸ نفر مجروح شدند. مقام معظم رهبری حضرت آیت‏ الله ‏‌ای (مدظله‌العالی) که در آن زمان در مقام ریاست جمهوری و امام جمعه تهران در حال ایراد خطبه‏‌های نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلی به خطبه‏‌ها ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستکباری نمازگزاران و امت شهیدپرور ایران شد.

رومه کیهان در ۲۵ اسفند1363 نوشت: «بر اثر انفجار یک بمب دستی در محل برگزاری نماز جمعه تهران که در ساعت 12:29 دقیقه روز گذشته صورت گرفت، چند تن از نمازگزاران شهید و مجروح شدند. رژیم عراق که قبلاً اصابت موشک‌های دور برد ایران به شهرهای کرکوک و بغداد را انفجار بمب توصیف کرده بود، در یک هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی، قصد داشت به هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران تهران، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام کند و ادعا کند که صدای انفجار، ناشی از بمباران تهران بوده است؛ اما با تاخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیما‌ها، این توطئه تبلیغاتی با شکست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند.»

شرح این ماجرای حماسی در پیام نوروزی بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی به خوبی ترسیم شده است: «قصه‌ روز جمعه را که آن‌طور باشکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن‌طور مردم با طمأنینه . مخصوصاً نگاه می‌کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست؛ ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن‌طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن‌طور گوش کردند، آن‌طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. با یک همچو ملتی کسی نمی‌تواند مقابله کند. ملتی که این‌طور است؛ آن روزی که اعلام می‌کنند که می‌خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آن‌هایی که نمی‌آمدند برای نماز، (از) قراری که برای من نقل کرده‌اند، آن‌هایی که برای نماز جمعه هم نمی‌آمدند، هفته‌های دیگر، این هفته آمده‌اند.»

خطیب جمعه، بلافاصله پس از آن انفجار، بحث خود را این‌گونه ادامه داده بود: «بحث اصلی که در این هفته من در خطبه‌ دوم می‌خواستم بگویم همین مسأله‌ای است که الان مسألة محسوس و ملموس ماست. هفته‌ای که گذشت برای جمهوری اسلامی ایران هفتة مقابله به مثل بود. در مقابل شرارت‌ها، در مقابل جنایت‌ها، در مقابل خباثت‌ها همه دیدند که ما مقابلة به مثل می‌کنیم و مشت را با مشت محکم‌تری پاسخ می‌دهیم. اگرچه دشمن ما یک دشمن ناجوانمرد و خبیث است؛ اما این یک چیزی نیست که احتیاج به استدلال داشته باشد. برای او وقتی که در میدان جنگ نمی‌تواند مقاومت کند، وقتی تو دهنی در میدان جنگ می‌خورد، برای او شهر، روستا، بیمارستان، محل نماز جمعه و اجتماع انبوه مردم غیرنظامی تفاوتی نمی‌کند؛ هرجا را که از دستش بیاید می‌زند.»

در این واقعه عده‌ای مجروح و عده‌ای به شهادت رسیدند. سیدمحمد شاه‌مرادی، سیدمجید محمدی، لطفعلی عرفانی، ابراهیم سیاهی‌عروجی، سیدمهدی رضوی‌نیا، محمد حاجی‌هاشمی، رجبعلی تلکانی، پرویز شعبانی، عباس رایگان، ذکریا فرجی‌بیگی، مهدی ابراهیمی، محمد غفاری، حاج‌مجتبی توانگردهقان، علی احمد‌پور‌فیروزآبادی و محسن ظهیری از جمله شهدا بودند. مجروحان واقعه نیز به بیمارستان‌های مصطفی خمینی، فیروزگر، سمیه، سینا، امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند.


از روزهای اول شیوع ویروس کرونا درایران فرقه ضدانسانی مجاهدین خلق تلاش نمود همانند موارد مشابه از این اپیدمی مهلک که سلامتی وجان هزاران نفر را درمعرض تهدید خود قرار داد به سود اهداف ی خود بهره برداری تبلیغاتی نماید. سایت ها و رسانه های این فرقه بی وقفه مشغول جوسازی و سرهم بندی آمار و ارقام دروغین بودند تا روح و روان مردم را بیشتر درگیر سازند. آمار دروغین 3000 فوتی و لیست چند هزار نفره مبتلایان در استانهای مختلف و تهیه و ساخت کلیپ های جعلی در مقر خودش در آلبانی و نشر آن در فضای مجازی بخشی از جنگ روانی سرکردگان این فرقه بر علیه بهداشت روانی مردم ایران بود که با انتشار پیام منتسب به مسعود رجوی تکمیل شد.

 

 

جالب اینجاست که علیرغم ریختن این همه اشک تمساح، حاضر نشد یک دینار از خاصه بخشی های شیوخ سعودی را برای کمک به مردم ایران که اینقدر سنگش را به سینه می زند اختصاص دهد و یا درهیچ یک از کمپین های ایرانیان خارج کشور که با هدف احساس همبستگی با مردم ایران در این شرایط بحرانی تشکیل شده بود مشارکت نماید وصرفا به تبلیغات دروغین اکتفا میکرد. ولی تلویزیون این فرقه امروز چهارشنبه به یکبار بیاد برگزاری سنت چهارشنبه سوری افتاد وبه نقل از اطلاعیه ستاد بخش اجتماعی در داخل کشور از مردم ایران وبخصوص جوانان خواست که با تمام قوا مراسم چهارشنبه سوری را جشن بگیرند و آن را به کانون شورش برعلیه رژیم تبدیل سازند.
سرکردگان ابله فرقه مجاهدین که قدرت طلبی هوش از سر آنها ربوده و چشم وگوششان را کور و کر کرده است گویا فراموش کرده اند که مردم ایران بدلیل درگیر بودن با ویروس کرونا و برای تضمین سلامتی هرچه بیشتر از هفته های قبل کمپین درخانمه بمانیم را درفضای مجازی وتماس های غیرحضوری اعلام کرده اند و به همدیگر توصیه کرده اند تا پایان فروردین از هرگونه مسافرت و تجمع و گردهم آیی خودداری نمایند. انسان واقعا از این همه گیج زدن ها وتقلاهای قدرت طلبانه این فرقه در می ماند. آخر چگونه می شود هفته ها در تبلیغات خود مسئله کرونا را بعنوان معضل اصلی مردم عنوان کرد و جمهوری اسلامی را متهم به بی تفاوتی درقبال سلامت مردم وعدم شفاف سازی نسبت به اعلام و آمار فوت شدگان نمود وسنگ حمایت ودلسوزی سلامت مردم را به سینه زد و آنوقت در قبال بدیهی ترین توصیه های سازمان بهداشت جهانی و اقدامات بازدارنده تمامی کشورهایی که درگیر این ویروس شده اند یعنی ضرورت عدم حضور درمحل های عمومی و تجمع بی مورد و اهمیت قرنطینه شدن در منازل بی تفاوت بود. آیا دستور بسیج و دعوت برای تجمع به بهانه برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در تضاد و تناقض با سلامتی مردم نیست؟ بی شک این اقدام و فراخوان سرکردگان فرقه را نمی توان بحساب عدم درک و فهم و اطلاع آنها از وضعیت گسترش ویروس کرونا و دستورالعمل های سازمان بهداشت جهانی که بصورت وسیع درسطح افکار عمومی جهانیان انتشار یافته و روی حداقل تمرکز و تجمع وتردد تاکید شده گذاشت!
اصولا رهبران فرقه ها فقط به سه چیز فکر می کنند. شهوت، قدرت و ثروت و متدلوژی آنها دراین خصوص برای رسیدن به قدرت بکارگیری هر وسیله و شیوه ای توجیه کردنی است.

اکرامی


سوار بر موج ویروس کرونا همچنان اصلی ترین موضوع جنگ روانی سازمان «مجاهدین» بر علیه مردم ایران است. آنان همچنان با کلید واژه «پنهانکاری» در فضای مجازی جولان می دهند.
«مجاهدین» سعی می کنند با متهم کردن ایران به «پنهانکاری» از یک سو و دادن آمارهای ساختگی از تعداد مبتلایان و فوتی ها در اثر شیوع ویروس کرونا از سوی دیگر وحشت را در بین مردم گسترش داده تا امنیت روانی مردم ایران را برهم زنند.
سران فرقه رجوی سعی می کنند به هر شکل ممکن با ایجاد یاس و ناامیدی از آینده در بین مردم، دولت ایران را مقصر تمامی حوادث پیش آمده جلوه دهند تا شاید در انتهای این حجم از تبلیغات ضد ایرانی، مردم را در مقابل دولت به تجمعات اعتراضی وادار کنند.
این در حالی است که سازمان بهداشت جهانی روز چهارشنبه 21 اسفند 98 در توئیتی اعلام کرد؛ ایران علیرغم کمبود تجهیزات، نهایت تلاش خودش را برای مبارزه با کرونا به کار بسته است. همزمان دفتر منطقه ای سازمان جهانی بهداشت گفته است که از اقدام ایران در تهیه مراکزی برای پذیرش بیماران رو به بهبود «کووید-19» تحت تاثیر قرار گرفته است.
علیرغم حجم دیوانه وار خبرهای «فیک» در شبکه های اجتماعی وابسته به «مجاهدین» در مورد شیوع ویروس کرونا در ایران، این سازمان هنوز عاجز از تاثیر گذاری بر روی روحیه مردم ایران است.
«مجاهدین» از سر استیصال در حرکتی مضحک و خنده دار در مقابل پویش مردمی «در خانه بمانیم» که امروز اصلی ترین شعار برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا در سطح جهان محسوب می شود، شعار «قیام و بپاخاستن»! را علم کرده و در کانالهای تلگرامی و شبکه های اجتماعی وابسته به این گروه آنرا بطور گسترده پخش و تبلیغ می کنند.
البته چاشنی همه این اقدامات هم دو پیام منتسب به رهبر مفقودالاثر این فرقه است.
این مردک ابله این روزها در لباس «فقیه» و دلسوز مردم هم ظاهر شده و با دادن پیامی نحوه کفن و دفن فوتی های در اثر شیوع ویروس کرونا را نیز آموزش داده است.
این روزها علیرغم حجم وسیعی از تبلیغات ضد مردمی «مجاهدین»، حرکات خودجوش مردم در تعطیلی بازار و کسب و کارشان به خاطر جلوگیری از شیوع ویروس کرونا رجوی را بشدت کلافه و سردرگم کرده است.
بنابراین آنچه که از سطر به سطر آخرین پیام این کوتوله خبیث مفهوم می شود سوزش شدید وی از تمکین مردم به رهنمودها و دستورات وزارت بهداشت و مسئولین کشور است.
رجوی سعی کرد در پیامش با شعار ]«نه‌جنگ»، راه‌کار نیست[، بشکل جنایتکارانه ای در مقابل پویش مردمی «در خانه بنمانیم» بایستد. اما این عمل زشت جز اینکه برگ دیگری بر خیانت های وی اضافه کند تاثیر دیگری در بر نداشت.
بعد از عبور مردم ایران از یاوه سرایی های رهبر مفقودالاثر این گروه، حال نوبت به همسر بدنام وی مریم رجوی رسیده است تا او نیز دشمنی دیرینه خود با مردم ایران را اینبار در لباس «زندانیان» به اربابانشان عرضه کند.
لذا در تاریخ 12/12/98 طی اطلاعیه ای «جامعه جهانی را برای اقدام فوری برای نجات جان و سلامت زندانیان فرا خواند»؟!
این در حالی بود که در همان روز سایت خبری دویچه فارسی آلمان از قول سخنگوی قوه قضائیه ایران گزارش داد که: ۵۴ هزار زندانی به مرخصی رفته‌اند.
البته شرارت های این پیرزن بدنام به همین جا خاتمه نیافت.
شگرد جدید اینبار مریم رجوی توئیت های فیک در ارتباط با سپاه پاسداران بود. او سعی کرد بین سپاه پاسداران و مردم فاصله انداخته و آنان را رودر روی هم قرار دهد. وی در توئیتی نوشت: « عموم هموطنان . . . را به اعتراض فرا می خوانم تا رژیم را . . . مجبور نمایند امکانات پزشکی و درمانی که به‌ طور گسترده در انحصار پاسداران و دستگاههای امنیتی است در اختیار مردم و بیمارستانها و پزشکان معالج قرار دهد.»!
البته این ترفند در فروردین ماه امسال و در جریان جاری شدن سیل در تعدادی از استانهای کشور نیز از سوی این گروه خائن و وطن فروش بکار گرفته شده بود. ولی در عمل سیل عاملی برای پیوند بیشتر بین نیروهای سپاه و ارتش با مردم ایران شد.
دست آخر هم رهبران «مجاهدین» از سر استیصال و درماندگی محض، به چهارشنبه سوری پیش روی متوسل شده و از مردم خواسته اند بی توجه به ویروس کرونا بیرون آمده و آتش بازی کنند!
نتیجه اینکه اکنون سران «مجاهدین» به جایی رسیده اند که در رقایت با سایر ضد انقلابیون در جلب توجه سرویس های اطلاعاتی غرب حاضرند حتی به بهای مبتلا شدن مردم به ویروس کرونا که دنیا را درگیر خود کرده است از آنها بخواهند به خیابان ها آمده و چهارشنبه سوری را جشن بگیرند. عملی زشت که حاکی از تناقض گویی آشکار سران این گروه جنایتکار در حمایت های ظاهری از مردم ایران است.

نویسنده: سعید پارسا


در سازمان «مجاهدین» هیچگونه آزادی فردی وجود ندارد، ن به مراتب بدتر از مردان تحت ظلم و ستم واقع می شوند. و سرکوب آنان در فرقه رجوی صد چندان است.
برای درک و فهم جایگیری مناسبت هایی مثل هشتم مارس، روز جهانی زن ، در مناسبات «مجاهدین»، باید کمی دفتر تاریخ را ورق زد و دید این مناسبت ها از چه زمانی در فرقه رجوی شکل گرفته و نمود بیرونی پیدا کرده است.
بعنوان مثال برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم هیچگاه در تشکیلات «مجاهدین» جایگاهی نداشته است. حتی از بُعد ایدئولوژیک هم عملی ارتجاعی تلقی می شد.


ولی بعد از حمله صدام به کویت، که با عکس العمل نظامی سریع آمریکا مواجه گردید و شکست سنگینی در جبهه نظامی و ی به این کشور تحمیل شد، شرایط در تشکیلات «مجاهدین» هم بکلی تغییر پیدا کرد.
تحت تاثیر این تحولات، به یکباره در سال ۱۳۷۱ دسته عزاداری و سنج و دمام در خیابانهایی اشرف براه افتاد و مجاهدین تازه بعد از چندین سال به یاد امام حسین افتادند!

این مناسبتها بعد از اشغال عراق توسط آمریکا بیشتر هم شد. فرقه ای که ترانه گوش کردن در مناسباتش مثل سم مهلک بود، به یکباره از نوع آنچنانی اش را از ماهواره و بصورت زنده برای «رزمندگان آزادی» مستقر در اشرف پخش می کردند.
سوالی که اینجا مطرح می شود اینکه؛ براستی چرا سران «مجاهدین» دست به این گونه حماقت ها می زدند، چه مشکلی را می خواستند هم در بیرون و هم درون تشکیلات حل کنند؟
پاسخ روشن است: قافیه که به تنگ آید شاعر به جفنگ آید.
اینها مصادیقی از ابداعات در فرقه «مجاهدین» است. هشتم مارس روز جهانی زن هم یکی از این مناسبت ها است که بعد از سرنگونی دولت عراق و خلع سلاح فرقه توسط آمریکا و به بن بست رسیدن «مجاهدین» به لحاظ ی و نظامی، سر از خاک برون آورد.
بدین ترتیب «مجاهدین» هر ساله گرامیداشتی برای روز جهانی زن برگزار کرده و برای دعوت کردن ن از کشورهای مختلف به این مراسم نیز پول های کلانی هزینه می کردند.
اکنون نیز روال همین است. یعنی آنچه که از «مجاهدین» باقی مانده است یک پوسته و تقلید میمون وار از مناسبت هایی است که بتواند برایشان در سطح بین المللی آبروی ی بخرد!
بیاد دارم بعد از هر چنین مراسمی وقتی فردی از مریم عضدانلو تعریف می کرد تا مدتها رجوی از آن زن و یا حرفی که زده بود انرژی می گرفت و متقابلا او را تعریف و تمجید می کرد.
اما اینگونه رفتارها متناقض بود. همیشه این سوال در ذهن اعضاء از جمله خودم وجود داشت، اینکه؛ چرا فرقه رجوی که اینقدر پررنگ دم از حقوق ن میزند ولی در مناسبات درونی خودشان کمترین رعایت را نسبت به حقوق ن ندارند؟
در سازمان «مجاهدین» هیچگونه آزادی فردی وجود ندارد، ن به مراتب بدتر از مردان تحت ظلم و ستم واقع می شوند. و سرکوب آنان در فرقه رجوی صد چندان است.
سوالی که اینجا از سران فرقه مجاهدین مطرح می شود اینکه: شما چطور می خواهید در «ایران آزاد فردا» حقوق ن را به رسمیت بشناسید در صورتیکه در درون خودت همه چیز اجباری است؟
باید به رجوی گفت:شما اول بیایید آزادی فردی و جمعی به ن درون تشکیلات بدهید، بعد برای ن در «ایران آزاد فردا» و جهان نسخه بپیچید.
بنابراین مفهوم این گونه رفتارها چیزی نیست جز بن بست مرگبار ی و اجتماعی و تشکیلاتی فرقه رجوی.
من بیاد دارم، در نشستی یکی از نفرات فرقه رجوی بحثی را در خصوص ن باز کرد. همه فکر می کردیم که الان در رابطه با آزادی ن در ایران آینده سخن خواهد گفت. در کمال تعجب همگان دیدیم طرف گفت فردا که پای ما به ایران برسد مگر خواهیم گذاشت عان را برای تبلیغات کالاها روی اجناس بزنند.
این از طرز تفکر مردان «مجاهد» ، وای به نی که در راس فرقه قرار دارند.
نتیجه اینکه اگر جنبه های تبلیغاتی اینگونه مانورهای مضحک رجوی را کنار بزنیم، مفهوم هشتم مارس روز جهانی زن در فرقه رجوی یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه؛ زن فقط؛ «خواهر مجاهد» و لاغیر، کنیز حلقه بگوش تشکیلات و در نهایت امر یک برده جنسی.

نویسنده : علی هاجری عضو پیشین مجاهدین


ساعاتی پیش وزارت بهداشت کشور آلبانی از دو مورد ابتلا به ویروس کرونا در این کشور خبر داد. این وزارت‌خانه اعلام کرد که مبتلایان یک پدر و پسر هستند که از سفر ایتالیا برگشتند. چنانچه انتظار می‌رفت شیوع ویروس کرونا در چند روز گذشته در کشورهای اروپایی شدت گرفته است و با توجه به سرعت انتشار آن در ایتالیا، آلمان و فرانسه احتمال می‌رود که به زودی در آلبانی نیز شمار مبتلایان افزایش پیدا کند.
هرچند که خبر‌های تأیید نشده‌ای مبنی بر مبتلا شدن اعضای مجاهدین خلق در کمپ اشرف سه در نزدیکی پایتخت آلبانی در روستای مانز نیز وجود دارد اما فرض را بر این می‌گذاریم که هنوز موردی از ابتلا از درون کمپ مجاهدین خلق گزارش نشده است. با این حال منطقی است که احتمال ورود ویروس به این پایگاه در آینده را قوی بدانیم. بنابراین لازم است نکاتی را درباره شرایط زندگی افراد در پایگاه‌ مجاهدین خلق یادآور شویم.
چنانچه آشکار است زندگی در کمپ اشرف نوعی زندگی جمعی است که در آن مفهوم قرنطینه معنایی ندارد. افراد در خوابگاه‌های جمعی، غذاخوری جمعی، سرویس بهداشتی مشترک و غیره زندگی را سپری می کنند. درتشکیلات مجاهدین خلق زندگی انفرادی ممنوع است. اتاق‌های کاری که عکس‌های آن به وفور منتشر شده است نشان می دهد که تعداد زیادی زن و مرد پشت میزهایی که تنگاتنگ هم چیده شده اند کار می‌کنند و این مشتی نمونه خروار است.

سن اعضای مجاهدین خلق عمدتا در محدوده گروه‌های پرخطر است. ن و مردان بالای پنجاه سال که زیر فشارهای جسمی و روحی موجود در ساختار درونی تشکیلات اکثرا به سیگار روی آورده‌اند و بنابراین ریه هایی مستعد برای آسیب ویروس کرونا دارند. به علاوه، ممنوعیت استفاده از رسانه های جمعی و شبکه‌های اجتماعی قطعا میزان آگاهی اعضای درون تشکیلات نسبت به روش‌های انتقال ویروس و توصیه های مرتبط با چگونگی پیشگیری از آن را کاهش می دهد.
همچنین، ساختار فرقه ای و استبدادی فرقه که تنهایی، تردد انفرادی، کار کردن بدون حضور مسئول ارشد و هرگونه فردیت را ممنوع می‌کند، زمینه را برای سرایت بیماری به راحتی فراهم می کند. چنانچه در اظهارات اعضای جدا شده بارها شنیده شده است، اعضا حتی برای خرید کردن یا رفتن به درمانگاه نمی‌توانند بدون همراه از کمپ خارج شوند و همین موضوع ریسک ابتلا به بیماری و احتمال بروز فاجعه ای انسانی را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر برخی ساکنان روستای مانز از نیروهای خدماتی و حفاظتی کمپ اشرف هستند و بدیهی است که ارتباط اعضای درون پایگاه با بیرون به روش‌های گوناگون فراهم است.
به نظر می‌رسد که برای پیشگیری از بروز فاجعه لازم است نهاد‌های حقوق بشری نظارت موثری بر شرایط اعضای گرفتار درون پایگاه مجاهدین خلق داشته باشند. آن ها که عمری قربانی نظام استبدادی تشکیلات رجوی بوده اند قطعا در برابر ویروس کرونا آسیب پذیرتر هستند.
مزدا پارسی


گنجینه شیرین زبان فارسی سرشار از ضرب‌المثل‌هایی است پر معنا و ماندگار که وجه نام‌گذاری هر کدام از آنها نام و داستانی است به غایت شیرین و زیبا. یکی از این ضرب‌المثل‌ها حکایت ذغال است و زمستان؛ «زمستان می رود و روسیاهی‌اش به ذغال می‌ماند» اما چرا این حکایت را برای این مجال انتخاب کردیم؟

بیماری کرونا آرام آرام دارد در تمام کره خاکی گسترده می‌شود. چین، ایران، ژاپن، کره، آلمان و بسیاری کشورهای دیگر یا درگیر کرونا هستند یا درگیری‌شان تازه شروع شده یا مدت کوتاهی دیگر درگیر خواهند شد. کرونا برای خیلی از کشورها انکارناپذیر است. در کنار برخی زالوهای داخلی که ماسک و مواد ضدعفونی انبار کرده‌اند تا از رنج مردم پول بسازند برای خودشان، اعضای گروهک منافقین هم تلاش می‌کنند از این نمد کلاهی ببافند و آبی گل‌آلود کنند.

اگر از اخبار ضد و نقیض برخی رسانه‌های داخلی در مورد مبتلایان بگذریم، فرقه منافقین تلاش گسترده‌ای دارد تا از طریق رسانه‌های بدون مخاطب خود فاصله واقعیت آمار فوتی‌ها و آنچه از منابع رسمی اعلام می‌شود را فاصله‌ای نجومی معرفی کند، چنانکه طی خبری به نقل از منابع داخلی خیالی خود مدعی شده است تا روز 10 اسفند 500 نفر در ایران جان باخته‌اند، در حالی که آمار رسمی اعلام شده حکایت از فوت 43 نفر تا 10 اسفند دارد و این همه در حالی است که مدیر کل سازمان بهداشت جهانی در واکنش به برخی ادعاهای مطرح‌ شده مبنی بر پنهان‌ کاری ایران در مسئله آمار قربانیان ویروس کرونا، گفت سازوکارهای مستقل این نهاد، چنین ادعایی را نمی‌پذیرد. تدروس آدانوم مدیرکل سازمان بهداشت جهانی روز دوشنبه ادعای «پنهان‌کاری» ایران در ارتباط با آمار قربانیان ویروس کرونا جدید (کووید-19) را رد کرد و گفت؛ «من بدون داشتن دلیل یا مدرک، به هیچ کشوری اتهام نمی‌‌زنم. گزارش‌‌هایی در رسانه‌‌ها وجود دارد، اما می‌‌دانید که سازمان بهداشت جهانی یک سازمان فنی است و ما باید صرفا مستندات را گزارش کنیم، ما نمی‌توانیم صرفا آن چیزی را بگوییم که یک رومه‌نگار می‌گوید. اگر قرار باشد ما از یک گزارش رومه‌ای پیروی کنیم، چه آن گزارش خوب انجام شده باشد یا نه، در آن صورت نقطه پایان آن کجا خواهد بود؟ این بدان معنی است که ما گزارش یک رومه‌نگار را تکرار می‌کنیم. به همین خاطر است که ما سازوکارهای خود را داریم و ما در سازوکارهای خود چنین چیزی را شاهد نبوده‌ایم. اما اگر چنین چیزی را ببینیم، قطعا باید آن را حل کرده و برطرف کنیم.» دلایل کاملا مستند و علمی بود و نیازی نیست بیشتر در مورد دورغ‌های رسانه‌های گروهک منافقین در این مورد گفته شود. آنچه مشخص است اینکه این ویروس هم دیر یا زود می‌رود و روسیاهی‌اش می‌ماند برای منافقین.

از سوی دیگر حمید بعیدی‌نژاد سفیر ایران در لندن اعلام کرد؛ «اعضای سازمان منافقین و شبکه‌های معاند از طرفی در چند روز اول ابتلای کشور به ویروس کرونا که هنوز نیازی به سازماندهی دریافت کمک‌های پزشکی بین‌المللی و خرید اقلام فوری از کشورهای خارجی مطرح نبود، مرتب تبلیغات سازماندهی شده‌ای را طراحی کرده بودند که القا کنند که نظام از یک طرف در انزوای بین‌المللی قرار دارد که کشوری حاضر به ارسال کمک‌های فوری به ایران نیست و اما از طرف دیگر، حتی در موارد مشخص هدایا و کمک‌های خارجی در دسترس هم، کشور تمایل دارد حتی به قیمت از دست رفتن جان مردم، همین موارد کمک‌های اهدایی کشورهای غربی را رد کند.»

شتر در خواب بیند پنبه دانه

اما کرونا و اخبار ماورایی منافقین در مورد آمار مبتلایان بهانه خوبی شد برای اینکه سری هم به گذشته موج سواری منافقین بر روی مشکلات مردم داشته باشیم.

به سال‌ها قبل برگردیم، به سه دهه قبل، جایی که فکر تئوریسین و سرکرده منافقین گمان می‌کرد حیات نظام جمهوری اسلامی در جنگ است و اگر جنگ نباشد، سران جمهوری اسلامی همه چیز را خواهند باخت.

جنگ قصه خانمان‌سوزی بود که جان بسیاری از عزیزان ما را گرفت و ویرانی بسیاری به دنبال داشت. منافقین علاوه بر زخم‌های بسیاری که به پیکر مردم زدند، همواره به دنبال ارزیابی و تحلیل‌های خاص خودشان بودند؛ تحلیل‌هایی از این دست که «حیات رژیم در جنگ است و اگر روزی جنگ تمام شود نظام نمی‌تواند مردم را با فریب جنگ، گرد خود نگه دارد!»

این تحلیل هم ناگفته پیدا بود که از سر عدم شناخت از مردم ایران بود زیرا با همین تحلیل آبکی و خیال وارد کردن ضربه کاری به نظام و فتح تهران، خواب پنبه دانه‌ای خود را دنبال کردند و ضربه سختی از مردم، ارتش و سپاه انقلابی دریافت کردند.

پیش از این نیز رجوی و گروهکش در دوران جنگ با موج سواری بر روی اصل جنگ، ضمن جاسوسی برای صدام، امتیازات بسیاری از دیکتاتور عراق دریافت کرده بودند؛ امتیازاتی که به مدد شرایط جنگی به دست آورده بودند.

اشک تمساح منافقین

کشور ما بر روی گسل زله قرار دارد و هر سال میزبان شمار زیادی زله ریز و درشت است. در کنار مصیبت بی‌شمار خرابی خانه و کاشانه مردم و مرگ عزیزان بسیار، منافقین اما موج سواران این نوع مصیبت‌ها نیز هستند و تلاش می‌کنند از این نمد نیز کلاهی بدوزند. نمونه بارز این مصیبت، زله پر غم کرمانشاه بود و تلاش منافقین برای موج سواری روی این مصیبت. سران این فرقه در اولین ساعات زله بیانیه صادر کرده و به اصطلاح با مردم ابراز همدردی کردند و در ادامه اشک تمساح ریختن‌شان، تلاش کردند با القای حس ناامیدی و یأس در میان مردم زله زده، اینگونه القا کنند که اهالی این استان توسط حکومت فراموش شده‌اند و هیچ کمکی به آنها صورت نگرفته است. اما از آنجا که دروغگو کم حافظه است، در تلاشی دیگر خبر از غارت گسترده کمک‌ها در کرمانشاه و عدم برنامه‌ریزی در توزیع کمک‌ها دادند! شیوع گسترده بیماری وبا، اعلام اینکه جنازه‌های زیادی زیر آوار مانده و بیرون آورده نشدند، خبر اختلاس فلان مسئول و بهمان مقام از کمک‌ها و. تمهیدات دیگر منافقین برای گرم کردن تنور شایعات بود. وقتی هم که تنور گرم شد با انتشار فراخوان اعلام کردند آمادگی دریافت کمک‌های بین‌المللی برای زله‌زدگان را دارند! حالا این کمک‌ها چگونه دریافت شود، چگونه سرجمع شود و از چه طریق به دست زله‌زده‌ها برسد. خدا می‌داند!

جهان گردد به کام کاسه لیسان

فروردین سال قبل را با سیل‌های ویرانگری آغاز کردیم. گلستان، لرستان، خوزستان و فارس. هجوم سیل ناجوانمردانه شست و برد هر آنچه خیلی از هم وطنان داشتند و غصه‌ای شد حدیثش که ایران را فرا گرفت. اما بین همه این مصیبت‌ها، سرکرده منافقین باز هم سعی کرد از دخمه آلبانی خودی نشان بدهد؛ «از جوانان غیور در سراسر کشور می‌خواهم به کمک‌رسانی فعال به سیل زدگان در فارس، لرستان، خوزستان، سیستان‌وبلوچستان، اصفهان، بوشهر، ایلام، قم، کرمانشاه، گلستان و دیگر نقاط کشور اقدام کنند. کمک‌رسانی مستقل مردمی یک وظیفه مبرم ملی و میهنی است. سردمداران فاسد با چپاول اموال مردم و به هدر دادن آنها در سرکوب و تروریسم و جنگ‌افروزی و پروژه‌های ضد ملی اتمی و موشکی، شهرها و روستاهای کشور را به ویرانی کشانده، از حداقل زیرساختها محروم کرده‌ است.» ای کاش فقط اندکی سواد این سرکرده بیشتر می‌بود تا سیل را به هر چیزی ربط ندهد.

حالا این جوانان غیوری که سرکرده منافقین از آنان صحبت می‌کند کیست؟ خدا می‌داند. ای کاش از کامیون‌ها، گروه‌های گسترده مردمی و سیل خروشان طرفدارانی که مریم رجوی همیشه از آن سخن می‌گوید و در واقعیت حتی به اندازه یک باریکه آب هم نیست را می‌دیدیم؛ اینکه این سیل خروشان با پرچم‌های «سازمان مجاهدین خلق ایران» به کمک سیل‌زده‌ها بروند، آذوقه ببرند، راه ایجاد کنند، درمان کنند، خانه بسازند و. . مگر نه اینکه سیل خروشان دارند؟ خب چرا جاری‌اش نکردند برای حمایت و امداد در سیل؟

واقعیت اما رنگ دیگری دارد؛ مشکلات مردم ایران از چند نظر برای فرقه پوشکی منافقین خوب است؛ اول مصرف داخلی؛ برای تکرار چرندیاتی مثل اینکه آلترناتیو نجات مردم ایران، فقط و فقط منافقین هستند.

دوم برای ابراز وجود؛ کأنه معتادی سری بجنباند که هنوز زنده‌ام و نمرده‌ام.

سوم؛ به زمین و زمان زدن برای گدایی از این و آن و به بهانه کمک به مردم ایران و اینها کم چیزهایی نیست برای فرقه‌ای که ابدا حرف و حدیث‌هایش به گوش مردم ایران نمی‌رود. به همین ژست‌ها امید دارند برای جلب اعتمادی هر چند اندک ولو از چند ساده دل و به قدر چند دلار پول بیشتر.

خاتمه این موج سواری هم که خب معلوم است. تلاش برای به حال آوردن مشتی پیر فرتوت؛ «شما شاخص مقاومت و پایداری و جانفشانی در راه آزادی هستید. امروز نه فقط آزادی ایران و ایرانی بلکه شیرازه زندگی شهرها و روستاهای آن یعنی روستاهای سراسر ایران در گرو نبردتان برای سرنگونی رژیم ی است.» و باز هم همان حکایت شقایق و گودرز!


درباره جایگاه ن در جامعه در دهه‌های اخیر بحث‌های مفصلی مطرح شده است. در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این بحث‌ها از سوی گروه‌های اسلام‌گرا و چپ‌گرا و لیبرال بارها به بحث گذاشته شده و نقدهایی به تفکرات موجود در عرصه‌های مختلف مطرح شده است.

روشن است که در میانه این بحث‌ها، مردم راه خود را برگزیده و شیوه‌ای به عنوان راه و روش غالب به پیروزی رسیده است که این، بی‌تردید راهی ناگزیر برای حکمرانی در میانه اختلافات فکری و ایدئولوژیک بوده است.

با این وجود طنز ماجرا اینجاست که پس از تثبیت نظام اسلامی، نقدهایی به حوزه‌های حاکمیتی در خصوص ن از سوی گروه‌هایی مطرح شده که خود هیچ نسبتی با آزادی و حقوق ن ندارند. در واقع حتی اگر بپذیریم که نقدهایی در رابطه با ت‌گذاری حوزه ن در جمهوری اسلامی قابل طرح است، بی‌تردید ناقدان نمی‌توانند از میان گروه‌هایی باشند که سابقه آنها نشان می‌دهد به ن جز به عنوان یک مهره ی و تشکیلاتی نگاه نکرده و هیچ حرمتی برای جایگاه زن قائل نیستند.

در 41 سال گذشته از پیروزی انقلاب اسلامی، ن نه فقط از کار کردن و آزادی در جامعه منع نشده اند، بلکه در زمینه سفر، حضور در اجتماعات و کنش‌های ی نیز دعوت به مشارکت شده‌اند. این در قیاس با بسیاری از کشورهای منطقه که همه آزادی‌های ن و شخصیت آنها را زیر سوال می‌برند، یک الگوی مناسب است که در سال‌های بعد در برخی از کشورها مورد توجه قرار گرفت.

درست در چنین شرایطی، گروه‌هایی که جیره‌خور همان کشورهای عربی بوده و در ت‌های سرکوب ن در این کشورها شریک جرم حکومت‌ها بوده‌اند، داعیه دفاع از حقوق زن سرداده و مدعی دفاع از ن شده‌اند!

نمونه این پارادوکس میان شعار و رفتار را می‌توان در ماجرای ادعاهای گروهک منافقین به وضوح مشاهده کرد. تشکیلاتی مستبد که هم‌دست دیکتاتور عراق بود و او را در سرکوب جریانات آزادی‌خواهانه یاری می‌کرد، حالا در آلبانی، مدعی حقوق ن شده و هیچ توضیحی نمی‌دهد که چطور می‌تواند از ازدواج‌های اجباری در این تشکیلات دفاع کند و یا شکنجه‌های جنسی به اعضای خود را در درون پادگان‌های مخوفی که دارد، توضیح دهد.

ن به راستی در گروهک منافقین از چه شأنی برخوردارند و این سازمان چه توضیحی درباره فساد مسعود رجوی و رابطه‌های جنسی متعدد او با ن این تشکیلات دارد؟

گروهک منافقین که اعضایش بارها تا حد خودکشی و پذیرش اعدام تشکیلاتی راه اعتراض و فرار را طی کرده‌، امروز نه از لحاظ فکری و نه عملی تحول نیافته‌، اما شعار دفاع از حقوق ن را مناسب دیده‌ است تا ضمن پاک کردن تاریخچه سیاه ت‌های ضد زن خود، از طریق شبکه‌های اجتماعی به جمهوری اسلامی فشار وارد آورد که در زمینه حفظ و دفاع از حقوق زن ناکارآمد بوده و مستوجب سرزنش است.

در 41 سال گذشته از انقلاب اسلامی، بارها و بارها ن ایرانی برای کشورشان افتخار آفریده و شانس آن را داشته‌اند تا در زمینه‌های علمی، هنری، ورزشی و ی در سطح جهان مطرح شوند. روزی نیست که خبر این موفقیت‌ها در رسانه‌های جهانی پوشش داده نشود. در این میان سوال از رهبران گروهک تروریستی منافقین این است که در این سال‌ها که به عنوان یک گروه تروریستی علیه ملت خود جنگیده‌اند، کدام عضو زن این سازمان توانسته خود را در مجامع بین‌المللی مطرح کند و کدام افتخار را بیافریند؟ اعضای گروهک منافقین، چطور در این چهار دهه توانسته‌اند استعداد خود را به ظهور برسانند و دردی از دردهای جامعه بشری دوا کنند؟

بیچارگانی که پشت یوزرهای جعلی در شبکه‌های اجتماعی نشسته و ندای آزادی ن سر می‌دهند، همان قربانیان آزار و اذیت جنسی در پادگان‌های نفاق هستند و خوب است که مدعیان آزادی ن که سه‌شنبه و چهارشنبه سپید به راه می‌اندازند، برای یک بار هم که شده سری به این پادگان‌ها زده و به دور از نیات ی، وضعیت حقوق زن در این پادگان‌ها را هم بررسی کنند تا شاید نظرشان درباره اصالت شعارهایی که سر می‌دهند، تغییر کند.


پولشویی همواره از اقدامات تبهکارانه‌ای بوده است که نه تنها گروه‌های خلافکار مرتکب می‌شوند بلکه برخی از دولت‌ها نیز از چنین روشی بهره می‌گیرند. در کشورهایی که باندهای مافیایی به طور گسترده درگیر پدیده پولشویی هستند این اقدام خلافکارانه، دولت‌ها و تمداران را هم درگیر می‌کند و علاوه بر اثرگذاری بر اقتصاد آن کشور، باعث بی‌اعتباری آن در تجارت جهانی و مناسبات بین‌المللی اقتصادی می‌شود به ویژه که در سال‌های گذشته همواره پولشویی یکی از روش‌های تأمین مالی گروه‌های تروریستی نیز بوده است.

کشورهای درگیر با این پدیده، به شدت تحت فشار قوانین بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی هستند و مجازاتی نیز برای اینگونه کشورها درنظر گرفته می‌شود.

بیست‌ویکم فوریه گروه ویژه اقدام مالی در مقابله ‌با پولشویی (اف‌ای‌تی‌اف) اعلام کرد آلبانی را به‌همراه پنج کشور دیگر به فهرست کشورهای «تحت نظارت شدید» یا فهرست خاکستری اضافه کرده است. این فهرست شامل کشورهایی است که حوزه‌های قضایی آن‌ها دارای «نواقص راهبردی» در جلوگیری از پولشویی و جرایم سازمان‌یافته هستند و از این رو تحت نظارت شدیدتر قرار دارند.  

آلبانی درحالی وارد این لیست شد که در سال 2015 از آن خارج شده بوده اما مجددا توسط گروه کارشناسان شورای اروپا با مسئولیت ارزیابی اجرای استانداردهای مبارزه با پولشویی و جرایم سازمان‌یافتۀ اف‌ای‌تی‌اف، موسوم به مانیوال، در آن گنجانده شد.

مانیوال در اوایل سال 2018 در گزارشی از مقامات آلبانی خواسته بود تا تلاش‌های خود را برای پیگرد قانونی افراد درگیر در پولشویی و مصادره اموال آن‌ها انجام دهند. گزارشی که برای آلبانی بسیار منفی بوده است و ارتباط بین فساد و سازمان‌های جنایی مرتبط با پولشویی را در این کشور نشان می‌دهد و به مقامات هشدار می‌دهد که اقدامات کافی برای مقابله با این پدیده انجام نشده است.

مانیوال تصدیق می‌کند که مقامات آلبانی به خوبی از خطرات ناشی از پولشویی برای اقتصاد رسمی باخبر هستند و در مواجهه با خطرات آن سازوکارهایی را در مقیاس ملی ایجاد کرده‌اند. هرچند، تأثیرگذاری این سازوکارها به طور کامل اثبات نشده است  و حوزه‌هایی وجود دارد که در آن‌ها وصول به نتایج مؤثرتر قابل انتظار بوده است.

فقدان اقدام مقتضی از سوی آلبانی در مقابله ‌با پولشویی، موضوعی است که دولت ایالات متحده آمریکا نیز بر آن صحه می‌گذارد. براساس گزارش سال 2019 وزارت خارجه آمریکا درباره پولشویی و جرایم مالی، دولت آلبانی هیچ پیشرفت مهمی در مقابله ‌با پولشویی و جرایم مالی در سال 2018 نداشته است. در این گزارش تأکید شده است که آلبانی به‌دلیل فساد، شبکه‌های روبه‌رشد جرایم سازمان یافته و نهادهای قانونی و دولتی ضعیف، همچنان در مواجهه‌ با پولشویی آسیب‌پذیر است.

همین وضعیت و استمرار آن کمیسیون اروپا را وادار کرد تا ضمن گسترش سازوکار کنترل پدیده پولشویی در آلبانی، این کشور را پس‌ از پنج سال بار دیگر در فهرست خاکستری کشورهای در معرض خطر بالای پولشویی قرار دهد.

اگرچه درخصوص قرارگرفتن آلبانی در فهرست خاکستری اف‌ای‌تی‌اف نکته‌ای قابل‌توجه و نگران‌کننده وجود دارد که آن را از سایر کشورهای حاضر در آن فهرست متمایز می‌کند و آن پذیرایی این کشور از یک گروه تروریستی با سابقه‌ای طول‌ودراز در فعالیت‌های غیرقانونی جمع آوری پول است.

سازمان مجاهدین خلق یک گروه چریکی مخالف حکومت ایران است که تا چند سال پیش در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، انگلستان و کانادا قرار داشت. این گروه تروریستی که با بیش‌ از 2500 نفر از نیروهای خود در سال 2016 به آلبانی منتقل شد، از جمله گروه‌های تبهکاری است که سابقه طولانی در پولشویی و فعالیت‌های مالی غیرقانونی دارد.

براساس گزارش تروریسم سال 2009 وزارت خارجه آمریکا، برمبنای شواهد به‌دست‌آمده پس از سقوط صدام‌، منافقین از سال 1999 تا 2003 میلیون‌ها دلار از صدام بابت برنامه جانبی «نفت در برابر غذا» دریافت کردند. بر پایه این گزارش، در جریان اشغال عراق لیستی از سیزده سازمان به دست آمد که چنین کمک‌هایی را از صدام دریافت می‌کردند و نام منافقین هم در بین آن‌ها مشاهده می‌شود. این گزارش می‌افزاید شواهدی که نشان‌دهنده ارتباط منافقین با رژیم سابق عراق است، شامل اسناد مکتوب و نیز ویدئوهایی است از اهدای کیفی از پول به رهبران شناخته شده منافقین توسط صدام و آموزش‌های نظامی ارتش عراق به منافقین.

علاوه بر آن، موارد متعددی از گزارش‌های متعلق به ایجاد مؤسسات خیریه پوششی توسط منافقین در اروپا به ویژه آلمان موجود است که اعضای منافقین به نام جمع‌آوری کمک به کودکان نیازمند، پول‌های دریافتی از شهروندان اروپایی را در حساب‌های متعلق به مجاهدین خلق قرار می‌دادند. از آن ‌میان، می‌توان به گزارش اداره امنیت فدرال آلمان در سال 2008 و گزارش تحقیقاتی مؤسسه رند در سال 2009 اشاره کرد.

اداره امنیت فدرال آلمان (بی‌اف‌وی) در سال 2008 در گزارشی 23 صفحه‌ای درباره مجاهدین خلق، این گروه را سازمانی تروریستی توصیف کرده است که به‌طور کنش‌مند به فعالیت‌های غیرقانونی جذب سرمایه می‌پردازد. در این گزارش آمده است که شورای ملی مقاومت ایران، بازوی ی مجاهدین خلق در اروپا و آمریکای شمالی، به دلیل تبلیغات گسترده و اقدامات سازمان‌یافته در جذب سرمایه، توانسته توجه عمومی را به خود جلب کند.

همچنین مؤسسه رند، که یک اندیشکده وابسته به دولت ایالات متحده آمریکاست، در سال 2009 با انتشار گزارشی مفصل درباره مجاهدین خلق به فعالیت‌های گسترده این گروه در جذب غیرقانونی سرمایه اشاره می‌کند. این گزارش به تحقیقات جنایی صورت‌گرفته درخصوص منافقین در سال 2001 در ایالات متحده، انگلستان و آلمان اشاره می‌کند که با افشای فعالیت‌های پولشویی مرسوم مجاهدین خلق، به دستگیری و محاکمه چندین نفر از اعضای آن منتج شد.  

مجاهدین خلق بارها توسط رسانه‌ها در معرض این پرسش قرار گرفته‌اند که منابع مالی آنها وابسته به کجاست. اما همواره سکوت کرده‌اند. همین موضوع بر تردیدها مبنی بر اینکه این گروه، اقدامات گسترده‌ای را در حوزه پولشویی انجام می‌دهد و بخشی از اموال آن نیز در یک فرآیند پیچیده پولشویی توسط برخی کشورها تأمین شده است می‌افزاید.

نگرانی اینجاست که اکنون یکی از گروه‌های تروریست و تبهکار و دارای سابقه در زمینه پولشویی بیش از پنج سال است که در آلبانی، این کشور عضو خاکستری لیست اف‌ای‌تی‌اف حضور دارد و مناسبات گرمی نیز میان رهبران این گروه با مقامات آلبانیایی برقرار شده است.

این موضوع احتمالا اوضاع را کمی در آلبانی و حتی حوزه بالکان پیچیده‌تر کند و منجر به تقویت بیشتر تروریسم و پولشویی و تضعیف سازوکارهای بین‌المللی برای مبارزه با پولشویی در بالکان شود. این ترس آنجا بیشتر می‌شود که بدانیم بالکان بهشتی برای شبکه‌های جرایم سازمان‌یافته و یکی از منابع تأمین‌کننده عناصر گروه‌های افراط‌گرا مانند داعش بوده است.

آلبانی سال‌هاست به طور جدی به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپاست اما روند آغاز مذاکرات برای پیوستن تیرانا به این اتحایه به دلایل متعدد از جمله فساد و پولشویی تاکنون ناکام مانده است. تیرانا در حوزه قانون‌گذاری علیه پولشویی تاکنون اقدامات قابل توجهی را انجام داده است اما همانطور که مانیوال نیز اذعان می‌کند این اقدامات وارد حوزه عمل و اجرا نشده است. محدود کردن گروه‌های تبهکار از جمله مجاهدین خلق و مشخص شدن سازوکارهای مالی این گروه و منابع تأمین مالی آن می‌تواند تا حدود زیادی به شفافیت کمک کند و این موضوع می‌تواند آلبانی را وارد مرحله عملی مبارزه با پولشویی کند.


معاون بهداری دولت آلبانی مبتلا شدن 33 نفر و فوت سه نفر تا این لحظه در آلبانی را بدلیل ویروس کرونا اعلام و تاکید کرد این بیماری تیرانا و 5 شهر دیگر را درگیر کرده است. تا قبل از این دولت آلبانی علیرغم همسایگی با دولت ایتالیا که بعد از چین دومین کشوری است که با ابتلا به کرونا درسطح گسترده مواجه است از اعلام هرگونه خبر مبنی بر احتمال شیوع خودداری کرده بود .

طبق دستورالعمل معاون بهداری، مدارس، اماکن وهرگونه فعالیت وتجمع تعطیل اعلام شده است. سایت ها و ارگان های تبلیغاتی فرقه مجاهدین خلق بعداز مدتها سکوت بناچار بخش هایی از مصاحبه معاون بهداری آلبانی را منتشر کرده اند. سران این فرقه از روزهای اول انتشار این ویروس در ایران تلاش کردند که برموج آن سوار و ضمن متهم کردن رهبران دولت ایران به پنهان کاری آمار و دروغ های نجومی از میزان ابتلایان و فوتی ها منتشر کنند تا ضمن ایجاد فضای ترس و ناامیدی و نشان انگشت اتهام بسوی رهبران و مسئولین ایران آنها را عامل اصلی بروز این فاجعه انسانی قلمداد نمایند.
بعد از شکستن سکوت درقبال شیوع ویروس کرونا در آلبانی تدابیر شدید حفاظتی و امنیتی در مقر اشرف سه به اجرا گذاشته شد. طبق خبرهای رسیده هرگونه تردد به خارج از مقر را ممنوع اعلام کرده واز انها خواسته اند از دادن درخواست تماس خودداری نمایند. مسئولین مستقر در مقر کماکان از دادن هرگونه خبر درخصوص وضعیت مقر بلحاظ شیوع ویروس کرونا و تعداد احتمالی نفراتی که مبتلا شده اند خودداری می کنند.
رهبران فرقه ای که مسئولین دولت ایران را متهم به پنهان کاری در مورد آمار مبتلایان و قربانیان این ویروس می کنند چگونه است که خودشان در شرایطی که خانواده اعضا بشدت نگران سلامتی فرزندان و وابستگانشان هستند از دادن هرگونه اطلاع از سلامتی آنها و یا فراهم کردن شرایط برای برقراری تماس خودداری می کنند؟ به چه دلیل خانواده ها دراین شرایط بحرانی و تاثیرات منفی روحی روانی آن نباید از سلامتی عزیزانشان باخبر شوند؟ عدم شفافیت مسئولین فرقه مجاهدین خلق درقبال وضعیت اعضا خانواده ها را دچار این چالش می کند که چگونه می توان ادعای دلسوزی وهمدردی شما را در قبال سرنوشت وسلامتی مردم ایران پذیرفت درحالیکه بخشی از مردم که خانواده های اعضای فرقه ات هستند دراین شرایط بحرانی از حق تماس واطلاع رسانی از وضعیت سلامتی وابستگانشان محروم هستند؟ برهمین اساس خانواده های اعضا ومردم ایران حق دارند که از رهبران این فرقه سوال کنند که چرا به کمپین حمایت از مردم که درخارج کشور و بمنظور احساس همبستگی با قربانیان بیماری کرونا تشکیل شد نپیوستند؟ واقعیت این است که مریم رجوی شیوع بیماری کرونا در آلبانی را دستاویزی برای سرکوب هرچه بیشتر اعضا وقطع کامل ارتباط شان با دنیای خارج از فرقه قرار داده است. طبق خبرهای رسیده درحال حاضر به همین بهانه فقط مسئولین سرسپرده رجوی حق خروج از مقر اشرف سه را دارند ومابقی نفرات بشدت تحت کنترل قرار گرفته اند که البته ادامه این وضعیت بدون شک منجر به افزایش مشکلات روحی وروانی در اعضا خواهد شد چرا که آنها بشدت نگران سلامتی خود وپنهان کاری رهبران فرقه خواهند بود.

اکرامی


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

یافا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. علاقه های موفقیت و راه های موفقیت درآمد زا Jackie آموزش کمپیوتر از ابتدا الی پیشرفته شهر زیتونی - گذری بر علم و یافته ها تجربه روحانی مشاوره تحصیلی درخت دانش بازی آهنگ فیلم اخبار بازیگران مدل لباس دختر فرازمینی